جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  31/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > گزارشات

پروژه ۱۰۰ ساله ايران زدايى در منطقه خليج فارس
گروه: گزارشات
نویسنده: هادى ويسى

خليج فارس، درياى كم عمقى با مساحتى در حدود ۲۵۱ هزار و ۲۲۶ كيلومتر مربع در حاشيه شمال غربى اقيانوس هند واقع شده است و از شمال شرقى به كرانه هاى ايران از شرق به بحر عمان و از جنوب به شبه جزيره عربستان محدود مى شود. طول آن از دهانه اروند رود تا تنگه هرمز معادل ۱۲۵۹ كيلومتر و عرض آن از دهانه مذكور تا ساحل عمان به تقريب بين ۱۸۰ تا ۲۵۰ كيلومتر متغير و در تنگه هرمز تقريباً معادل ۸۵ كيلومتر است و عمق آن به طور متوسط ۳۵ متر است.

اين محدوده آبى كه يكى از نقاط حساس و سوق الجيشى جهان است و به تعبير امروزى، «هارتلند» دنيا است، محل تقابل دنياى عرب در جنوب و غرب خليج فارس و ايران و فرهنگ ايرانى در كرانه هاى شمالى آن است. اما قدمت فرهنگ و تسلط ايرانيان بر منطقه خليج فارس و حتى سرزمين هاى جنوبى خليج فارس در طول تاريخ و موقعيت برتر و ژئوپلتيكى ايران تسلط نام ايرانى و فرهنگ ايرانى بر اين محدوده مهم آبى براى جهانيان به اثبات رسيده است. اما رهبران متعصب عرب در دهه هاى اخير و براى ابراز وجود در منطقه با حمايت دول استعمارگر غربى و براى تقابل بيشتر با ايران با استفاده از پول هاى سرسام آور نفتى دست به اقدامات ايران زدايى و فرهنگ زدايى ايرانى در منطقه خليج فارس زدند، اما غافل از اين كه نام هاى جغرافيايى و تاريخى در بستر زمان در طول قرن هاى متمادى در اسناد و تاريخ نوشته ها و سينه به سينه و از نسلى به نسل ديگر منتقل شده و در اذهان ساكنان جهان نقش بسته است.

لازم به ذكر است ماجراى شيخ خزعل و خوزستان، ادعاهاى امارات نسبت به جزاير سه گانه، ايجاد شيخ نشين هاى عربى در سرزمين هاى شمالى خليج فارس (بندر عباس، بوشهر، لنگه)، حمله عراق به ايران، شكل گيرى شوراى همكارى خليج، اخراج ايرانيان مقيم امارات و سخت گيرى هاى بيجا به ايرانيان نسبت به ساير اقوام در كشورهاى عربى حوزه خليج فارس و حوادث اخير خوزستان، از جمله اقدامات ايران زدايى خليج فارس است كه هر كدام مى تواند موضع مقاله اى جدا باشد. ما در اين مقاله، ايران زدايى خليج فارس با تأكيد بر تغيير نام خليج فارس مورد بررسى قرار داده ايم.




تاريخچه شكل گيرى امارات

اعراب ساكن كشور امارات كه امروزه ادعاى مالكيت بر جزاير سه گانه ايرانى و تغيير نام خليج فارس را دارند، تا ۲۳۵ سال پيش وجود خارجى نداشتند. براى اولين بار در اواخر دهه ۱۷۷۰ ميلادى كه چشمه آبى در ابوظبى كشف شد، «آل نهيان» و ديگر قبايل عرب ساكن منطقه از «حجاز» و «احساء» به اين منطقه كوچ كردند. شيخ نشين هايى كه اكنون اتحاديه امارات عربى را به وجود آورده اند، در نتيجه رقابت هاى قبيله اى دراز مدت و مداخله ها و ميانجى گرى هاى مأموران بريتانيا، به شكل واحدهاى سياسى جدا از يكديگر درآمدند.

دزدان دريايى، يعنى تيره هاى «قاسمى» ساكن سرزمين «مسندم» كه در دزدى و غارت دريايى مهارت و تسلط خاصى داشتند، با حضور دولت بريتانيا در منطقه خليج فارس كه براى تأمين منافع خود و امنيت منطقه خليج فارس در تلاش بودند، همزمان شده بودند، لذا دولت انگلستان با اين اقوام رو در رو شد. حمله جواسم به كشتى هاى انگليسى باعث شد كه كمپانى انگليس وادار به مواجهه با آنها شود. در سال ،۱۸۰۹ كشتى هاى جنگى انگليس وارد خليج فارس شدند و پايگاه هاى دزدان را تصرف و آنها را تار و مار كردند.

اما يك سال بعد، جواسم به فعاليت خود ادامه دادند و مجدداً به كشتى هاى كمپانى هند شرقى انگليس حمله ور شدند، تا اين كه بار ديگر در سال ،۱۸۱۹ حكومت انگليسى بمبئى، ناوگان مجهزى را عازم خليج فارس كرد و قواى مذكور، مراكز جواسم را نابود كردند و كشتى هاى آنها را آتش زدند.

سرانجام، مذاكرات بين انگليسى ها و شيوخ سواحل جنوب خليج فارس آغاز شد. قرارداد صلح ژانويه ۱۸۲۰ ميان قواسم مسندم و بريتانيا نقطه آغاز تسلط اين كشور بر منطقه و توسعه و دگرگونى جغرافياى سياسى مسندم محسوب مى شود و به موجب اين قرارداد، اولين گام براى شناسايى اعراب خليج فارس برداشته شد. در اين زمان، قبايل ساكن مسندم «امارات متصالحه» نام گرفتند و طى قراردادهاى بعدى، امارات متصالحه تحت الحمايه كامل انگلستان قرار گرفت.

بعد از اين زمان، تلاش هاى «حاج ميرزا آقاسى» صدر اعظم وقت دولت ايران در برابر دولت انگلستان در خصوص دخالت در حوضه داخلى ايران چندان مثمر ثمر نشد و او تنها توانست مدافع سرزمين هاى شمالى خليج فارس باشد و از شكل گيرى امارات جديد ديگرى از جمله لنگه و بندر عباس جلوگيرى كند. تا دهه ،۱۹۵۰ مرز ميان امارات متصالحه وجود نداشت و قلمرو شيوخ به گونه اى مبهم در تداخل با يكديگر بود، اما كشف ذخاير نفت و دادن چند امتياز استخراج به شركت هاى نفتى از سوى حكام مختلف، ضرورت تجزيه و تعيين حدود قلمرو هر يك را در قالب مرز سياسى به مفهوم غربى آن پيش آورد.

آخرين مرحله از دگرگونى نماى سياسى جغرافياى مسندم در سال ۱۹۷۱ صورت پذيرفت. در پى خروج بريتانيا از خليج فارس، شيخ نشين هاى هفت گانه مسندم يا امارات متصالحه، اقدام به تأسيس فدراسيونى كردند كه امارات متحده عربى نام گرفت. با توجه به توضيحاتى كه راجع به شكل گيرى امارات متحده عربى ارائه شد، ادعاهاى تاريخى امارات بر نام عربى خليج فارس و جزاير سه گانه ايرانى، نمى تواند ادعاى درست و منطقى باشد، چرا كه كشور امارات متحده عربى قدمت تاريخى بيش از ۳۵ سال را ندارد. (در اينجا بدين دليل سرگذشت كشور امارات متحده عربى آورده شد كه اين كشور بيش از ديگر كشورهاى عربى در تلاش براى ايران زدايى منطقه است).

فلسفه وجودى ايران زدايى توسط رهبران عرب در منطقه خليج فارس كشورهاى عربى منطقه در مقايسه با كشور ايران به لحاظ موقعيت جغرافيايى و ژئوپولتيكى و كرانه اى از اهميت كمترى برخوردار هستند، زيرا خصوصيات ژئوپولتيكى و جغرافيايى خليج فارس به طور طبيعى، نقش برترى براى ايران در اين آبراه مهم در مقايسه با ساير كشورهاى ساحلى فراهم آورده است. به علاوه، طول ساحل، عمق زيادتر ساحل ايران در مقايسه با ساحل شبه جزيره عربستان، وجود جزايرى كه در مسير خطوط مهم كشتيرانى قرار دارند و متعلق به ايرانند، تمدن درخشان ايرانى و سرانجام عامل جمعيت و نفوس زياد اين كشور و به تبع آن، تسلط فرهنگى و اجتماعى بر منطقه كه موقعيت ممتاز و برجسته اى را به قدرت ملى و كشور ايران داده، نگرانى هاى زياد و حساسيت هاى فوق العاده اى براى كشورهاى همسايه خليج فارس كه همگى از جهان عرب هستند به ارمغان آورده است.

علاوه بر آن، پاره اى از اقدامات دولت ايران در زمان رژيم شاه، همچون داشتن روابط سياسى با اسرائيل، فروش نفت به آمريكا و اسرائيل در جريان تحريم نفتى اين كشورها، مداخله در عمان و سركوبى جنبش ظفار، ژاندارمى منطقه خليج فارس بعد ازخروج انگليسى ها در سال،۱۹۷۱ به قول عرب ها تصرف جزاير سه گانه ، اشتهاى زياد دولت ايران در خريد تسليحات نظامى و در ادامه، پيروزى انقلاب اسلامى ايران و... نگرانى هاى دنياى عرب و رهبران عرب را مضاعف كرد. در نتيجه، كشورهاى عربى منطقه درصدد تقابل با ايران كه نمونه بارز آن شكل گيرى شوراى همكارى خليج فارس بدون حضور ايران بود، برآمدند. در ادامه جريان ايران زدايى و فرهنگ زدايى ايرانى، عرب ها در قالب پروژه هاى تغيير نام خليج فارس به خليج عربى، جزاير سه گانه ايرانى به اشغال شده توسط ايران و تغيير نام جزاير «لاوان» به شيخ شعيب و «قشم» به قيس و تغييرات نامهاى ديگر جزاير ايرانى با حمايت دول استعمارگر غربى كه همگى از دشمنان دولت ايران محسوب مى شوند، اقداماتى را انجام دادند و در اين ميان، برخى از كشورهاى غربى نقش بسيار خوبى در سطح جهان در تثبيت اين نامهاى مجعول ايفا كرده اند.

كدام عبارت: خليج فارس يا خليج عربى؟! در خصوص نام خليج فارس هيچ گونه شك و شبهه اى وجود ندارد و از ديرباز به همين نام خوانده مى شده است به گونه اى كه هيچگونه نيازى به اثبات آن نيست، اما به جهت پاره اى ادعاهاى مجعول لازم است دلايلى محكم و قاطع از متون تاريخى آورده شود. مورخان و دانشمندان نظير هرودت، طالس، نئارخوس، استرابون، كروسيوس، بطلميوس، آناكسى ماندر، هكاتوس، اراتوستن، اريانوس و غيره در آثار و نوشته هاى باقى مانده از خود از صفت «فارسى» يا «پارسى» براى ناميدن درياى جنوب ايران استفاده كرده اند. در منابع و اسناد يونانى و رومى، اصطلاحات Persikon Kaitas, Sinus persicus, Mare persicum, Persion gulf, Aquarum persico براى آبراه جنوب كشور ايران استفاده شده است كه همگى به نوعى به خليج فارس يا پارسى اشاره دارد. ازهمه مهمتر، در كتيبه داريوش اول كه در تنگه سوئز به دست آمده، به «درياى پارس» اشاره شده است و عبارت «درايه تيه هچا پارسا آئى تى» ِDrayatya hacha parsa aity يعنى دريايى كه از پارس سرچشمه مى گيرد، مشاهده مى شود.

بعد از ظهور اسلام نيز در كتب تاريخى و جغرافيايى دانشمندان بزرگ دوره اسلامى خليج فارس به نام «بحر فارسى» يا «البحر الفارسى» يا «الخليج الفارسى» ذكر شده كه معروف ترين آنها ابن فقيه در كتاب البلدان، ابوعلى احمد رسته در كتاب «الاعلاق النفسيه»، سهراب جغرافيدان مشهور قرن سوم هجرى كه در كتاب «عجايب الاقاليم»، احمد بن خرداذبه در «كتاب المسالك و الممالك»، ابوريحان بيرونى در «التفهيم»، اصطخرى در كتابهاى «الاقاليم و مسالك» و «الممالك»، مسعودى در «مروج الذهب» و ديگر دانشمندان جهان اسلام مانند مقدسى، ابن البلخى، مروزى، حموى، مستوفى، ابن بطوطه و غيره هستند. افراد مذكور در تاريخ نوشته ها و آثار به جا مانده از خود، از لغات «بحر فارسى»، «الخليج الفارسى» و «البحر الفارسى» استفاده كرده اند، در حالى كه تعداد زيادى از آنها از جهان عرب و كشورهاى عربى بوده اند.

اما در متون تاريخى، ما با اصطلاح خليج عربى نيز مواجه مى شويم كه مطلقاً به درياى سرخ كه بين تنگه باب المندب و كانال سوئز قرار دارد، اطلاق مى شده است كه در متون مختلف تاريخى با اصطلاحات «سينوس اربيكوس» Sinusarabicus، «ارى تره»، «الخليج العربى»، «درياى احمر»، «درياى سرخ» و «عربين گلف» نام برده شده است. دانشمندانى چون هردوت، هكاتايوس، اراتوستن، استرابون، بطلميوس، كاتب چلبى و... محدوده آبى باريك بين شبه جزيره عربستان و آفريقا را خليج العربى ناميده اند. بنابراين ضرورتى نيست كه رهبران عرب نام ساختگى خليج عربى را براى خليج فارس بسازند، چرا كه آنها خليج عربى را كه همان درياى سرخ است، دارند و لذا بايد سرمايه گذارى هاى خود را براى ناميدن خليج فارس به خليج عربى، در درياى احمر صرف كنند.





چگونگى پيدايش جريان تغيير نام خليج فارس (ايران زدايى)


بعد از آنكه دولت بريتانيا جايگاه خود را در خليج فارس محكم كرد و تسلط خود بر كشورهاى منطقه و محدوده آبى خليج فارس به حد كمال رساند، براى اولين بار، كاردار انگلستان در خليج فارس در بحرين در سال ۱۹۳۵ يعنى «سرچارلز بلگريو» نام مجعول خليج عربى را در ادامه مكتب تفرقه اندازى درمنطقه خصوصاً بين عربها و ايرانيان مطرح كرد، اما با اعتراض دولت وقت ايران و عدم پذيرش اين نام جعلى از سوى ساكنان منطقه، كاردار انگلستان كارى از پيش نبرد تا اينكه در سال ۱۹۵۸ ، «عبدالكريم قاسم» در عراق طى يك كودتا به قدرت رسيد و حكومت را به دست گرفت و داعيه رهبرى جهان عرب را سر داد. او براى اتحاد اعراب و به وجود آوردن يك دشمن واحد براى دنياى عرب دست به اقدامات ضدايرانى زد. او پروژه تغيير نام خليج فارس را از طرف رهبران عرب شروع كرد.

قاسم درحقيقت مى خواست با تغيير نام خليج فارس، دشمن تازه اى از همسايه ايرانى براى اعراب ايجاد كند، به اين اميد كه توجه آنان را از قاهره به بغداد به رهبرى خود عليه ايران منحرف كند. اما برنامه عبدالكريم قاسم به مرحله عمل نرسيد. در سال ،۱۹۶۲ روزنامه «تايمز» چاپ لندن براى نخستين بار از طرف يك نشريه رسمى، خليج فارس را به نام ساختگى «خليج عربى» خواند. اين ايام همزمان با اوج پان عربيسم به رهبرى «جمال عبدالناصر» رهبر مصر بود و ديرى نپاييد كه ناصر از نام ساختگى يادشده توسط روزنامه تايمز لندن در اشاره به خليج فارس سود جست و مانند عبدالكريم قاسم آن را ، عامل خوبى براى توجه دنياى عرب و توسعه اسمى عرب در ادامه مكتب پان عربيسم دانست.

وى فراموش كرده بودكه در چندسال قبل از اين واقعه، در مقدمه كتاب خود سرزمين اعراب را از اقيانوس اطلس تا خليج فارس تعريف كرده بود. اما با تلاشهاى گسترده رهبران عرب در اوج پان عربيسم و حمايت استعمارگران غربى، اين پروژه بى نتيجه ماند.

قدرت يابى صدام حسين كه از سال ۱۹۶۸ در عراق شروع شد و جنايات بزرگ فرهنگى و سياسى وى در منطقه خليج فارس و با توجه به اختلافات مرزى و سياسى با دولت ايران، ايران زدايى و فرهنگ زدايى ايرانى در منطقه خليج فارس توسط اين رهبر متعصب عرب ، بيش از پيش مشاهده مى شود. صدام حسين كنفرانس ها را راه اندازى و كتابهاى خليج عربى را منتشر كرد. گفتنى است در اين راه، دانشگاهيان مزدبگير به او كمك فراوانى كردند تا علاوه بر تغيير نام خليج فارس به خليج عربى، تغيير نام خوزستان به عربستان و تغيير نام جزاير ايرانى نيز مطرح شود.

به هرحال ، او در ادامه اين سياست، به خوزستان لشكر كشيد و بزرگترين جنايتهاى بشرى را مرتكب شد. لازم به ذكر است كه بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، برخى پيشنهاد تغيير نام خليج فارس به خليج اسلامى را دادند كه متأسفانه تبديل به عامل مؤثرى براى سوءاستفاده اعراب از اين پيشنهاد شده است.

بعد از صدام حسين رهبران متعصب كشورهاى كوچك عربى جنوب خليج فارس در سالهاى اخير خصوصاً امارات متحده عربى و قطر و از شيخ نشينان امارات بويژه شيخ ابوظبى سياست ايران زدايى خليج فارس را با صرف هزينه هاى هنگفت ناشى از درآمدهاى نفتى ادامه داده اند. رهبران شيخ نشين عرب در سال ۲۰۰۴ با صرف دلارهاى سرسام آور به نشريه معتبر و بين المللى «نشنال جئوگرافى» در آمريكا درصدد برآمدند تا نام خليج فارس را به خليج عربى تغيير دهند و اين نشريه بر روى نقشه هاى خود در كنار نام خليج فارس در داخل پرانتز خليج عربى قيد كرد و برخى از جزاير ايرانى از جمله لاوان به شيخ شعيب و جزاير سه گانه ايرانى را با نشان يك فلش، اشغال شده توسط ايران ، نام نهاد. اگرچه با اعتراض شديد ايرانيان اين مؤسسه عقب نشست و عذرخواهى كرد.

در اين حال ، با توجه به انديشه هاى خصمانه رهبران عرب و حمايت دولتها انگلستان و آمريكا در قبال ايران، نبايد از تضعيف قدرت ملى ايران درمنطقه و ضعف ديپلماسى تهران كه اجازه داده است كشورهاى كوچك عربى خليج فارس، اين چنين گستاخى كنند، چشم پوشى كرد.




نتيجه گيرى


با توجه به توضيحات ارائه شده، متون تاريخى نامى به نام خليج عربى به جاى خليج فارس به خود نديده اند و اگر نام خليج عربى ديده شده، مربوط به درياى سرخ و آبهاى مابين شبه قاره عربستان و قاره آفريقا است. رهبران عرب در دهه هاى اخير، يك جريان ايران زدايى و فرهنگ زدايى ايرانى در خليج فارس به منظور تغيير نام خليج فارس و جزاير ايرانى به راه انداخته بودند كه موفق به اين امر نشدند.

همانطور كه نام مكانهاى جغرافيايى در بستر تاريخ و در طى زمان هاى طولانى شكل مى گيرد، تغيير نام آنها نيز با صرف پول هاى زياد و حمايت قدرتهاى استعمارى در مدت زمان اندك امكانپذير نيست. اما دراين مقاله، صحبت از يك جريان ايران زدايى شده كه در دهه هاى اخير روى داده است كه اگر متوقف نشود، ممكن است جنبه تاريخى پيدا و تاريخ نام عربى خليج فارس، يعنى خليج عربى و نام جزاير ايرانى با اصطلاحات عربى را درخود تثبيت كند.




فهرست منابع ۱- حافظ نيا، محمدرضا، خليج فارس و نقش استراتژيك تنگه هرمز، انتشارات سمت، ۱۳۷۱ ۲- رامشت، جغرافياى طبيعى خليج فارس، انتشارات دانشگاه اصفهان، ۱۳۶۷ ۳- طباطبايى، سيدمحمد، ضميمه روزنامه همشهرى، ديپلماتيك، شماره ،۳۶ دى ماه، ۱۳۸۳ ۴- محمدى، يدالله، زمينه هاى همگرايى در منطقه خليج فارس از ۱۹۷۱ تاكنون، پايان نامه كارشناسى ارشد، دانشگاه تربيت مدرس، ۱۳۷۰ ۵- مجله فرهنگ و پژوهش، شماره ،۱۷۳ آذرماه ۱۳۸۳ ۶- مجتهدزاده، پيروز، كشورها و مرزها درمنطقه ژئوپلتيك خليج فارس، انتشارات دفتر مطالعات سياسى و بين المللى، ۱۳۷۲ ۷- مجتهدزاده، پيروز، جغرافياى تاريخى خليج فارس، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۴ ۸- مجتهدزاده، پيروز، امنيت و مسائل سرزمينى در خليج فارس، ترجمه مسعود اجتهادى، انتشارات دفتر مطالعات سياسى و بين المللى، ۱۳۸۰ ۹- مجتهدزاده، پيروز و ديگران، ميزگرد چشم انداز ژئوپلتيكى خليج فارس در قرن ۲۰ و ،۲۱ سازمان سمت، بهمن ماه ۱۳۸۳ ۱۰- وزارت امورخارجه، مجموعه مقالات سمينار بررسى مسائل خليج فارس، انتشارات دفتر مطالعات سياسى و بين المللى، ۱۳۶۹ ۱۱- وزارت امورخارجه، گزيده اسناد تاريخى خليج فارس، انتشارات دفتر مطالعات سياسى و بين المللى، جلد اول، ۱۳۶۸ ۱۲- وزارت امورخارجه، گزيده اسناد تاريخى خليج فارس، انتشارات دفتر مطالعات سياسى و بين المللى، جلد دوم، ۱۳۶۹ ۱۳- وزارت امورخارجه، گزيده اسناد تاريخى خليج فارس، انتشارات دفتر مطالعات سياسى و بين المللى، جلد سوم، ۱۳۷۳

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837