جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > افسانه ها و فرهنگ توده

در آيين دهقاني و هر پيشه اي كه داني
گروه: افسانه ها و فرهنگ توده
نویسنده: عنصرالمعالي كيكاوس بن اسكندربن قابوس

و اگر دهقاني باشي وقت كار دهقاني شناسنده باش، هر چيزي كه بكاري مگذار كه از وقت خويش بگذرد كه اگر ده روز پيش از وقت كاري به كه ده روز پس. و آلت كار و جفت ساخته و بسيجيده دار، گاوان نيك خرو بعلف نيكودار، چنان كن كه هميشه جفتي يا تايي گاو فضله و آسوده داري در رمه تا اگر گاوي را ازان كار علتي اوفتد اندر وقت از كار باز نماني و وقت كشت از تو در نگذرد، و چون وقت كشت و درودن نباشد پيوسته از شكافتن زمين غافل مباش و تدبير كشت سال ديگر امسال همي كن و كشت بيشتر بر زميني كن كه خويشتن پوش بود كه هر زميني كه خويشتن نه تواند پوشيدن ترا هم نتواند پوشيدن.
و چنان كن كه دايم بعمارت كردن مشغول باشي تا از دهقاني برخوردار باشي.

پس اگر پيشه ور باشي از پيشه وران بازار از هر پيشه اي كه باشي زودكار و استوده كار باش تا حريفانت بسيار باشند و بوقت كار كار به ازان كن كه هم پيشگان تو كنند. و به كم مايه سود قناعت كن كه تا بيك بار ده يازده كني دو بار ده نيم توان كردن، پس حريف را مگريزان بمكاس و لجاج بسيار تا در پيشه وري مرزوق باشي و مردم بيشتر ستد و داد با تو كنند، تا چيزي همي فروشي با خريدار بدوست و بجان برادر و بار خداي گفتن و تواضع نمودن تقصير مكن تا از تلطف تو خريدار از مكاس كردن شرم دارد و مقصود تو حاصل شود و چون چنين كني بسيار حريف باشي و ناچاره محسود ديگر پيشه وران باشي و در بازار مشهورتر و معروف تر هم پيشگان باشي.

اما عادت كن راست گفتن و از بخل پرهيز كن و لكن تصرف را كار بند و بر فرودتر خود ببخشاي و بدان كس كه برتر از تو باشد نيازمند باش و زبون گير مباش و با زنان و كودكان در معامله فزوني مجوي و از غريبان بيشي مخواه، شرمگيني را كه بسيار مكاس نه باشد ياري كن و مستحق را نيكودار و با هنبازان خيانت مكن بهر صناعتي كه كني بد و مزور مكن، از بهر كارشناس و نا كارشناس كار يكسان كن، تقي باش و اگر دست گاهت باشد قرض دادن بغنيمت شناس. و سوگند بدروغ مخور و سخت معاملت مباش و اگر بر درويشي اوامي داري چون داني كه بي طاقتست تقاضاي پيوسته مكن و درشت تقاضا مباش، نيك دل باش تا نيك پي باشي و ايزد تعالي بر ستد و داد تو بركت كند.

و هر پيشه وري كه برين جمله باشد كه ياد كردم جوانمردترين همه پيشه وران بود و هر قومي را درآن صناعت كه باشند در جوانمردي طريقي است، آنچه شرط اين قوم است اينست كه گفتم و اندرين باب بازپسين بتمامي شرط جوانمردي در هر جنسي بگويم بحسب طاقت و از ايزد تعالي توفيق راستي خواهم.

قسمت قبل   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837