ازدواج دختر صمصام السلطنه با يك اجنبي ! اين شد تيتر اول روزنامه ها. صمصام كم آدمي نبود. وزير بود. وزير دربار، همه كاره شاه! دخترش پري خاتون دخترخوش آب و رنگ و با كمالاتي بود. چشاي ميشي كپي مادرش اشرف الملوك، دماغ و دهنش هم غنچة نشكفتة اقاقيا كيپ تا كيپ خاله ناكامش ثريا بانو، پيشوني بلند با گيسواني افشون و افسون به سياهي شب چله.
خواستگار دختر صمصام پسر سفير بريتانياي كبير بود. قد بلند با چشماني به رنگ آبي دريا و موهايي طلايي به زردي آفتاب علي الطلوع! صمصام اولش تكذيب كرد بعد طفره رفت آخرش گفت مباركه!! اوكي مراسم كه به گوش جناب سفير رسيد نظر پري خاتون رو پرسيدن، گفت: بدم نمي ياد نسل صمصام اصلاح بشه!!! فرداي بعله برون روزنامة صوراسرافيل تيتر زد:
دختر وزارت دربار ايران را به يك اجنبي شوهر دادند. دشمنان و رقباي صمصام هم سنگ تمام گذاشتن. نتيجة اين سيخ زدنا شورش و بلواي محلات تهران، تعطيلي بازار و شكستن در و پيكر سفارت فخيمة بريتانيا شد.
تيتر روزنامة كاغذ اخبار آتيش رو شعله ور تر كرد: دختر ايراني تقديم به پسر فرنگي. تيتر روزنامه راه عدالت، تهران رو منفجر كرد: دختران مسلمان ايراني پناهندة پسران كافر بلاد فرنگ. شاه كه اوضاع شَلم شورباي مملكت رو ديد گير سه پيچ داد به صمصام و دستور عزل وي ابلاغ شد. صمصام هم عصباني و افسرده و آشفته تلپي افتاد در آغوش سفارت بريتانيا.
جناب سفير، صمصام رو دلداري داد سپس براي شاه ذليل ايران نامه اي نوشت بدين مضمون : بيست و چهار ساعته صمصام رو بر سر قدرت نياري خودت رو مثل اعلاميه مي چسبونم ارك عليشاه! فرداش نداي آزادي تيتر زد: شاه ايران، شير بي يال و دم. شاه عصباني شد. لجش گرفت. دختر صمصام پري خاتون رو عقد كرد. سفير بريتانيا نيز به تلافي رودست شاهانه اي كه نوش جان كرده بود واسة پسرش، دختر كوچكتر صمصام، پريچهر خاتون رو خواستگاري كرد.
|