مرد قهوه چي متوجه رفتار آشناي او شده بود، حتي از نشستن پيرمرد روي ميزي كه نزديك پيشخوان بود و معمولا جز دوستان كسي از آن استفاده نمي كرد، كمي متعجب شده بود. جلو رفت و گفت:
- سلام قربان، چي ميل دارين؟
- سلام، همون هميشگي لطفا او كاملا متعجب شد و كمي فكر كرد، در عرض چند ثانيه تمام بستگان دور ، دوستان، همسايگان و حتي معلمهاي دوران تحصيلش را هم دوره كرد ولي پيرمرد حتي به هيچ كدام از آنها شبيه هم نبود.
- ببخشيد آقا من شما رو به جا نياوردم، هميشه چي سفارش مي دادين؟! چند وقت است كه به اينجا نيامدين؟!
شما منو ميشناسين؟! پيرمرد هيچ عكس العملي نشان نداد، حتي به او نگاه هم نكرد ولي پس از چند ثانيه گفت:
-لطفا اشتباه منو ببخشيد، آخه مي دونيد،شما خيلي شبيه آخرين باري هستيد كه من پدرتون رو ديدم، لطفا دو تا قهوه بدين،يكي تلخ، يكي شيرين. قهوه چي جوان كه موهايش زودتر از موعد جو گندمي شده بود مات و مبهوت بود، مي خواست به پشت پيشخوان برود ولي پاهايش از او فرمان نمي گرفتند، مي خواست چيزي بگويد، چندين و چند سوال بپرسد ولي نمي توانست. پير مرد متوجه مكس او شد، سرش را بالا گرفت و گفت:
- يه كيك هم بيار.
رفت و مشغول آماده كردن سفارش شد، زير چشمي به پيرمرد نگاه مي كرد ولي او كوچكترين حركتي نداشت. او كه بود؟ پسرك كاملا در انديشه فرو رفته بود، ابتدا با خود گفت كه او از دوستان قديم پدرش است، ولي ساليان درازي بود كه حتي مادرش هم حرفي از پدر نزده بود چه رسد به يك پيرمرد غريبه. بعد با خود انديشيد كه شايد ديوانه است، اگر نبود كه براي يك نفر دو تا قهوه سفارش نمي داد، آنهم يكي تلخ ويكي شيرين.
چيزهايي هم كه در رابطه با پدرش گفته بود به نظرش بديهي آمد. خوب آخه هر انساني پدري داشته و كما بيش به او شبيه بوده. قهوه ها را سر ميز برد و بي آنكه چيزي بگويد برگشت پشت پيشخوان. پيرمرد قهوه تلخ را برداشت و كمي بو كشيد و گفت:
- طوطي پدرت كجاست پسر جون؟
با شنيدن اين سوال پسرك از پشت پيشخوان جلو آمد و با تعجب پرسيد: - مگه پدر من طوطي داشت؟!
پير مرد لبخندي زد وگفت: - درست نمي دونم، ولي فكر مي كنم آخرين باري كه اينجا اومدم، يه طوطي اينجا بود. يه طوطي سفيد درشت با يه تاج نارنجي رنگ.
- درسته، منظور شما شيوا ست؟شما مي دونيد اون طوطي مال كيه؟مال پدرم بوده؟ - پس اسمش شيواست، نه نمي دونم مال كيه. قهوه چي جوان كه حالا روي صندلي روبروي پيرمرد نشسته بود گفت:
- البته من نمي دو نم واقعا اسمش چيه. اين اسمو چند تا دختر دانشجو كه مشتري ما هستن روش گذاشتن. شما مي دونيد اسم واقعيش چيه؟شما كي هستين؟بابامو از كجا مي شناسين؟
|