جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  09/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

ترز دسكوئرو
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: فرانسوا مورياك
منبع: فردريك بگ بده / مهشيد ميرمعزى

وقتى مى گويم، ترز دسكوئرو اثر فرانسوا مورياك (۱۹۷۰-۱۸۸۵)، شما به خواب مى رويد، اين كتاب را مى بنديد يا از اين فرصت استفاده مى كنيد كه چيزى براى خوردن از آشپزخانه بياوريد، ولى با اين احوال باز هم كار خود را بسيار ساده كرده ايد: زيرا حتى اگر مورياك يك فرد غمگين و (طبق گفته سارتر) حتى يك رمان نويس معمولى باشد، جايزه ادبى نوبل سال ۱۹۵۲ را برده است و من حالا دليلش را براى شما شرح مى دهم.

ترز دسكوئرو (بخوانيد دسكيرو) سعى در مسموم كردن شوهر خود داشته است. بازداشت مى شود، ولى شوهرش براى نجات آبروى خانواده ترتيب آزادى او را مى دهد. حالا مى توانيد فضا را هنگام بازگشت او به خانه اش مجسم كنيد! او همزمان قربانى و جلاد است. مى توان گفت كه حضورش چندان هم خوشايند نيست. مرد دائم آزارش مى دهد تا او را وادار به خودكشى كند، ولى در لحظه آخر آزادش مى كند كه برود. البته اين خلاصه داستان، آدم را ياد فيلم هاى خسته كننده كانال سه تلويزيون [فرانسه] مى اندازد، اما بايد زمان را هم در نظر گرفت.

اين كتاب كه در سال ۱۹۲۷ منتشر شد و دهمين رمان مورياك است، حمله اى شديد به بورژوازى عوامانه شهرستانى است (كه او به خوبى آن را مى شناسد، زيرا مدت زيادى قبل از باز شدن بارهاى تكنو در ساحل گارونه در بوردو به دنيا آمد). محيطى سرشار از ياوه گويى، حسادت تنگ نظرانه، زناشويى هاى از پيش طراحى شده و نسل هايى با بيمارى هاى روحى كه رياكاى آن را فاسد كرده و همواره بايد ظاهر جريان را حفظ كرد. مورياك (دست كم به صورت رسمى) همان ژيد است با تمايلات عادى جسمى! ترز دسكوئرو از ميوه هاى زمينى مى خورد؛ درست مانند عطر كاجى كه اطراف ليدى چترلى را پر مى كرد، آنا كارنيناى بدون توندرا يا پرنسس دوكلوز بدون لقب اشرافى، فرياد مى زند: «نمى دانم، چه مى خواستم.» و اين را با سبكى مدرن روان و ساده بيان مى كند.

همه چيز با ظرافت ترسيم و تشريح مى شود. بدون هيچ آهستگى و كندى و بسيار كوتاه. چه هنر بزرگى! هر زنى حق دارد، زندگى شادى داشته باشد و به دنبال تمايلات خود برود. آدم كه بيشتر از يك زندگى ندارد، آيا بايد همان را هم با يك فرد عبوس و احمق به تمام معنا به هدر دهد، آن هم فقط چون ثروتمند است و چون تمام دنيا همين كار را انجام مى دهد و چون تربيتش اين را مى گويد؟ نه، لعنت بر شيطان! با اطمينان مى توان گفت كه «ترز دسكوئرو» اولين رمان فمينيستى است.

مورياك- بووآر هر دو در يك جبهه! ترز منحرف مطلق است. مثل «يك دودكش دود مى كند»، از زندان خود مى گريزد و تمام زنان قرن بيستم به دنبال او مى روند. ولى ترز دسكوئرو در واقع خود مورياك است. (خودش گفته است كه ترز «همزاد مونث» او و همزمان چاپ جديد مادام بوآرى فلوبر است.) او در تمام طول زندگى اش، دنيايى را مورد نقد قرار داد كه به آن تعلق داشت؛ بدون اينكه به طريق ديگرى جز ادبيات از آن فرار كند. مورياك يك جاسوس خطرناك است. ثروتمندى كه از ثروتمندان متنفر است. آدمى كه طبقه خود را محكوم مى كند. فردى كه در ضيافت هاى شبانه شركت مى كند و به آكادمى هاى فرانسوى مى رود تا سخنان طعنه آميز و نيشدارى در مورد همترازان متمول خود يادداشت كند. او راه رفتن خود را روى يك طناب سيمى به نمايش مى گذارد و دائماً در معرض سقوط قرار دارد. مورياك براى نشان دادن عصيان ها و نارضايتى هايش، خود را مفتون گناه نشان مى دهد. او هم مانند هر كاتوليك معتقدى تمايل به كارهاى ممنوعه دارد؛ كارهايى كه انجام آنها همراه با گناه نباشد، لذت بخش نيستند.

مورياك از مد افتاده است، ولى هيچ اهميتى به اين موضوع نمى دهد. اگر مورياك حالا زنده بود كسل مى شد، چون همه چيز آزاد است! اگر زنده بود، آيا در اتاق پشتى اِكس مى زد؟ آيا ترز دسكوئرو با يك كت و شلوار چرم مصنوعى در يك كليسا جلسه اى براى سادومازوخيست ها ترتيب مى داد؟ اعتراضى كه در نهايت به مورياك مى شود اين است كه هرگز (مثلاً در رابطه با پاك سازى محيط زيست و جنگ آلرژيك) اشتباه نكرد؛ هيچ چيز ناخوشايندتر از شخصى نيست كه هميشه حق دارد.

 
   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837