جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  10/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > افسانه ها و فرهنگ توده

سده جشن چهلمين روز تولد خورشيد است
گروه: افسانه ها و فرهنگ توده
نویسنده: رضا مرادى غياث آبادى

آتش بانوى نجات بخش ايران
سده جشن چهلمين روز تولد خورشيد است
«عشق» در باورهاى ايرانى از چنان اهميتى برخوردار است كه در ادبيات فارسى بيشتر از هر مفهوم ديگر به آن پرداخته شده است. براى دانستن جايگاه «آتش» در باورهاى ايرانى همين بس كه بزرگترين عشق ها را «عشق آتشين» ناميده اند و نياكان ما براى پيمان بستن و سوگند در كنار اخگرهاى فروزان آن دستان همديگر را بر مى گرفته اند. امروزه نيز همچنان بسيارى از پدربزرگان و مادربزرگان ما به «سوى چراغ» (روشنايى چراغ) سوگند مى خورند. ديگر اين كه در هر دو نيمه سرزمين بدخشان در تاجيكستان و افغانستان امروزى و در كوهستان هاى «پامير» (پام اير/ بام ايران) همچنان پس از گذشت هزاران سال، در هر خانه اى جام آتشدانى به نام «چد» وجود دارد و نمازهاى روزانه، نيايش ها، پيمان بستن ها و پذيرايى از مهمانان جز در كنار آن انجام نمى شود.
كوهستان نشينان و عشاير لر و بختيارى شعله هاى آتش را با نام «تش على» (آتش على) مى شناسند و به آن سوگند ياد مى كنند. با اين كه آتش لازمه جدايى ناپذير هر آيين ايرانى است؛ اما در جشن سده تبديل به اصلى ترين عنصر آن شده است. بى گمان آيين «سده» بزرگترين جشن هاى آتش و يكى از كهن ترين آيين هاى گروهى و اشتراكى شناخته شده ايران باستان است. امروزه نيز اين جشن پس از «چهارشنبه سورى» شناخته شده ترين جشن آتش به شمار مى رود. زمان جشن با اين كه اخيراً برخى كوشش مى كنند تا جشن هاى ايرانى با تقويم نوظهورى با ماه هاى سى روزه برگزار شود، اما خوشبختانه در روز برگزارى جشن سده يعنى شامگاه دهم بهمن ماه (آبان روز از بهمن ماه) بين هيچ يك از ايرانيان اختلاف نظرى وجود ندارد و همه اين جشن را در جاى صحيح آن برگزار مى كنند. اين همبستگى را مديون دانشمندان و تاريخ نگاران بزرگى چون بيرونى و گرديزى هستيم كه در روايت هاى خود همراه با نام روز (آبان روز) به شماره روز (دهم) نيز اشاره كرده و فاصله آن با شب يلدا را چهل روز گفته اند و جاى ترديدى در زمان برگزارى آن باقى نگذاشته اند. از سوى ديگر اين روايت بيرونى و ديگر باستان نگاران از تقويم ايران باستان، نشان دهنده اين نكته مهم است كه «دهم بهمن» برابر با «آبان روز» و در فاصله چهل روزه با شب يلدا است؛ يعنى دقيقاً همانند تقويم فعلى خورشيدى ايران كه ادامه تقويم شهريارى باستانى است در حالى كه در تقويم نوساخته برخى از زرتشتيان چهل روز پس از يلدا به اشتباه برابر با «مهرروز» شده و «آبان روز» مطابق با چهارم بهمن شده است.
•چگونگى جشن
در آغاز شامگاه دهم بهمن ماه همه مردمان سرزمين هاى ايرانى بر بلندى كوه ها و يا به ناچارى بر بام خانه ها، آتش هايى بزرگ و بس فروزان برمى افروخته و هنوز هم كم و بيش بر مى افروزند تفاوت اين آتش افروزى با چارشنبه سورى در اين است كه آتش چارشنبه سورى در حياط خانه افروخته شده و از روى آن مى پرند؛ اما آتش سده مى بايست حتماً بر فراز كوه يا بلندى افروخته شده اما از روى آن نمى پرند. مردمان نواحى مختلف در كنار شعله هاى آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود سرودها و ترانه هاى گوناگونى را مى خوانند و آرزوى رفتن سرما و آمدن گرما را مى كنند.
در برخى نواحى همچنين به جشن خوانى، بازى ها و نمايش هاى دسته جمعى نيز مى پردازند. به طور نمونه در فراهان و ديگر نقاط نمايشى با عنوان «كوسه ناقالدى» برگزار مى شود كه از محبوبيت بسيارى در ميان مردم برخوردار است.نام هاى جشن: به جز نام شناخته شده «سده/ سده سوزى» اين آيين با نام هاى ديگرى نيز شناخته شده است: در خراسان «سره» در دليجان «هله هله» در اراك «جشن چوپانان» در خمين «كرده» در بدخشان تاجيكستان «خرپچار» بيرونى در آثار الباقيه «شب گزنه» و در بسيارى جاهاى ديگر «شب چله كوچك» ناميده مى شود.

گستره جشن:
در گذشته جشن سده در گستره پهناورى از آناتولى تا استان سين كيانگ چين (ايران بزرگ) در بين همه مردمان فارغ از هر قوميت يا گرايش دينى رواج داشته و به مانند نوروز در روايت هاى مكتوب تاريخى به آن اشاره شده است. امروزه تا آنجا كه نگارنده آگاهى دارد به جز نواحى و شهرهايى كه به آن اشاره شد اين مراسم در ميان روستانشينان شمال شرقى كشور (همچون آزادور و روستاهاى پيرامون جاجرم) در افغانستان (ولايت بلخ، و خان و هرات) در آسياى ميانه (بدخشان، كشك رود، نسف) در كردستان عراق در ميان روستانشينان و عشاير لرستان، كردستان، آذربايجان و بلوچستان رواج دارد. اين مراسم به تازگى و به شكل با شكوهى در ميان هم ميهنان زرتشتى و ديگر مردمان كرمان و شهرهاى بزرگ رايج شده است كه البته در برگزارى جشن به برخى آيين هاى كهن و گاه مهم آن توجه نمى شود.
روشن كردن تعداد زيادى كپه هاى جداگانه آتش از ويژگى هاى اين مراسم بوده و در همه متون كهن به آن اشاره شده اما برافروختن تنها يك كپه آتش (هرقدر هم كه بزرگ باشد) در منافات با آيين كهن به شمار مى رود. همچنين با انجام مراسم توسط موبدان جشنى ملى تبديل به مراسمى دينى شده و به تازگى با سخنرانى هاى مقامات رسمى در حال تبديل شدن به مراسمى تشريفاتى و سياسى است.
قدمت جشن:
درباره ديرينگى آن تنها مى توان از عبارت «بسيار كهن» استفاده كرد چرا كه حتى در منابع كهن از آن با عنوان جشنى قديم ياد شده است بى گمان اين مراسم بازمانده روزگارانى است كه دست ما به رسيدن و دريافتن آن كوتاه است. نقل ها و داستان هاى شفاهى مردم در اين باره نيز از اشخاص نام ها و رويدادهايى بس اسطوره اى حكايت مى كند.
دلايل برگزارى جشن:
جشن سده هيچگاه به هيچ يك از اقوام يا اديان باستان ارتباطى نداشته و همواره جشنى ملى و برگرفته از شرايط اقليمى و رويدادهاى كيهانى بوده است. قدمت زياد اين مراسم باعث شده تا درباره دلايل برگزارى آن روايت هاى بسيار متعدد و متناقضى در منابع قديم ثبت شود. از سويى اين جشن را به جوانانى نسبت مى دهند كه به همت «ارمايل» و «گرمايل» و بانوى نجات بخش ايران «ارنواز» از چنگ ضحاك گريخته و در اين روز در كوهستانى آتش بر مى افروزند.
از سويى آن را منسوب به گذر سياوش از آتش و گاه آغاز قيام مختار ثقفى مى دانند. گاه آن را منسوب به صدمين روز زمستانى كه از يكم آبان ماه آغاز شده است، مى كنند و گاه منظور از آن را پنجاه شب و پنجاه روز به نوروز يا صد روز به زمان درو كردن جو مى دانند. برخى اين سبب را آورده اند كه نسل كيومرث (انسان نخست) به صد نفر رسيد يا در اين روز هوشنگ به پادشاهى رسيد. نام هاى كهن و گوناگونى فراوان روايت ها (كه به اندكى از آن اشاره شد) نشان دهنده ديرينگى بسيار اين آئين است.
دليل ديگرى كه براى پيدايش سده ياد مى كنند همانا كشف آتش توسط هوشنگ شاه در شاهنامه فردوسى است. بايد گفت كه داستان كشف آتش در زمان هوشنگ، هيچ گاه باور ايرانيان نبوده و از ساخته هاى جديدتر است، اين فرضيه امروزه مورد توجه بيشتر شاهنامه شناسان قرار گرفته و از جمله در نسخه هاى تصحيح شده جلال خالقى مطلق و مصطفى جيحونى، داستان كشف آتش به دلايل بسيارى در زمره بيت هاى افزوده شده و الحاقى شاهنامه آورده شده است، از سوى ديگر اين بيت ها در برخى نسخه هاى متقدم شاهنامه و از جمله كهن ترين آن (نسخه كتابخانه فلورانس) وجود ندارد و از سوى ديگر از اين داستان در هيچ يك از متون مقدم بر شاهنامه و گاه متأخر بر آن ياد نشده است.
همچنين مى دانيم كه كشف آتش بسيار كهن تر از عصر هوشنگ است كه با توجه به اشاره هاى شاهنامه درباره چگونگى و دستاورد هاى زندگى انسان در آن دوره (ساخت ابزار ريزسنگى، يك جانشينى، آغاز كشت و زرع و اهلى كردن برخى حيوانات) مى بايست با دوره اى منطبق باشد كه در باستان شناسى به نام «ميان سنگى / مزوليت» (۱۵ هزار تا ده هزار سال پيش) خوانده مى شود.

پيدايى اين جشن (مانند بسيارى مناسبت هاى ديگر) نه فقط يك دليل بلكه دلايل متعددى دارد كه همزمانى آنها بر اهميت جشن افزوده است. نخست اينكه جشن سده در چهلمين روز شب يلدا يا شب زايش خورشيد برگزار مى شود و جشن چهلمين روز تولد خورشيد است.
از سوى ديگر اشاره هاى فراوانى كه از داستان ها و ترانه هاى مردمى به دست مى آيد، نشانگر به ستوه آمدن مردم از يخبندان و آرزو براى رفتن سرما بوده و مهم ترين دليل پيدايى اين مراسم و بر افروختن آتش هايى در مبارزه نمادين با سرماست، داستان مردمى «كردك و ننه پيرزن» نمونه اى از آن است كه كردك در چهلم زمستان براى يافتن هيزم در انبوه برف به صحرا مى رود و به تخته سنگ يخ زده اى مى چسبد ننه پيرزن با سوزاندن چرخ نخ ريسى خود بر بام خانه موجب گرمى هوا و آب شدن برف ها و نجات كردك مى شود و همچنين مى دانيم كه در باور هاى مردمى سردترين هنگام زمستان يا «چاروچار» از چهار روز پيش از سده تا چهار روز پس از آن ادامه دارد و سده درست در ميانه سردترين هنگام سال واقع شده است. به جز اينها به نظر مى آيد كه واقعه اى كيهانى نيز در اين كار بى تاثير نبوده است.
چرا كه مى دانيم ارتباط سده با عدد «سه / صد» هنوز به اثبات نرسيده است و در زبان اوستايى واژه «سد» و «سده» به گونه جالبى هم به معناى «فرو رفتن / غروب كردن» و هم به معناى متضاد آن يعنى «بر آمدن/ طلوع كردن« آمده است. در حدود چهار هزار سال پيش در افق شمالى عرض هاى جغرافيايى بالايى ايران زمين و در اوايل بهمن ماه دو ستاره پرنور آسمان به طور همزمان يكى در حال طلوع و ديگرى در حال غروب بوده است.
ستاره سرخ رنگ «سماك رامح» يا نگهبان شمال در نزديكى افق شمال غربى آماده فرو شدن و ستاره سپيدرنگ «نسر واقع / كركس نشسته» يا وگا Vega نزديكى افق شمال شرقى، به تازگى طلوع كرده بوده است. از آنجا كه پديده هاى كيهانى از اين قبيل مانند انتظار طلوع ستاره باران آور «تيشتر / شباهنگ» يا طلوع ايزدبانوى آب ها «آناهيد / زهره» يا رسيدن «مشترى» نماد آسمانى خداى بزرگ «اهورامزدا / مردوك» به برج «شير / اسد» اهميت فراوانى براى مردمان داشته است؛ بعيد نيست به جز دلايل ياد شده اين پديده آسمانى نيز در برانگيختن جشن سده تاثير داشته باشد. اين واقعه امروزه به سبب حركت تقويمى زمين در حدود دو ماه ديرتر روى مى دهد.
باشد تا با برگزارى جشن هاى ملى باستانى با پاسداشت شيوه اصلى و كهن آن و بدون تغييرات مخرب (همانند چهارشنبه سورى كه تبديل به جشنواره مواد منفجره و تباهى گذر هاى شهر شده است). آئين نياكان را گرامى بداريم.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837