جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  31/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

ادبيات فارسى از ديروز تا فردا

گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: ساير محمدى
منبع: روزنامه ايران
اطلاعات بیشتر

پاى صحبت دكتر محمود عباديان به انگيزه انتشار «درآمدى بر ادبيات معاصر ايران»

«درآمدى بر ادبيات معاصر ايران» عنوان كتابى به قلم دكتر محمود عباديان است كه چاپ اول آن حدود ۱۶ سال قبل منتشر شد.اين كتاب كه طى دو فصل گرايش هاى ادبى در عصر قاجار و درآمدى بر ادبيات معاصر ايران نام دارد، اخيراً توسط انتشارات مرواريد تجديد چاپ شده است.

دكتر عباديان علاوه بر اين، كتاب ديگرى كه سال ها پيش به مناسبت هزاره فردوسى و شاهنامه نوشته و منتشر كرده بود، تحت عنوان «حماسه سرايى و سنت نوآورى در شاهنامه» در دست چاپ مجدد دارد.وى بيش از ۲۵ سال از عمرش را در غرب به تحصيل و تدريس در رشته ادبيات و فلسفه گذراند و آثار متعددى در اين دو حوزه اعم از تأليف و ترجمه منتشر كرده است.

آقاى عباديان در اين سال ها چه آثار تازه اى نوشته ايد
من حدود ۱۰ سالى در گروه ادبيات و زبان فارسى دانشگاه علامه طباطبايى تدريس مى كردم و مطابق سنتى كه در دانشگاه هاى اروپا رايج است و ما در دوران تحصيل آموخته بوديم، به تحقيق و پژوهش مشغول شدم. در نتيجه سلسله آثارى مانند «تكوين غزل و نقش سعدى» به مناسبت بزرگداشت سعدى در شيراز را نوشتم و منتشر كردم. وقتى در سال ۱۳۶۷ بزرگداشت حافظ مطرح شد، باز هم كتابى تحت عنوان «آنچه خوبان همه دارند» تأليف كردم و به اين كنگره ارائه دادم.

براى كنگره هزاره فردوسى هم اثرى حدوداً ۴۰۰ صفحه اى نوشتم كه در حوزه ادبيات تطبيقى جاى مى گيرد. به هر حال اين اثر در حال حاضر تحويل انتشارات شده و تصميم دارند آن را تجديد چاپ كنند. در اين كتاب حماسه بين النهرين يعنى گيل گمش را با هومر و فردوسى مقايسه كردم و برمبناى آنچه كه در اروپا در زمينه ادبيات تطبيقى آموخته بودم قرار دادم. جزوه اى هم به نام «انواع ادبى» نوشته ام كه ماحصل سال ها تدريس در دانشگاه هاى كشور است، اين كتاب هم اكنون براى تجديد چاپ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در انتظار مجوز به سر مى برد.

يك كتاب هم به نام «سبك شناسى» نوشتم.اما از سال ۱۳۶۹ كه به گروه فلسفه پيوستم و در كنار آقاى دكتر دادبه و ديگر همكاران گروه فلسفه دانشگاه علامه را تشكيل داديم به ترجمه و تأليف آثار فلسفى پرداختم.

كتابى كه در زمينه ادبيات تطبيقى راجع به فردوسى نوشته ايد، در چه سالى و با چه عنوانى منتشر شد و با چه تغييراتى قرار است تجديد چاپ شود
اين كتاب را به مناسبت كنگره هزاره فردوسى كه در دهه ۶۰ در دانشگاه تهران برگزار شده، نوشته ام. اما به دليل مشغله زياد نتوانستم آن را تكميل و به آن كنگره ارائه كنم. بنابراين پس از چندى كه آن را آماده كردم و به ناشرى سپردم تا چاپ و عرضه شود. اين كتاب تحت عنوان «حماسه سرايى و سنت نوآورى در شاهنامه» منتشر شد.

در مورد تجديد چاپ اين كتاب هم قرار نيست هيچ گونه تغييراتى داده شود يا مطلب و موضوعى به متن اضافه شود. البته درباره فردوسى مطالب و مقالات زيادى نوشتم اما هيچ كدام به اين كتاب راه نيافت. هر چند مى توان همه آنها را در يك كتاب مستقل چاپ كرد.

دليل اين كه از ادبيات فاصله گرفتيد و به فلسفه پيوستيد چه بود
من در آلمان و چك و اسلواكى دانشجوى فلسفه بودم و مدت ۲۵ سالى كه در آن مناطق زندگى مى كردم بيشتر روى آثار فلسفى دقيق شده بودم. اتفاقاً رساله اولين دكتراى من در رشته ادبيات فارسى، تحت عنوان «فلسفه هنر و زيبايى شناسى ادبيات فارسى» نوشته شده و استاد راهنماى من هم پروفسور يان ريپكا بود، بعد كه به آلمان غربى سفر كردم، عمدتاً به فلسفه و زبان هاى ايران باستان مانند اوستا و پارسى باستان و پهلوى پرداختم.
در نتيجه رو به فيلولوژى و فلسفه آورده بودم. چون سال هاى اول تدريس در دانشگاه به بهانه اى اجازه نمى دادند رشته فلسفه را تدريس كنيم، وارد گروه ادبيات شديم.

زمانى كه به گروه فلسفه پيوستيد، چه آثارى در حوزه فلسفه تأليف يا ترجمه كرده ايد

«پديدارشناسى هگل» را ترجمه كردم و براى چاپ به انتشارات علمى و فرهنگى سپردم. كتابى درباره آرا و انديشه ها و آثار لوكاچ در دست تأليف دارم كه در روزهاى آينده به پايان مى رسد و تحويل انتشارات علمى و فرهنگى مى دهم.
اولين كسى بودم كه كتاب «تراكتاتوس» ويتگنشتاين را ترجمه كردم. من در حوزه فلسفه بيشتر به ترجمه آثار ديگران پرداختم تا تأليف و پژوهش. چون دانشجوى «فلسفه هنر و زيبايى شناسى» هستم و فلسفه هگل را تعقيب مى كنم بيشتر به ترجمه آثارى در اين زمينه ها پرداختم كه متون اصلى فلسفه در اختيار دانشجويان قرار بگيرد تا بتواند قضاوت درستى داشته باشد.
متون اصلى را بخواند و خودش صاحبنظر بشود. ما در حوزه شاهنامه پژوهى با چه كمبودهايى روبه رو هستيم الان كه شاهنامه پژوهى در حال رونق و رواج بيشترى در مقايسه با دهه اول انقلاب است.

خوشبختانه چند سال بعد كه صحبت هايى درباره هويت و زبان فارسى شد، توجه به فردوسى و شاهنامه رونقى دوباره گرفت. الان ضرورى است كه روى زبان فارسى شاهنامه كار كنيم. زيبايى شناسى اين اثر را كشف و تحليل كنيم. چون در اين زمينه اصلاً كار نشده و فكر مى كنم، اگر عمرى باقى باشد، در اين زمينه به قدر وسع خود كار خواهم كرد، از طرفى لازم است در حوزه شاهنامه پژوهى مطالعات تطبيقى صورت بگيرد و با آثار حماسى هند چون مهابهاراتا مقايسه شود.

البته در حوزه شاهنامه پژوهى نولد كه آن كتاب «حماسه ملى ايرانيان» را نوشت كه در واقع تبديل به يك شاهكار كلاسيك شده است. غير از اين كار چندانى در اروپا درباره شاهنامه صورت نگرفت. جز ترجمه هايى كه از شاهنامه به روسى منتشر شده يا بخش هايى از آن به انگليسى ترجمه و در امريكا منتشر شده و يا شرح هايى كه از شاهنامه در برخى از كشورهاى اروپايى به چاپ رسيده است.

در اين سال ها همان طور كه به تبليغ مولانا مى پردازند و آثارش در اروپا و امريكا ترجمه و دست به دست مى شود شاهنامه فردوسى را هم بايد مورد توجه قرار دهند. شاهنامه در بعضى زمينه ها فعليت دارتر است از اين رو بايد ترويج و تبليغ بشود.

آيا زبان قصه هاى عاميانه، در اعتلاى ادبيات مدرن و اعتلاى زبان فارسى مؤثر بوده است

چرا كه نه ترجمه هزار و يك شب را نگاه كنيد كه چه تحولى در ادبيات مدرن جهان ايجاد كرد سفرنامه ها را نگاه كنيد. يا خاطراتى كه برخى از افراد سرشناس دوران قاجاريه كه نام همگى آنها پسوند الدوله و السلطنه را يدك مى كشد، بخوانيد، اين آثار چقدر به رشد و اعتلاى زبان و ادبيات فارسى كمك كرد از دوران اميركبير چند وزير كه نويسنده هم بودند براى اولين بار زبان فارسى را در آثارشان از سجع و صفت هاى پيچيده و لغات مغلق و تتابع اضافات چند صد ساله آراستند و زبان فارسى را براى تحول به سمت سادگى آماده كردند. تاريخ نويسان بعد از اين دوران هم چنين كردند.

آيا دانشگاه ها در هيچ كشورى توانستند نويسنده و شاعر تربيت كنند
غيرمستقيم در تربيت شاعر و نويسنده نقش داشتند. اينجا و آنجا نويسندگانى بودند كه اصول اوليه نويسندگى خلاق و عناصر و ابزارهاى داستان نويسى را به دانشجويان آموزش مى دادند. اما مثل همه جاى جهان نويسنده خارج از فضاى رسمى دانشگاه ها، در متن جامعه و در دامان مردم تربيت مى شود و درس هاى اجتماع هم او را به بلوغ و شكوفايى مى رساند. شاعر هم اين وضع را دارد.

خلاقيت و نبوغ را دانشگاه به كسى نمى دهد. شايد يك استاد دانشگاه در بيداركردن نبوغ كسى يا شكوفايى يك استعداد نقش داشته باشد.با اين حال استادان دانشگاه كمتر پيش آمده كه نويسنده بزرگى بشوند. البته مى دانيد اغلب استادان دانشگاه به شكل سنتى ادبيات معاصر را قبول نداشتند و هنوز هم ندارند وگرنه ادبيات معاصر فارسى خيلى خوب شده و كم كم به زبان هاى اروپايى هم ترجمه شده و مى شوند.ايرانيان خارج از كشور هم خودشان آثار مستقلى كه تجلى فرهنگ ايران است، در يك شرايط ويژه خلق مى كنند.

دانشگاه هاى ايران در عرصه اى كه مى توانستندتأثيرگذار باشند، آموزش نقد ادبى و نقد خلاق است، نقد ادبى يك علم است كه با آموزش و تربيت فكرى حاصل مى شود. اما در اين عرصه هم دانشگاه ها ناتوان بودند.

امروز غالباً زبان فارسى بر مبناى لهجه تهرانى به عنوان زبان معيار شناخته مى شود. ارزيابى شما از زبان معيار چيست

واقعيت امر اين است كه هنوز بر سر تعيين زبان معيار حرف و حديث فراوان است. يعنى زبان تهرانى به دو صورت مطرح است.يك نوع زبان تهرانى متعلق به جنوب تهران است كه گرامر و قانون واژگان مخصوص به خودش را دارد. استادى چك در اين زمينه دست به تحقيق و پژوهش جالبى زده كه منحصر به فرد و فوق العاده است.

متأسفانه اين تحقيقات به زبان چكسلواكى چاپ شده است. آنچه كه در اين كتاب آمده چكيده زبان فارسى به لهجه تهرانى است. اين البته زبان فارسى معيار نيست. زبان معيار زبانى است كه قشر روشنفكر اجتماع و افراد فرهيخته از آن استفاده مى كنند. اين زبان براساس آثار كلاسيك فارسى مانند آثار سعدى از جمله گلستان يا سمك عيار و امثال آن تعيين مى شود. به اعتقاد من هنوز بايد روى زبان معيار كار كرد.

در بررسى ادبيات معاصر امروز رمان هاى عامه پسند جايگاه خاصى پيدا كرده و نويسندگان زيادى هم به نوشتن اينگونه آثار روى آوردند. اينگونه ادبيات به لحاظ جامعه شناسى و روان شناختى هنوز مورد توجه منتقدان و پژوهشگران قرار نگرفته، ارزيابى شما از اين گونه آثار چيست
متأسفانه جامعه شناسان و پژوهشگران ادبيات معاصر در زمينه جامعه شناسى ادبيات كار نكرده اند. آنطور كه در غرب روى آثار و رمان هاى برجسته كار كرده اند و نقش اينگونه آثار را در تحولات جامعه نشان داده اند.
حتى شايد مبالغه باشد كه مى گويند انسان در آثار اين دسته از نويسندگان بيش از آنچه كه در تاريخ آمده، بهره مى برد. متأسفانه در ايران در زمينه جامعه شناسى ادبيات هيچ كارى صورت نگرفته است. جامعه شناسى ايران هنوز بيشتر مايه هاى اروپايى دارد و بومى نشده است. بيشتر به يك سلسله موازين كلى كلاسيك مى پردازد اما نمى آيد درباره ادبيات فارسى كار كند.

شما كه در فلسفه هنر مطالعات فراوان داريد و در اين رشته تحصيل كرده ايد چرا به فلسفه هنر نمى پردازيد چون اين رشته هنوز تازه است و شناخته نشده است
ما به كمك وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى دو عنوان مجله به نام «زيباشناخت» و «فصلنامه هنر» منتشر مى كنيم كه در ده دوازده سال اخير كمك فراوانى به هنر و فلسفه هنر كرده كه اين رشته در بين اهل قلم مطرح شود.
دانشگاه هنر هم در همين زمان تقويت شده و هر دانشگاهى هم فلسفه هنر را تدريس مى كند. اين رشته در ايران خيلى نو و تازه است. البته خانم جبلى «زيباشناسى هنر» از هگل را ترجمه كرده كه در بخشى البته اشكالاتى دارد. اما همين كه چنين اثرى را ترجمه كرده و آن را در دسترس مخاطبان قرار داده، جاى قدردانى است.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837