« گزيده اي از انديشه ها و احساسات با شكوه » ۴
گروه: جان كلام

اشو:

( آزادي ارزشي والاتر از عشق است.) افراد نا بالغي كه عاشق مي شوند ، آزادي يكديگر را نابود مي كنند ، اسارت مي آفرينند و زندان درست مي كنند. افراد عاشق به هم كمك مي كنند تا آزاد باشند، دست يكديگر را مي گيرند تا همه نوع اسارت و بردگي را نابود سازند. وقتي كه عشق با آزادي به جريان در آمد ، با شكوه و زيباست و قابل احترام. ***

ولش ترايد :

سه چيز با خرد همزيستي نمي توان كرد: آزمندي، بي بندو باري و غرور. ***

ابو عبدالله قريشي :

عشق حقيقي به آن مفهوم است كه تمامي آنچه داري به محبوب ببخشي، چنان كه هيچ چيز از آن خودت باقي نماند. ***

ابو سليمان :

زماني كه قلب براي آنچه از دست داده است مي گريد ، روح براي آنچه يافته است مي خندد. ***

مهاتما گاندي :

هنگام دعا بهتر است قلبي تهي از كلام داشته باشيم ، تا كلامي بي حضور قلب. ***

گورد نجيف :

اگر بدانيد چگونه يك كار را خوب انجام دهيد، آنگاه مي توانيد همه كاري بكنيد. ***

جبران خليل جبران :

همه مردم جهان چيزي دارند كه براي آن سزاوار ستايش باشند . ستايش درك ستايش گر را مي رساند. ما همگي در خلوت خويش انسانهاي بسيار نيكويي هستيم، و هيچ كس از ديگري بهتر نيست. ***

جبران خليل جبران :

اگر مي خواهي چيزي از آنت باشد ، آن را براي خود نخواه. شعر نظريه اي نيست كه واژگان ادا بكنند. بلكه سرودي است كه از زخم خونين يا لبي خندان بيرون مي آيد. آرزو دارم قلبي گشوده دريافت داشته باشم. و از حلقه كردن بازو هايم گرد شانه هاي كسي نترسم مبادا گسسته شوند و از انجام كاري كه كسي پيشرفت نكرده است ، نهراسم مبادا آسيب ببينم. ما نمي توانيم ديگران را به دريافت راستي هاي مهم زندگي هدايت كنيم. بايد خود به تنهايي كشف كنند كه تنها بخشي از درخت روي زمين است و پاره هاي ديگر آن زير زمين جاي دارند. ***