توضيحي كوتاه درباره اسم كتاب: پان نام اساطيري است، نام خدايي از خدايان يونان كه به معناي (همه) است و ابتدا حامي گله ها و چوپان ها بود ولي بعدها توانايي هاي ديگري نيز بدو نسبت داده شد مانند طبيب، درمان كننده، سازنده ني چوپان ها و... پان فرزند (هرمس) خداي خطيبان و پديد آورنده الفبا و موسيقي و نجوم بود و به تعبير نويسندگان مسيحي، مرگ پان مرگ شرك و بت پرستي است كه دين توحيدي مسيحيت جاي آن را مي گيرد. در اين داستان پان در جنبه اي كه به عنوان خداوند طبيعت دارد و درواقع مظهر طبيعت شمرده مي شود مدنظر قرار گرفته است.
كتاب از دو بخش تشكيل شده است:
بخش اول درواقع فصل هاي كوتاهي است كه يادداشت هاي ستوان گلان را شامل مي شود و در اين يادداشت ها آنچه بيش از حد جلب نظر مي كند تضادهايي است كه ميان دنياي آدم ها و طبيعت وجود دارد و هر چقدر كه در طبيعت پاكي و زيبايي يافت مي شود در جامعه فاسد مي توان عكس اين خصوصيات را يافت. ستوان گلان، مردي است كه به اصالت احساس اعتقاد دارد و تعادل خود را در زندگي صددرصد غريزي و طبيعي (به دور از قيد و بندهاي اجتماعي) جست وجو مي كند و همچنان كه از اسم كتاب برمي آيد، نماينده انساني است كه به طبيعت خود بازگشته و در به دست آوردن آنچه كه مي خواهد، خويي غريزي و حيواني دارد. در مقابل اين سادگي و بي پيرايگي، انسان هاي روبه روي او مجموعه اي از تضادها و رازها و رمزها هستند و همين مطلب سبب مي شود كه گلان به بيماري علاج ناپذير افسردگي مبتلا شود و در راه علاج اين بيماري و فرار از يكنواختي، شخصيتي متزلزل و ناپايدار پيدا كند.
|