فساد در كازابلانكا، نموداري كلي از شرايط گذار در كشورهاي در حال توسعه است. كشورهاي فقير جهان سوم كه در چهار گوشه جهان كه در پي انقلاب اطلاعات ـ نظم نوين جهاني ـ گسترش سازمان هاي تجاري بين المللي و شركت هاي چند مليتي ( مانند بانك جهاني و صندوق بين المللي پول) و رشد جامعه شبكه اي، براي گام برداشتن در مسير رشد و توسعه با بحران هاي عظيم اجتماعي ـ اقتصادي ـ فرهنگي و سياسي روبرو شده اند.
مي دانيم كه كشورهاي ثروتمند و قدرتمند (مانند ايالات متحده آمريكا يا جامعه اتحاديه اروپا) به دنبال سير تحولات پي در پي در ساختار داخلي خود به طراحي نظم نوين جهاني پرداختند كه در حقيقت امر چيزي جز نماي درشت تحولات داخلي و نيازهاي آن در جهان خارج نيست. براي حفظ و حراست اين ساختار و نيازهاي مرتبط با آن اهرم هاي مختلف سياسي ـ اجتماعي و اقتصادي توسط اين ابر قدرت هاي جهان مدرن مورد استفاده قرارمي گيرد و توسط خيل گسترده اي از سازمان هاي بين المللي اعمال مي گردد، مانند سازمان هاي حقوق بشر ـ دفاتري كه براي گسترش ليبراليسم و دموكراسي ليبرالي فعاليت مي كنند يا صندوق بين المللي پول كه كشورهاي تخطي كننده از خط مشي نظم نوين را تحت فشار اقتصادي قرار مي دهد و البته شبكه هاي خبري و ماهواره اي كه جنگ رواني تمام عيار و بي وقفه اي را برعليه دشمنان فكري ليبراليسم رهبري و سازماندهي مي كنند.
با سلسله اي از اين دست اقدامات مفهوم توسعه و رشد از دستور گفتمان جمعي خارج شده و ارزش ها ـ معيارها و قوانين و روش هاي دستيابي به آن توسط همان كشورهاي ابرقدرت تعريف و فرموله مي شود تا استعمار نو در لباس جديد و فريبنده خود يكبار ديگر و اينبار با قدرتي بيشتر و مخرب تر براي بردگي انسان ها و كشتن آزادي و به يغما بردن منابع و امكانات اقتصادي و ملي و فرهنگي آنان، قد علم كند.
كشورهاي فقير و توسعه نيافته در برابر اين سيل بنيان كن دو راه در پيش دارند:
1) در مقابل اين نظم نوين و مجموعه گسترده فرهنگي ـ سياسي و اقتصادي آن به پا خيزند و با استفاده از تجربيات ملي و بين المللي و با توجه به داشته ها و سرمايه هاي ملي و بومي از قبيل غناي فرهنگي ـ منابع و امكانات اقتصاد ملي و ... پاسخي منحصر به خود براي مسئله توسعه بيابند. پاسخي كه مطابق با نيازهاي بومي طراحي شده باشد و درد زايمان تغيير و تحول و شرايط گذار را هموارتر كند و ملت را در راه رسيدن به رشد و افق هاي نوين ثابت قدم نمايد.
|