جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  06/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

اسلام در بحران
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: برنارد لوئيس
منبع: لوپوئن

برنارد لوئيس در سال ۱۹۱۶ در خانواده يهودى در شهر لندن به دنيا آمد. او تز خود را به «تاريخ اسلام» اختصاص داد. وى اين مبحث را ابتدا در دانشگاه لندن تا سال ۱۹۸۶ تدريس نمود و از سال ۱۹۷۴ در پرينستون آمريكا جايى كه اكنون به عنوان يك محقق ادامه حيات مى دهد به تدريس اين مبحث پرداخت. از آثار وى مى توان به نمونه هاى زير اشاره نمود: «نژاد و برده دارى در خاورميانه»، «گاليمارد»، «كمپلكس»، «بازگشت اسلام»، اعراب در تاريخ «اوبيه»، «تاريخ خاورميانه» و «در اسلام، غرب و مدرنيته چه اتفاقى افتاده است.»

••• «اسلام در بحران» اثر جديد برنارد لوئيس يكى از بزرگترين كارشناسان تاريخ جهان اسلام است كه توسط انتشارات گاليمار _ لودبا چاپ شده است و لوپوئن برگزيده اى از اين كتاب را ارائه مى دهد: اسلام در مقايسه با اديان بزرگ آسيا «هندو، بوديسم، كنفوسيوس» در تمامى زمينه ها به مراتب نزديك تر به اديان يهوديت و مسيحيت مى باشد. اديان يهود و اسلام به قوانين الهى اعتقاد دارند كه در تمامى جنبه هاى وجودى انسان حتى آداب تغذيه، دستورالعمل دارند. برخلاف پيروان مذاهب ديگر، اديان اسلام و مسيحيت و يهوديت اعتقاد دارند كه آخرين پيروان سعادتمندى هستند كه پيام نهايى و قطعى خداوند را فراگرفته اند و وظيفه خود مى دانند كه اين پيام را به همه انسان ها برسانند.

در مقايسه با مذاهب خاور دور سه مذهب عمده خاورميانه يهوديت، مسيحيت و اسلام از حيث تاثيرات مختلفى كه در حوزه هاى گوناگون داشته اند به هم نزديك هستند. با رعايت ملاحظاتى مى توان گفت مسيحيت و اسلام شباهت هايى به هم دارند. با وجود اين فراتر از شباهت هايشان اختلاف هاى عمده اى بين آنها وجود دارد. هيچ يك از اين اختلافات عميق تر و برجسته تر از رويكرد اين دو مذهب نسبت به روابط بين سياست، مذهب و جامعه نيست.

مسيحيت به پيروانش توصيه مى كند: «كار قيصر را به قيصر واگذار، كار خدا را به خدا.» در طول چندين قرن، مسيحيت به عنوان مذهب ستمديدگان گسترش مى يابد تا زمانى كه با تغيير مذهب امپراتور كنستانتين روبه رو مى شويم. هنگامى كه قيصر مسيحى مى شود شاهد روند جديدى هستيم كه طى آن مذهب جديد امپراتورى روم را متحول مى كند و تمدن اين امپراتورى را تغيير مى دهد. مى توان گفت پيامبر اسلام خود دولت و امپراتورى مخصوص خويش را به وجود آورد،در نتيجه او مجبور نبود كليسايى بسازد. تقابل حكومت و روحانيت كه نقش بسيار تعيين كننده اى در تاريخ مسيحيت غرب دارد در اسلام وجود نداشت. از زمان محمد(ص) مسلمانان جامعه مذهبى _ سياسى تحت رياست وى تشكيل داده اند.

• مذهب عامل عمده سياست


بيش از هزار سال اسلام مجموعه اى قابل قبول از قواعد و اصولى تشكيل داد كه دستورالعمل هايى را در حوزه هاى سياسى و اجتماعى ارائه مى كند. دين اسلام حتى در دوران توسعه طلبى اروپاييان در اوج قرار داشت. مفاهيم و درونمايه هاى اسلام سياسى در كشورهايى كه در حوزه اسلام بودند نسبت به ساير كشورهايى كه استقلال خويش را حفظ كرده بودند تاثيرات عميق و همه جانبه بيشترى از خود به جاى گذاشت.

در سال هاى اخير علائمى به نظر مى رسد كه نشان مى دهد اين طبقات و مفاهيم در حال بازسازى استيلاى قبلى خود هستند. هر چند كه اين امر به اشكال متفاوتى صورت گيرد. در حوزه سياسى اسلام از ساير تمدن ها متمايز مى شود (اين موضوع بيشتر در مسائل داخلى مشهود است تا مسائل منطقه اى و بين المللى). روساى دولت و وزيران امور خارجه كشورهاى اسكانديناوى _ با توجه به اختلافات متقابل خود _ در كنفرانس هاى سران كشورهاى پروتستان متحد نمى شدند، رهبران يونان، يوگسلاوى، بلغارستان و روسيه با توجه به اشتراكاتى كه در كليساى ارتدوكس داشتند زمانى اختلافات سياسى و ايدئولوژيك خود را كنار مى گذاشتند اما چه در گذشته و چه در حال هيچ گاه به اتحاد نيازى نداشتند همچنان كه كشورهاى بودايى حول محور مذهب در سازمان ملل متحد گردهم نمى آيند.

ايده تشكيل يك گروه بر پايه اعتقادات مذهبى مربوط به زمان و مكان خاصى بوده است حتى در دنياى مدرن امروز امرى غيرضرورى به حساب مى آيد. در نظر اسلام اين موضوع نه به زمان و مكان خاصى مربوط است و نه امرى پوچ محسوب مى شود. در مدت زمانى كه جنگ سرد ادامه داشت بيش از چهل كشور اسلامى سازمانى را تشكيل دادند كه همكارى بين المللى را در زمينه هاى مختلف دنبال مى كنند. در بسيارى از كشورهايى كه داراى دموكراسى تكثرگرا هستند احزابى با برچسب مذهبى وجود دارند:

مسيحيت در غرب، هندو در هند و بودايى در خاور دور. بااين وجود شمار اين احزاب اندك است و به علاوه تعداد كمى از اين احزاب وجود دارند كه نقش مهمى را در عرصه هاى مختلف ايفا كنند. همچنين مسائل مذهبى به طور كلى در برنامه و علايقى كه براى راى دهندگان مطرح مى كند جايگاه درجه دومى دارد. در مقابل در بسيارى از كشورهاى اسلامى، در واقع در اكثريت آنها مذهب عامل عمده سياست است (البته اين امر در حوزه داخلى بيشتر از حوزه هاى منطقه اى و بين المللى مشهود است).

اين تفاوت ها را چگونه مى توان تبيين كرد؟ پاسخ به اين سئوال روشن است. اكثريت قاطع كشورهاى اسلامى روش و هدفى در زندگى برگزيده اند كه تقريباً در بسيارى از كشورهاى مسيحى منسوخ شده است. در (آيين مسيحيت) روحانيت نقش گذشته خويش را از دست داده است اما همچنان از اهميت كافى برخوردار است با اين حال در كشورهاى مسيحى رهبران مذهبى در زمان فعلى نمى توانند شدت ايمان و درجه تعهدى را كه در كشورهاى اسلامى به عنوان يك اصل محسوب مى شود مد نظر قرار دهند.

در اين كشورها تعاليم مقدس مسيحيت قابل نقد هستند و از اعتراض مصون نيستند. در حالى كه تعاليم مقدس اسلام غيرقابل بازنگرى اند حتى در كشورهايى كه آموزه هاى دموكراتيك و لائيسيته را پذيرفته اند. در كشورهاى غربى كه امروز نيازهاى دولت هاى اسلامى را در زمينه هاى مختلف تامين مى كنند اين مزيت گسترش يافته است: عقايد و آداب مذهبى مسلمانان از مصونيتى برخوردار هستند كه اين مصونيت در مسيحيت از بين رفته است و عقايد مذهبى يهوديت نيز هرگز اين مصونيت را نداشته اند. از جمله استثناهاى نادر اين است كه روحانيت مسيحى براى پيروانش در مورد نوع و شيوه حكومت توصيه اى ندارد در حالى كه در كشورهاى اسلامى اعمال شيوه خاصى از حكومت متداول است.

نيروى اعتقاد و اعمال مذهبى مسلمانان تا اندازه اى ويژگى منحصر به فرد رويكرد آنها را نسبت به سياست بيان مى كند. اين رفتار نزد افراد يا گروه هاى تماميت خواهى كه اعتقاد و عمل مذهبى آنها به شكلى خالص انجام مى شود يافت مى شود. اسلام تنها عمل اعتقاد و اطاعت نيست بلكه هويت و اعلام وفادارى است كه آنها را نسبت به ديگران متمايز مى كند. دوره خاص يك مذهب بزرگ اسلام يكى از بزرگترين اديان بشرى است. معنى شان و مقامى به جنبه هاى تاريك و مبهم هستى مى دهد. اسلام به انسان آموزش مى دهد كه به رغم تعدد نژاد برادر هستند و انسان ها با عقايد مختلف در كنار هم مى توانند با تساهل نسبى زندگى كنند.

اين دين منشأ تمدن بزرگى است كه مسلمانان و غيرمسلمانان را به انجام اعمال مفيد آفرينش ابتكارات واداشته و ميراث بشريت را غنى كرده است. با وجود اين اسلام نيز مانند ساير اديان دوره هاى را پشت سر گذاشته است زمانى كه به تدريج احساس نفرت و خشونت نزد پيروانش به وجود آمد. بعضاً پيروان اين آيين رويكردى به سوى خشونت يافتند تمدن غرب از بخت بد خود در يكى از اين دوره ها به سر مى برد اين دوره قسمتى از دوران جهان اسلام است و به طور اساسى عليه تمدن غرب هدايت شده است چرا؟ ابعاد مختلف اين مشكل را ارزيابى مى كنيم.

از طرفى جهان اسلام در نفى غرب متفق القول نيست و برخى از كشورهاى جهان سوم نسبت به غرب دشمنى ندارند، از طرف ديگر شمار مهمى از مسلمانان و شايد اكثريت آنها ارزش هاى بنيادى، مطالبات اخلاقى، فرهنگى، اجتماعى و سياسى مشتركى با غرب دارند و كشورهاى غربى نيز در زمينه هاى فرهنگى، اقتصادى و ديپلماتيك با كشورهاى اسلامى مراوده دارند و برخى از اين كشورها جزء متحدين غرب به شمار مى روند.

با اين وجود بايد به نفرت فزاينده اى اشاره كرد كه آمريكا را دچار مشكل و نگرانى نموده است و آنها را در سرگردانى فرو برده است. اغلب اوقات اين تنفر از مبارزه عليه منافع و برخى سياست ها و يا عليه چندين كشور فراتر مى رود و به نفى سيستماتيك تمدن غرب منجر مى شود. از نظر برخى غرب تمدنى است كه اصول و ارزش هايش را تحميل مى كند و اين اصول و ارزش ها در واقع به صورت زيان آورى نفوذ پيدا كرده اند و كسانى كه آن را توصيه مى كنند و يا مى پذيرند به عنوان «دشمنان خدا» معرفى مى شوند. فهم اين نظريه كه خدا دشمنانى داشته باشد اصطلاح آنچنان غريب نيست. مفهوم دشمنان خدا قبل از قرآن در «عهد عتيق» و فراتر از آن در «عهد قديم و جديد» يافت مى شود. در اسلام مبارزه ميان خير و شر از همان ابتدا در بعدى سياسى و حتى نظامى آشكار شد.

يادآور مى شويم كه محمد(ص) تنها يك پيامبر و آموزگار معنوى مانند بانيان ديگر مذاهب نبود بلكه او رئيس يك دولت و يك سرباز بود و مبارزه وى سياسى و نظامى بود. اگر كسانى كه براى اسلام مى جنگند و در نبرد مقدس (فى سبيل الله) شركت مى كنند، براى خدا مبارزه مى كنند زيرا خدا پادشاه و صاحب اصلى دولت اسلامى است و بعد از او پيامبر و خلفا هستند. تا جايى كه پادشاه دستور تشكيل ارتش مى دهد. اين ارتش، ارتش خداست و دشمن خصم خداست. به عبارتى: پرسش اساسى كه در حال حاضر مسئولان سياسى غرب را مشغول كرده است شايد از چند كلمه ساده تشكيل شده باشد: اسلام بنيادگرا تهديدى براى غرب است.اين سئوال كاملاً ساده چندين پاسخ متنوع در پى داشته است پاسخ هايى كاملاً ساده كه مى توانند ما را به اشتباه وادار كنند. بنابر عقيده اى، اسلام و بنيادگرايى پس از فروپاشى اتحاد جماهير شوروى و جنبش كمونيستى به عنوان خطرى عمده براى غرب و ارزش هايش مطرح شده است، بنابر نظريه ديگرى مسلمانان حتى تماميت خواهان متعصب انسان هاى نيك هستند كه مذهب را محترم مى شمارند و شيفته صلح هستند و از ديدگاه برخى از افراد، به وسيله تمامى اعمال نفرت انگيزى كه توسط غربى ها نسبت به آن تحميل شده است در تنگنا قرار گرفته اند.

در هر دو تحليل از منظر روانشناسى دشمنانى مى بينيم كه به علت نياز غرب به آنها جايگزين اتحاد جماهير شوروى شده.هر دو ديدگاه قسمتى از حقيقت را بيان مى كنند اما هر دو نادرست هستند: مى توان گفت اسلام دشمن غرب نيست ولى مسلمانانى وجود دارند كه خواستار تعميق روابط بين غرب و اسلام و توسعه نهادهاى دموكراتيك در كشورهايشان نيستند.

شمار قابل ملاحظه اى از مسلمانان _ واقعاً دشمن غرب هستند. در سال هاى اخير دگرگونى در راهبرد و در نتيجه در تاكتيك برخى از كشورهاى اسلامى رخ داده است. برخى نسبت به غرب و سركرده آن يعنى آمريكا به عنوان دشمن بلامنازع اسلام، مانع بزرگ استقرار مذهب و قوانين الهى و عامل عمده عدم موفقيت جهان اسلام مى نگرند. براى آنها راهى جز جنگ مرگبار به منظور اجراى فرامين الهى آنچنان كه خود تفسير مى كنند وجود ندارد.عده اى ديگر در حالى كه به عنوان يك مسلمان راستين باقى مى مانند و به ضعف هاى جامعه مدرن غربى آگاهى دارند شايستگى هاى آن را نيز در نظر مى گيرند _ كنجكاوى سيرى ناپذير و اشتياق به آگاهى آنها باعث تولد مجدد علوم و فنون مدرن شده و رغبت آنها به آزادى باعث شكوفايى دموكراسى هاى مدرن شده است.

عده اى در حالى كه بر عقايد و فرهنگ خود پايبند شده اند دوست دارند كه به منظور بناى يك جهان بهتر و آزادتر به غرب بپيوندند. جمعى ديگر غرب را به عنوان دشمن قسم خورده و منبع تمامى شرارت ها مى دانند. توانش را بررسى مى كنند و به آتش بس تن مى دهند تا خود را براى نبرد نهايى آماده كنند.بايد توجه داشت كه نبايد مرز دومين و سومين گروه را با هم درآميزيم.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837