زرتشت و كرشنا، نام دو تن از پاكان و دانشمندان آريايي است كه يكي را مردم ايران خشنود بزرگ مي دانند و ديگري را مردم هند مظهرايزدي گويند.
سه اصل زرتشتي گفتار، انديشه و كردار نيك در يكي از گفته هاي بودا بازتاب يافته " در كا رهايت ، در سخنت و در انديشه ات و در همه چيز با انضباط باش."
برخي از پژوهشگران براين باورند كه سرچشمه بينش " سانكهيه" يكي از دستگاه هاي فلسفي نامدار هند، همان انديشه هاي زرتشت است، زيرا همان گونه كه زرتشت به دو قوه ي خير و شر باوردارد، فلسفه سانكهيه نيز به دو نيروي مادي (شر) و معنوي (خير) معتقد است.
اوپهام پوپ مي گويد: تمدن ايران، دين بودايي اصلي را تغيير شكل داد. زيرا دين بودا در راه رساندن خود به چين ناچار شد از سرزمين هاي زيرفرمان ايران بگذرد و در اين بوم ها پاره اي باورهاي گوناگون ديني را جذب كرد كه بيشتر آنها ريشه ي مهرپرستي داشتند و اين باورهاي ايراني كه در دين بودا نفوذ كرد، پيامدش اين بود كه تشريفات نامدار به " آميدا" در دين بودا رواج يابد.
گوهرهستي:
در جهان بيني اشوزرتشت جهان هستي را ذات يگانه اي آفريده است كه داناترين و خردمندترين است، راستي و پاكي مطلق است، هميشه بوده است و همواره خواهد بود. اين ذات بي همتا "اهورامزدا" خداوند جان وخرد است. آفرينندگي يكي از فروزه هاي ذاتي خداست، پس همواره با او، ازلي و ابدي است آفريدن در ذات خداست، پس جرياني بي آغاز وانجام است.
از ديدگاه اشوزرتشت ، خداوند آفرينش را برپايه تمايل يا تصميم و يا از زمان معيني آغاز نكرده است و در زمان معيني پايان نداده است. خداوند از ازل آفريده تا ابد مي آفريند، او هستي را از هستي خود مي آفريند و از اين رو جهان هستي و خداوند از يكديگر جدا نيستند. از بين همه آفريده هاي سزاوار ستايش هوا، آب، خاك و آتش به دليل ارزش زيست محيطي بيشتري كه دارند در فرهنگ زرتشت مورد نگرش و توجه بيشتري قرارگرفته اند. اما در ميان همه آفريده هاي نيك و سزاوار ستايش، آتش به اعتبار ويژگي هايش جايگاه ديگري دارد. آتش خود روشن است و پيرامونش را روشن مي كند، گرم است وگرم مي كند، پاك است و پاك مي كند، نگريستن به شعله هاي لرزان آتش از پراكندگي و پريشاني انديشه كم مي كند، به انديشه تمركز مي بخشد و نيروي تمركز انديشه به تدريج ذهن انسان را روشن مي كند و پاسخ بسياري از پرسش ها را با ذهن روشن خود مي يابد.
اين آتش كه مظهر آتش خداوندي است در درون همه هستي به گونه اي پيوسته به هم و يگانه وجود دارد و از اين آتش است كه همه چيز زنده است، پويايي دارد و مي بالد و به اين صورت جهان هستي درعين كثرت داراي وحدت است و آفريننده جهان با آفرينش خود يگانه است. برپايه اين گونه بينش و نگرش به جهان است كه زرتشتيان، هنگام ستايش خداي يكتا به سمت نور مي ايستند و فروغ روشنايي را برترين پرستش سو(قبله) مي دانند. ستايش كردن خداوند يكتا در برابر روشنايي، موجب مي شود انديشه انسان پي به وجود خداي يگانه برد.
امروزه زرتشتيان سرافرازند كه به پيروي از سنت ارجمند آريايي كه برخاسته از انديشه نيك و والاي بنيانگذاران آن است آتش را چون درخشي به نشانه ي ارج نهادن به فرهنگ كهن ايران همواره فروزان نگه مي دارند و نيز براي ارج گذاري به جهان بيني اشوزرتشت كه مبتني بريگانه شناسي و يگانه پرستي است، آن را به نشانه اي از آتش يگانه هستي، همواره پاس مي دارند و اين چنين است كه هنوز هم در محراب خانواده ها و در آتشگاه آتشكده ها، آتش اهورايي زبانه مي كشد و نيايشگران در برابرش آفريدگار يكتا را مي ستايند.
در زمان فرمانروايي ساسانيان بر ايران، آتش سه آتشكده پرارج و شكوه، به دليل قدمت در پايشان از جايگاه و مقام بالاتري برخوردار بودند و برهمين پايه آن ها را آتش " ورهرام" يعني آتش پيروزي نام نهاده بودند. يكي از آنها "آذرفرنبغ" نام داشت كه بنا به مندرجاتي آن را نخستين بار جمشيد پيشدادي در آتشگاهي برفراز كوه فرهمند خوارزم قرارداد كه در زمان شاه گشتاسب كياني آن را از خوارزم به كوه روشن در كابل بردند، سپس آن را به شهر دارا بگرو در استان فارس آوردند و در آتشگاه باشكوهي جاي دادند.
|