جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  05/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > افسانه ها و فرهنگ توده

در علم نجوم
گروه: افسانه ها و فرهنگ توده
نویسنده: عنصرالمعالي كيكاوس بن اسكندربن قابوس

و اگر منجم باشي جهد كن تا بيشتر رنج خويش در علم رياضي بري كه علم احكام علمي وافر ست داد او بتمامي نه توان داد بي خطائي ازان كه كسي چنان مصيب نباشد كه بروي خطائي نه رود. اما بهمه حال ثمره نجوم احكامست كه چون تقويم كردي فايده از تقويم احكامست پس چون از احكامي نه مي گريزد جهد كن تا اصولش نيكو بداني و بر مقومي قادر باشي كه اصل حكم آنگه راست آيد كه تقويم سيارگان راست بود و طالع درست بود.

نگر كه بر طالع تخميني اعتماد نه كني الا كه باستقصاي سخت بحساب و نمودارات ممهد كن و چون حساب و نمودارات راست آيد آنگه حكمي كه از آنجا كني راست بود و بهر حكمي كه كني مولدي و ضميري تا از حالات كواكب آگاه نه گردي واز طالع و درجه طالع و خداوند طالع و قمر و برج قمر و خداوند برج و مزاج بروجها كه در هر برجي چون باشد و از خداوند خانه حاجت و آن كوكب كه ماه ازو برگشته باشد و آن كوكب كه بدو خواهد پيوست و آن كوكب كه مستولي بود بر درجه طالع و خانه حاجت و آن كوكب كه مستولي بود بر درجه سير كواكب و آن كوكب ثابته كه مسير بدو رسيده باشد و از درجه مبتزمسعود و درجه مظلمه و درجه آبار و حصار و از درجه محترقه كه در جرم آفتاب بود و صاعد. و ازين هيچ غافل مباش و سهم ها و اثناعشريات و دريجان و جانبات و نهبهر و ارباب مثلثات و حد و صورت و شرف و هبوط و خانه و بال و فرح و حزن و اوج و حضيض. و آنگه بنگر در حالات قمر و كواكب چون اقبال و ادبار و نيز نظر، مقارنه و اتصال و انصراف و بعدالنور و بعدالاتصال و خالي السير و وحشي السير، نقل و جمع و منع ورد، دفع التدبير دفع القوه، دفع الطبيعه، انتكاث، اعراض، قوت، مكافات، قبول، تشريق و تغريب، اجتماعي و استقبالي، معرفت هيلاج و كدخدا و عطيت دادن و كم كردن و زيادت كردن عمر و راندن سيرهاي پنج گانه. چون ازين همه آگاه كردن آنگاه در احكام سخن گوي تا حكم تو راست آيد و حكم از تقويمي معتمد كن چنانكه حكيم آن تقويم را زيجي كرده باشد كه بخطي معروف بود و در اوساط وي نگاه كرده و مجموعه و مبسوطه وي نيكود ديده و مكرر كرده و تعديلهاي تأمل كرده، با اين همه احتراز كني ز سهو و از خطا تا غلطي نيفتد.

و چون اين همه احتياط كرده باشي بايد كه ترا اعتقاد بود كه هر حكمي كه من كردم چنان خواهد بودن، اگر بر آن قول معتقد نباشي هيچ اصابت نيفتد. و در مسئله اي كه پرسند ضميري هرچه گويي توان گفت چنانكه بيشتر حكم تو راست آيد اما حديث مولدها، من از استاد خويش چنان شنودم كه مولد مردم نه آنست بحقيقت كه از مادر جدا شود كه مولد اصلي طالع زرعست، وقت مسقط النطفه، آن طالع كه آب مرد اندر رحم زن افتد و قبول كند آن طالع مولد اصليست، نيك و بد همه بدان پيوسته است.

اما آن ساعت كه از مادر جدا شود آن طالع را تحويل كبري خوانند و تحويل سال كه بيوفتد آنرا تحويل وسطي خوانند و تحويل شهور را تحويل صغري و بر سر مردم آن گذرد كه در طالع مسقط النطفه بود و دليل خبر رسول عليه السلام:«السعيد من سعد في بطن امه و الشفي من شقي في بطن امه » و سيد عالم عليه السلام اين سخن ازين گفته است كه من ترا گفتم. اما ترا در طالع زرع سخن نيست كه نه بپاي چون تويي يافته اند اما اين كه از طالع تحويل كبري بجويي طريق استادان گذشته نگاه دار اندر هر حكمي كه كني چنانكه پيش ازين فرمودم. و اگر مسئله اي وقتي پرسند اول بطالع وقت نگر و بصاحب طالع و پس بقمر و برج قمر و خداوندش و بدان كواكب كه قمر بدو خواهد پيوست و بدان كوكب كه قمر ازو باز گشته بود و بدان كوكب كه در طالع يابي يا در وتدي و اگر در وتدي بيش از كوكب يابي بنگر كه مستولي كيست و شهادت بيشتر كراست سخن ازان كوكب گوي تا مصيب باشي.

فصل: آنچه شرط احكامست لختي گفتم اكنون اگر چنانكه مهندس باشي و مساح در حساب قادر باش، زينهار كه يك ساعت بي تكرار حساب نباشي كه علم حساب علم وحشي است. پس اگر زميني پيمايي نخست بايد كه زوايا بشناسي و شكلهاي مختلف الاضلاع را خوار نگيري و نگويي كه اين را بر يك مساحت بكنم و باقي بتخمين كه حساب مساحت تفاوت بسيار آورد و جهد كن تا زوايا را نيك بشناسي كه استاد من رحمه الله پيوسته مرا گفتي:
هان اي فلان تا از زوايا غافل نباشي در حساب مساحت كه بسيار ذوات الاضلاع بود كه در وي زاويه قوسي بحاده ماند و بسيار حاده باشد كه منفرجه ماند و اينجا بسيار تفاوت افتد. و اگر شكلي بود كه بر تو مشكل شود و معلوم تو نگردد مساحت او بتخمين مكن، همه را مثلث كن يا مربع، كه هيچ شكلي نه بود كه برين گونه نتوان كردن و آن وقت هر يكي را بپيماي كه راست آيد. و اگر همچنين درين باب همي گويم بسيار توان گفت اما كتاب از حال خود بگردد و اين قدر كه گفتم ناگزير بود از آنچه سخن نجومي گفتم خواستم كه درين باب سخني بگويم تا نبذها از هر چيزي تمام بود تا باشد كه بيكي كار كند و رغبت نمايد.

- علم احكام: مقصود علم احكام نجوم بمعني پيش بيني هاي منجم
- وافر: در اينجا بمعني فراگير و همه جانبه و گسترده
- مصيب: رسيدن بحقيقت چيزي
- نه مي گريزد: گريز و گزيري نيست
- مقومي: دانشمندي كه تقويم استخراج و تدوين مي كند
- خوشبخت كسي است كه در شكم مادر خويش خوشبخت است و بدبخت كسي است كه در شكم مادر خويش بدبخت است
- نبذها: چيزهاي كم و اندك

قسمت قبل   قسمت بعد
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837