مري فلانري اوكانر، رمان نويس و داستان كوتاه نويس آمريكايي است كه آثارش اغلب در نواحي روستايي جنوب آمريكا مي گذرد. انزواي انسان و رابطه اش با خدا نيز از مضامين مكرر داستان هاي اويند .
اوكانردر 25 مارس 1925 در ساوانا متولد شد ودر سوم اوت 1964 در زادگاهش در گذشت . در آثار اوكانر مذهب و خشونت دوعنصراصلي اند. دست در دست هم محك ايمان و عامل رستگاري اند.استفاده وي از خشونت كاملا نمادين بوده و نقطه محوري داستان هايش به شمار مي رود. اوكانر با مهارتي بي نظير خشونت را به وسيله اي براي دسترسي به پاكي ذهن و رستگاري شخصي با مذهبي شخصيت بدل مي كند . لحظه خشونت لحظه حقيقت است .
در اين روزگار نويسندگان خشونت را اغلب براي كاركردهاي با ارزشي همچون جذب خواننده به كار مي گيرند و كمتر كسي يافت مي شود كه از آن به عنوان وسيله اي در داستان استفاده كند . برخي منتقدان ، آثار اوكانر را در به كارگيري اين مضمون به فيلم هاي تارانتينو شبيه دانسته اند كه پر بيراهه نيست چرا كه هرروز اجازه مي دهند خشونت در آثارشان حضور داشته باشد بدون اينكه به عنصري بازدارنده يا استثمارگر تبديل شود .
خشونت در آثار هر دو، بخشي از داستان است . بر اساس فلسفه ادبي اوكانر، انسان در شرايط خشونت آن دسته از ويژگي هايش را آشكار مي كند كه با خود به ابديت خواهد برد. بنابراين خواننده بايد طي داستان چنين لحظاتي را به چشم موقعيتي براي نفوذ به شخصيت هاي آن بنگرد. اوكانر اين رويكرد را از مارتين هايدگر، فيلسوف آلماني (1976-1899) وام گرفته است . از نظرهايدگرمرگ نماينده لحظاتي است كه وجود انسان چه در جهت بهتر يا بدتر به كمال مي رسد.
|