مندل با خود انديشيد براى چه من به عذاب گرفتار شدم؟ و در مغزش به جست وجوى گناهى پرداخت ولى گناه عظيمى نمى يافت. بخشى از كتاب ادبيات آلمانى زبان كشور اتريش در سده بيستم با سه چهره بزرگ و جهانى خود يعنى روبرت موزيل، هرمان بروخ و يوزف روت جايگاه عظيمى در تاريخ ادبيات جهان دارد و نكته تاسف بار در اين ميان اين است كه آثار عمده اين سه نويسنده بزرگ و تاثيرگذار هيچ كدام به زبان فارسى ترجمه نشده اند.۱ و از اين رو است كه اهميت ايجاد يك نهضت ترجمه براى برگرداندن آثار عمده و مهم ادبيات جهانى كه تا به امروز به فارسى درنيامده اند به شدت احساس مى شود.زندگى يوزف روت به گونه اى اسرارآميز با امپراتورى اتريش يعنى امپراتورى قلب اروپا پيوند خورده است.
او به سال ۱۸۹۴ از پدر و مادرى يهودى به دنيا آمد و در سال ۱۹۱۴ به استخدام ارتش امپراتورى درآمد. بعد از جنگ جهانى اول به روزنامه نگارى و سياحت پرداخت و براى مجلات نقد ادبى و مقاله نوشت. در همين دوران يوزف روت شروع به نگارش يكى از مهمترين رمان هايش- مارش رادتسكى _ كرد كه در عين حال از بهترين نمونه هاى نثر و سبك ادبيات آلمانى در قرن بيستم است.مارش رادتسكى با نيشخند و طنز به مارش نظامى از ساخته هاى معروف يوهان اشتراوس، آهنگساز بزرگ آلمانى، اشاره مى كند كه كنايه از انحطاط و سقوط امپراتورى اتريش _ هنگرى مى كند. يوزف روت در رمان بعدى خود گورستان كاپوسين ها نيز به شرح و بسط دلمشغولى ها و نگرانى هاى خود مى پردازد. قهرمان اين رمان فرانسوا فرديناند از خانواده تروتا است كه جوانى خود را در وين در دوران درخشان و طلايى امپراتورى در ابتداى قرن بيستم مى گذراند. در جنگ جهانى اول در مرزهاى امپراتورى به اسارت ارتش روسيه درمى آيد و در سال ۱۹۱۸ به ارتش بازمى گردد اما ديگر شهر و خانه خودش را نمى شناسد و هنگامى كه پرچم نازى ها را بر فراز شهر مى بيند به گورستان زيرزمينى كاپوسين ها پناه مى برد اما درهاى ورودى گورستان را نيز به روى خود بسته مى بيند و گيج و حيرت زده از خود مى پرسد:
پس به كجا بايد پناه برد؟ اين نويسنده به شدت نااميد را مى توان دريغاگوى و حسرت خور دوران سلطنتى هابسبورگ دانست. او در رمان هايش از روزهايى سخن مى گويد كه اين امپراتورى قلب اروپا بود. يوزف روت در سال ۱۹۳۳ به ناچار به پاريس مهاجرت مى كند و خسته و نوميد به الكل روى مى آورد و در سال ۱۹۳۹ در سن ۴۵ سالگى مرگ را در آغوش مى گيرد. اما رمان ايوب _ از مهمترين نوشته هاى اين نويسنده _ است كه محمد اشعرى آن را به فارسى برگردانده.
|