جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  09/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

ايوب
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: يوزف روت
منبع: آرش نقيبيان

بازتاب اسطوره در قلب داستان


مندل با خود انديشيد براى چه من به عذاب گرفتار شدم؟ و در مغزش به جست وجوى گناهى پرداخت ولى گناه عظيمى نمى يافت. بخشى از كتاب ادبيات آلمانى زبان كشور اتريش در سده بيستم با سه چهره بزرگ و جهانى خود يعنى روبرت موزيل، هرمان بروخ و يوزف روت جايگاه عظيمى در تاريخ ادبيات جهان دارد و نكته تاسف بار در اين ميان اين است كه آثار عمده اين سه نويسنده بزرگ و تاثيرگذار هيچ كدام به زبان فارسى ترجمه نشده اند.۱ و از اين رو است كه اهميت ايجاد يك نهضت ترجمه براى برگرداندن آثار عمده و مهم ادبيات جهانى كه تا به امروز به فارسى درنيامده اند به شدت احساس مى شود.زندگى يوزف روت به گونه اى اسرارآميز با امپراتورى اتريش يعنى امپراتورى قلب اروپا پيوند خورده است.

او به سال ۱۸۹۴ از پدر و مادرى يهودى به دنيا آمد و در سال ۱۹۱۴ به استخدام ارتش امپراتورى درآمد. بعد از جنگ جهانى اول به روزنامه نگارى و سياحت پرداخت و براى مجلات نقد ادبى و مقاله نوشت. در همين دوران يوزف روت شروع به نگارش يكى از مهمترين رمان هايش- مارش رادتسكى _ كرد كه در عين حال از بهترين نمونه هاى نثر و سبك ادبيات آلمانى در قرن بيستم است.مارش رادتسكى با نيشخند و طنز به مارش نظامى از ساخته هاى معروف يوهان اشتراوس، آهنگساز بزرگ آلمانى، اشاره مى كند كه كنايه از انحطاط و سقوط امپراتورى اتريش _ هنگرى مى كند. يوزف روت در رمان بعدى خود گورستان كاپوسين ها نيز به شرح و بسط دلمشغولى ها و نگرانى هاى خود مى پردازد. قهرمان اين رمان فرانسوا فرديناند از خانواده تروتا است كه جوانى خود را در وين در دوران درخشان و طلايى امپراتورى در ابتداى قرن بيستم مى گذراند. در جنگ جهانى اول در مرزهاى امپراتورى به اسارت ارتش روسيه درمى آيد و در سال ۱۹۱۸ به ارتش بازمى گردد اما ديگر شهر و خانه خودش را نمى شناسد و هنگامى كه پرچم نازى ها را بر فراز شهر مى بيند به گورستان زيرزمينى كاپوسين ها پناه مى برد اما درهاى ورودى گورستان را نيز به روى خود بسته مى بيند و گيج و حيرت زده از خود مى پرسد:

پس به كجا بايد پناه برد؟ اين نويسنده به شدت نااميد را مى توان دريغاگوى و حسرت خور دوران سلطنتى هابسبورگ دانست. او در رمان هايش از روزهايى سخن مى گويد كه اين امپراتورى قلب اروپا بود. يوزف روت در سال ۱۹۳۳ به ناچار به پاريس مهاجرت مى كند و خسته و نوميد به الكل روى مى آورد و در سال ۱۹۳۹ در سن ۴۵ سالگى مرگ را در آغوش مى گيرد. اما رمان ايوب _ از مهمترين نوشته هاى اين نويسنده _ است كه محمد اشعرى آن را به فارسى برگردانده.

قهرمان اين كتاب مندل سينگر روحانى يهودى است كه در يكى از شهرهاى روسيه تزارى به شغل مكتب دارى و آموزش عهد عتيق مشغول است. او كه همسر و چهار فرزند دارد روزگار را با فقر و تنگدستى مى گذراند و در عين حال از صبر و ايمانى پرتوان برخوردار است و سعى مى كند تمامى مناسك دين يهود را مو به مو اجرا كند. در اين ميان سلسله اى از حوادث باعث مى شود تا روند زندگى عادى او به هم بخورد. فرزند بزرگش يوناس را به سربازى مى برند و اين ضربه هولناكى براى مندل سينگر به حساب مى آيد.فرزند ديگرش شماريا نيز از ترس رفتن به ارتش مخفيانه به آمريكا فرار مى كند.

دختر جوان او ميريام نيز با قزاقى جوان روابطى نامشروع دارد و مجموعه اين حوادث براى مندل سينگر سنت گرا، كه شديداً به شعاير دين يهود معتقد است، قابل قبول نيست. در عين حال مندل سينگر و همسرش دبورا فرزندى معلول و عقب مانده نيز دارند به نام منوخيم كه در سرتاسر كتاب به مثابه وجودى نمادين و اسطوره اى رشته هاى منطقى رمان را به هم وصل مى كند. اين كودك كه در آغاز زندگى قدرت جسمى و عقلى خويش را از كف داده وبال گردن پدر و مادرش است.دبورا همسر مندل در ابتداى رمان يك بار به نزد خاخام اعظم يهوديان مى رود و اين خاخام به او مژده مى دهد كه فرزندش در آينده شفا خواهد يافت ولى هرگز نبايد او را از خودش دور كند. دبورا سخت معتقد است كه به زودى معجزه اى رخ خواهد داد و منوخيم شفا خواهد يافت، ولى مندل سينگر چندان به معجزه ايمانى ندارد و معتقد است كه معجزات تنها در زمان قديم رخ مى داده.

از طرف ديگر فرزند آنها شماريا كه به آمريكا گريخته بود و با پذيرش هويت آمريكايى و تغييرنام خود به سام اوضاع مالى خوبى به هم زده طى نامه اى از پدر و مادرش مى خواهد به آمريكا بيايند. سينگر به رغم ميل قلبى خود از آنجا كه مى بيند كيان خانواده اش با روابط نامشروع دختر جوانش با قزاق روسى در خطر است پيشنهاد را قبول مى كند و سرانجام پس از گذراندن مقدمات به آمريكا سفر مى كنند و اين در حالى است كه فرزند كوچك و معلول خود را نزد خانواده اى مى سپارند.اين سفر خانواده سينگر نقطه عطف داستان و تمثيلى مهم است از آوارگى قوم يهود؛ قومى كه در طول تاريخ خود هيچ گاه حيات و سكونت ثابتى نداشته و مدام از نقطه اى به نقطه ديگر كوچ كرده است. در جايى از زمان سامشكين به مندل سينگر مى گويد: «اين طور مسافرتت به آمريكا شروع مى شود. آخر شما چه قدر در دنيا به اين سو و آن سو مى رويد. شيطان شماها را از جايى به جايى ديگر مى برد.»بخش دوم رمان به زندگى خانواده سينگر در آمريكا مى پردازد؛ كشورى كه ابتدا احساس مى كردند سرزمين پدرى آنان است و در آنجا از فقر و محروميت نجات خواهند يافت ولى با گذشت زمان تمامى آرزوهاى آنان به باد مى رود و جبر حوادث شرايط ديگرى را براى خانواده سينگر رقم مى زند و با آغاز جنگ جهانى و باز شدن پاى آمريكا به جنگ يوناس فرزند بزرگ آنها كه در روسيه در خدمت ارتش بود، مفقودالاثر مى شود و سام (شماريا) فرزند ديگر كه عملاً خود را يك آمريكايى تمام عيار مى داند به جبهه مى رود و كشته مى شود.

دبورا همسر سينگر نيز كه تاب مرگ فرزندان خود را ندارد به همان سرنوشت تراژيك دچار مى گردد و از بين مى رود. و در اين ميان ميريام دختر جوان او تعادل روحى و روانى خود را از دست مى دهد و به تيمارستان روانى منتقل مى شود.

و اين چنين است كه ضربات يكايك بر سينگر وارد مى شود. او كه تمامى هستى خويش را از دست داده با ناباورى از خود مى پرسد آخر به چه گناهى مستوجب چنين عقوبتى گشته است؟ و اينجا است كه براى فهم پيام دقيق رمان بايد اندكى با تئولوژى دين يهود آشنا بود و دانست كه يهوه خداى يهوديان در تورات چه ويژگى هايى دارد و اصولاً بينش تقديرى و جبرگرايانه حاكم بر يهوديت در طول تاريخ چند هزار ساله اين قوم چه تاثيرى بر روان فردى و جمعى آنان داشته.بى گمان داستان زندگى مندل سينگر همان حكايت ايوب پيامبر است كه در كتاب مقدس ذكر شده با اين تفاوت كه سينگر آن ايمان عميق و خدشه ناپذير ايوب را ندارد و پس از وارد شدن اين ضربات روحى بر او سر ناسازگارى و عناد را با يهوه مى گذارد و به تمامى آئين هايى كه ساليان دراز به شوق انجام دادن آنها زيسته بود پشت مى كند. تا اين كه در صفحات پايانى رمان معجزه اصلى به وقوع مى پيوندد و آن كودك معلول يعنى منوخيم كه وعده شفاى او در ابتداى رمان به وسيله خاخام اعلام شده بود در ساليان اقامت خانواده سينگر در آمريكا بهبود مى يابد و در حالى كه موسيقيدانى برجسته شده به نزد پدر پيرو درمانده اش بازمى گردد و سينگر حيرت زده به اين نتيجه مى رسد كه در عصر ما نيز ممكن است معجزات به وقوع بپيوندند و ايمان از دست رفته خويش را بازمى يابد.براى فهم دقيق تر نوشته هاى يوزف روت از جمله همين كتاب بايد چند نكته را در نظر داشت.

اول اين كه يوزف روت قبل از هر چيز يك يهودى معتقد بوده است و اين درد دين را در تمامى نوشته هايش بروز داده است و دوم اين كه او نسبت به پيشرفت هاى مادى و تكنولوژى عصر جديد عميقاً بدگمان است و از اين لحاظ نويسنده اى مرتجع محسوب مى گردد و نكته آخر كه در واقع كليد اصلى درك كتاب است اين است كه در سراسر كتاب دو اسطوره مهم همزمان با يكديگر پيش مى روند: اولى اسطوره ايوب پيامبر است كه حكايت از مشقات و رنج فراوان و بى دليل مندل سينگر دارد و ديگرى اسطوره يهودى سرگردان كه كنايه از دربه درى و خانه به دوشى خانواده سينگر مى كند.

منابع و يادداشت ها: ۱- رمان آشفتگى هاى ترلس جوان نوشته روبرت موزيل با ترجمه محمود حدادى سال گذشته در تهران منتشر شد. ۲- فرهنگ آثار ادبيات جهان، جلد اول، ص ۶۲۱ ، به همت رضا سيدحسينى و... نشر سروش. ۳- تاريخ ادبيات جهان، باگنر تراويگ، عربعلى رضايى، نشر فرزان ۱۳۷۸.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837