|
|
|
 |
سيب
گروه: جان كلام
منبع: نازلي مقدم
|
|
شعر زيباي حميد مصدق خرداد 1343 تو به من خنديدي و نمي دانستي من به چه دلهره از باغچه ي همسايه سيب را دزديدم باغبان از پي من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلود به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك و تو رفتي و هنوز سال هاست كه در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چرا باغچه ي كوچك ما سيب نداشت؟
|
|
فروغ فرخ زاد همان سال من به تو خنديدم چون كه مي دانستم تو به چه دلهره از باغچه ي همسايه سيب را دزديدي پدرم از پي تو تند دويد و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه پدر پير من است من به تو خنديدم تا كه با خنده ي خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك دل من گفت برو چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه ي تلخ تو را و من رفتم و هنوز سال هاست كه در ذهن من آرام آرام حيرت و بغض نگاه تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چه مي شد اگر باغچه ي خانه ي ما سيب نداشت؟
|
|
جواد نوروزي سال ها پس از آن دو دخترك خنديد و پسرك ماتش برد !
كه به چه دلهره از باغچه ي همسايه، سيب را دزديده باغبان از پي او تند دويد به خيالش مي خواست، حرمت باغچه و دختر كم سالش را از پسر پس گيرد !
غضب آلود به او غيظي كرد ! اين وسط من بودم، سيب دندان زده اي كه روي خاك افتادم من كه پيغامبر عشقي معصوم، بين دستان پر از دلهره ي يك عاشق و لب و دندانِِ تشنه ي كشف و پر از پرسش دختر بودم و به خاك افتادم
هر دو را بغض ربود...... دخترك رفت ولي زير لب اين را گفت: " او يقيناً پي معشوق خودش مي آيد ! "
پسرك ماند ولي روي لبش زمزمه بود: " مطمئناً كه پشيمان شده بر مي گردد ! "
سالهاست كه پوسيدهام آرام آرام ! عشق قرباني مظلوم غرور است هنوز ! جسم من تجزيه شد ساده ولي ذراتم، همه انديشه كنان غرق در اين پندارند: اين جدايي به خدا رابطه با سيب نداشت
|
|
|
|
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان کتاب و خوانندگان آثارشان
|
پیگیری و سفارش تلفنی 88140837
|
|