كتابي به قلم تواناي محمد قوچاني كه با روش جريان شناسي تطبيقي از 5 منظر (تفكر، ايدئولوژي، قدرت، مذهب و اقتصاد)، مقايسه و تحليل گروه ها و جريان هاي سياسي ايران بعد از انقلاب اسلامي مي پردازد و با همين روش با ظرافت هرچه تمامتر ارتباط ميان گروه ها و جريان هاي به ظاهر متضاد را نمايش مي دهد لغت يقه سفيدها اولين بار توسط جامعه شناس آمريكايي «سي. رايت ميلز» مطرح شد كه مراد از آن ديوانسالاران و بوروكرات هاي قدرتمند در ساخت جامعه سياسي و يا به تعبير ژزار بشليان بورژوازي اداري بود.
در ايران اسلامي اين عنوان بيشتر براي اعضاي حزب «كارگزاران سازندگي» مورد استفاده قرار مي گيرد. ايشان در اين كتاب سعي در توضيح و تحليل اين مطلب دارند كه احزاب سازمان يافته ايران اسلامي مانند: جبهه مشاركت، هيأت هاي مؤتلفه اسلامي و كارگزاران سازندگي ريشه در طبقه متوسط جديد دارند. ايشان در فصل اول كتاب به توضيح روش جريان شناسي تطبيقي پرداخته و با توضيح مفاهيم جريان شناختي و تقسيم آن به 3 گزينه:
جريان فرهنگي، اجتماعي، سياسي، به تشريح لغت جريان شناختي مي پردازند. در اين بخش ارتباط جريان هاي فرهنگي با جريان هاي اجتماعي و سياسي با ذكر مثال بيان مي شود تا ذهن خواننده با روش فوق (جريان شناختي تطبيقي) آشنا شود و سپس در ادامه مفاهيم فصل اول با تفكيك مدل هاي جريان شناختي به دو روش الف) تفكيك ارزشي ب) تفكيك جامعه شناختي و توضيح هريك از اين دو روش فصل اول را به پايان مي برند. در روش تفكيك ارزش ايشان توضيح مي دهند كه معني تفكيك مي تواند ساده و يا پيچيده باشد و هرچقدر كه پيچيده تر باشد در تحليل نيروهاي اجتماعي و سياسي قدرتمندتر خواهد بود (اين تحليل ها در موضع گيري احزاب و جريان ها در مقابل ديگر نيروهاي سياسي اجتماعي داراي اهميت است مثلاً در اتحاد احزاب يا مقابله آنها).
ايشان به خوبي تحليل مي كنند كه چرا جريان هاي سياسي خاصي از تحمل جريان هاي رقيب عاجز هستند (به دليل تنگ و محدود بودن ارزش ها) و در مقابل جريان هاي سياسي ديگر قادر به هضم و درك بهتري از جامعه و نيروهاي سياسي و اجتماعي آن هستند.
|