جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  05/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

تورتيلا فلت
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: جان اشتاين بك

تورتيلا فلت نام محله اي است در شهر مونتري كه نژاد خاصي به نام پيزانو (تركيبي از اسپانيايي و سرخ پوستي) در آن زندگي مي كند. آنها مردماني هستند، عادي و معمولي و داراي نسلي سوخته و بيكاره. فعاليت و كار مفيدي نزد اين قوم و جماعت، وجود ندارد مگر خوشگذراني و شرابخواري!! داني (يكي از شخصيت هاي محوري داستان) وقتي از خدمت سربازي و جبهه جنگ جهاني به شهرش باز مي گردد، پي مي برد كه صاحب دو خانه شده است و دوستان سابقش (مانند پيون يا يسوس) بعد از آگاهي از اين مطلب به ديدارش مي روند و از آنجا كه سقفي براي زندگي ندارند، داني به آنها كمك مي كند تا در يكي از خانه هايش مستقر شوند. سير حوادث، دوستان جديدي را به اين مجموعه اضافه مي كند. آدم هايي با علاقه هاي متشابه ولي با شخصيت هاي متفاوت و حتي متضاد كه در زير يك سقف زندگي ساده و يكنواختي را مي گذرانند اما همين زندگي ساده و يكنواخت، عليرغم خالي بودن از هر كوشش و تلاش، پر از مفاهيم فلسفي، واقعيت هاي اجتماعي، پندارهاي اخلاقي و غيراخلاقي، نيكي و بدي و... است.

واقعيت زندگي، در محيط اطراف همين انسان هاي عادي شكل مي گيرد. جامعه انساني واقعي، يعني همين كه اشتاين بك در قالب محله كوچك و محدود تور تيلا فلت به تصوير كشيده است. جامعه اي متشكل از انسان هاي كاملاً معمولي، كه مي توانند در لحظه اي به پاكي فرشته و در لحظه اي ديگر به شرارت شيطان باشند. آدم هايي كه گناه و فسق همانقدر در زندگي آنها دخيل است كه نيكي و پاكي.

انسان هايي جايزالخطا. سنت هاي اجتماعي بر روحشان چنگ مي اندازد و خرافات مذهبي آنها را تحت تأثير قرار مي دهد (اين امر حتي در مورد فاسق ترين آنها نيز صادق است).

آدميان اطراف آنها نيز مانند خودشان انسان هايي هستند معمولي و با قهرمانان داستان هاي افسانه اي فرسنگ ها فاصله دارند ولي به دل مي نشينند چون واقعي هستند، در محيط اطراف خود ما حضور دارند، زندگي مي كنند و مي ميرند.

شخصيت هاي اين داستان را مي شناسيم. انسان هايي ذاتاً پاك كه پليدها و پلشتي هاي زندگي جمعي و قوانين و آداب و رسوم خشك و خشن اجتماعي، آنها را به بيراهه مي كشاند، توطئه مي كنند، دروغ مي گويند، خيانت مي كنند، دزدي مي كنند ولي بلافاصله وجدانشان آنها را وا مي دارد كه توبه كنند و در پيشگاه پدر مقدس اعتراف كنند تا گناهانشان بخشوده شوند، گواينكه اين اولين گناه آنان نيست و آخريش هم نخواهد بود. گاهي اين اعمال زشت و ناپسند، تنها روشي است براي انجام كاري خير (مانند راهنمايي كردن رفيقي براي زندگي بهتر و يا دزدي كردن براي خانواده اي فقير) و همه ما در عالم واقع چنين هستيم و گويا خانه داني، دوستانش، ما زندگي مي كنيم و شخصيت هاي داستان ولي آيا بشر براي همين به دنيا آمده است؟

به دنيا آمده است كه از صبح تا شام قدمي از قدمي برندارد و باده گساري كند، يا مغلوب و برده شهوانيات باشد و يا بنده احساسات آني نوع دوستانه!! براي زندگي بشري يكنواختي از هر سمي مهلك تر است و عاقبتي جز افسردگي و نابودي ندارد چنانكه در آخر داستان خواهيم ديد زندگي بشر، آميزه اي از اهداف به ارزش هاي اخلاقي و انساني سعي و تلاش و مبارزه است، آري همين موارد است كه به زندگي بشر پويايي و سر زندگي مي بخشد، افكار و فلسفه اخلاق او را نظم مي دهد و ميان او و ديگر مخلوقات بشري تفاوت قائل مي شود.

انسان هايي كه در خانه داني جمع شده اند، در يك نگاه حيوان هستند چرا كه تنها بر طبق غرايض خود زندگي مي كنند، شراب مي خورند، زنا مي كنند، بيكارند و از طريق دزدي و يا تقلب روزي خود را به دست مي آورند ولي پيچيدگي هاي ذاتي انسان و قوانين نانوشته ولي به شدت واجب الاجراي جامعه بر آنها بي تأثير نبوده است. در همان حال كه در فكر توطئه و خيانت هستند، زيبايي طبيعت آنها را تحت تأثير قرار مي دهد، ارزش رفاقت آنها را به جنب و جوش مي اندازد، فقر و بدبختي يك همنوع دل آنها را به درد مي آورد، معجزه ها و اشباح مقدس مذهبي آنها را مرعوب مي كند، قوانين سنتي آنان را محدود مي كند و...

فلسفه هاي مختلف در جاي جاي داستان حضور دارد، از زبان شخصيت هاي داستان جاري مي شود و يا از درون فكر و احساس همين انسان هاي عامي و بيكاره مي جوشد و فلسفه چيزي جز همين واقعيت هاي زندگي نيست.

خود اشتاين بك در مقدمه اي كه بر كتاب نوشته افزوده است: اگر مي دانستم انسان ها و شخصيت هاي اين كتاب عجيب هستند و يا حوادث و داستان هاي رخ داده در اين محله كوچك باوركردني نيست، هرگز دست به نوشتن چنين داستاني مي زدم. بشر لوح و ضميري پاك دارد كه بايد پرورش يابد تا به شكوفايي برسد در غير اين صورت مانند افراد خانه داني برده عوامل تأثيرگذار بيروني و دروني خواهد ماند و استعداد والايش به هرز خواهد رفت، چنانكه در اين داستان مي بينيم.

دستخوش توفان احساسات و عواطف دروني و عوامل اجتماعي و قانون هاي سنتي بيروني، اراده اي از خود نخواهد داشت لحظه اي شرورترين است و هنگامي ديگر رئوف ترين و در گاهي ديگر هيچ، نه خوب و نه بد بلكه افسرده و منفعل خواهد بود.

كداميك از ما در زندگي خود اهداف خاصي را دنبال مي كنيم؟ كدام درباره خوبي و بدي معيار و ملاكي محكم و مستدل داريم؟ از فلسفه اخلاقي و ارزش هايي قابل اتكا سود مي بريم؟ و نسبت خود را با خودمان، محيط اطراف و اطرافيانمان، قدرت و مذهب و نهادهاي متوني آن مي دانيم و رابطه اي منطقي و اصولي را براساس اين نسبت برقرار مي كنيم؟ اين كتاب درصدد است تا به همه ثابت كند كه به واقع تعداد چنين افرادي بسيار محدود و انگشت شمار است. اگر در آيينه اي تمام نما (مانند همين كتاب) خود را و اطرافيانمان را برانداز كنيم بيشتر و بهتر به اين واقعيت پي خواهيم برد.

اين كتاب، راهنمايي است براي زندگي هدفمندانه و پر شور و درعين حال آكنده از اخلاق و معنويت و به دور از هرگونه عرض شدن و روزمرگي. اين روش زندگي با اين حقيقت كه همه ما انسان هايي معمولي و عادي هستيم تضادي ندارد چرا كه روشي است بر پايه ذات انساني و نياز جوامع بشري. ما مي توانيم پر كارتر، هدفمندتر، نيوكارتر و با اخلاق تر از آنچه كه اكنون هستيم باشيم و اين امر تضادي با جايرالخطا بودن ما و يا توانايي بشري ما ندارد.

تنها بايد بيانديشيم، هر روز بيش از روز قبل، تلاش كنيم هر آن بيش از لحظه بيشتر و به ايمان مذهبي و اخلاقي چنگ بياندازيم هر ثانيه اي بيشتر از ثانيه قبل آيا اين امكان پذير نيست!؟

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837