همينكه از دور ديد زن پطرويچ از خانه خارج گشت او هم يكسره سراغ او رفت .پطرويچ سر دماغ نبود فوري فهميد چه خبر است و گفت: نه ممكن نيست بايد يك شنل نو سفارش دهيد. آكاكي ده كوپك گذاشت كف دستش ،خواست از تعمير شنل صحبت كند ولي پطرويچ پول را گرفته جواب داد : مرسي خيلي ممنونم بسلامتي شما خواهم نوشيد راجع به شنل اصلا فكر نكنيد هيچ ارزشي ندارد من برايتان يك شنل تازه ميدوزم . ممكن است از روي مد تازه هم بدوزم با يقه بسته . آكاكي ديد كه نه بدون شنل تازه ممكن نيست ، بكلي محزون گشت ،آخر آنرا با چه پولي بدوزد ؟ممكن است از محل كمك خرجي كه براي عيد ميگيرد بپردازد.
ولي آن مبلغ را خيلي وقت است براي خريد چيزهاي ديگر اختصاص داده است . شلوار نو لازم دارد ، بايد پول تعمير كفش ها را بپردازد ، بايد دو پيراهن سفارش دهد ،دو سه تا لباس زير كه اسم آنرا نميشود اينجا برد . چون بي ادبي است . بلي تمام آن پول خرج خواهد شد اگر رئيس از روي لطف ، تازه به جاي چهل روبل 45 يا 50 روبل هم بدهد باز فايده ندارد ،اين مبلغ درمقابل قيمت شنل مانند قطره باراني است در مقابل دريا .
ميدانست كه پطرويچ در قيمت مبالغه ميكند .ميدانست كه حاضر خواهد شد باهشتاد روبل هم شنل بدوزد ،ولي اين هشتاد روبل را از كجا بياورد ، نصف آنرا ممكن بود پيدا كند بلكه هم قدري بيشترش را ولي باقي را از كجا بدست آورد ؟ قبل از همه خواننده بايد بداند كه نصف اولي از كجا ميايد.آكاكي عادت داشت باقيمانده پولهايي را كه خرج نميكرد در قلك كوچكي بيندازد و هر شش ماه يك مرتبه پول خوردهارا در ميآورد و بجاي آن پول نقره ميگذارد. بدينطريق در مدت چند سال بيش از چهل روبل صرفه جوئي كرده بود ،الان چهل روبل موجود داشت .ولي 40 روبل ديگر را از كجا بياورد . آكاكي تصميم گرفت از خرج روزانه بكاهد ،اقلا براي يكسال ،تصميم گرفت شبها ديگر چاي ننوشد ،چراغ نسوزاند ،اگر لازم شد به اطاق زن صاحب خانه رفته از نور چراغ وي استفاده كند .
در خيابان با احتياط راه برود پاها را روي سنگ نگذارد تا تخت كفشش سائيده شود پيراهن و چيزهاي ديگر را دير تر عوض كند تا كمتر پول رختشوئي بدهد ،در منزل پيراهن نپوشد تا پاره نشود ،بجاي پيراهن ربدوشامبر پنبه ايي بپوشد . بايد اقرار كرد اجراي اينكار نخست خيلي مشكل بود ولي بعد خوب آسان شد . عادت كرد شبها را بي شام سر كند . بجاي غذاي جسمي غذاي روحي داشت ،غذاي روحي او عبارت بود از فكر شنل آتي-از آن به بعد زندگي او بهتر شد .
|