آدرين مرد تابوت ساز پيري كه از قبل قيمت گزاف تابوت هايش و اجراي مراسم غذا، خانه تازه اي خريده است، به خانه جديد خود وارد مي شود. آدرين مردي است كم حرف و عبوس (چنانكه يك تابوت ساز به واسطه شغل ملال انگيزش بايد باشد) و تنها وقتي به حرف مي آيد كه بخواهد بر سر دختران جوانش فرياد بكشد يا با صاحب مرده بر سر قيمت تابوت چانه بزند! همسايه آدرين در خانه جديد (مردي آلماني) او را به جشن سالگرد ازدواج خود دعوت مي كند و در جشن يكي از مهمانان با آدرين شوخي بي ربطي مي كند (از او مي خواهد كه به سلامتي مرده هايش بنوشد!!) آدرين خشمگين به خانه باز مي گردد و به خدا قسم ياد مي كند كه به جاي همسايگان و دوستانش، مردگاني كه در تابوت ساخت او روانه گورستان شدند را به خانه جديد دعوت كند.
از قضا همسر يكي از بازرگانان ثروتمند همان شب از دنيا مي رود و آدرين براي آماده كردن لوازم كفن و دفن احضار مي شود صحنه هاي جالبي در اين نقطه از داستان جلب توجه مي كند، خوشحالي آدرين از مرگ يك زن ثروتمند (چرا كه به پول احتياج دارد تا لوازم كهنه خود را نو كند!!) تجمع بستگان و بازرگانان پس از مرگ متوفي براي به دست آوردن غنيمت!! دقيقه شماري خواهرزاده متوفي (وارث ثروت خانواده) براي پايان يافتن مراسم عزاداري!! و...
|