جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  10/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

درباره ويليام شكسپير و ريچارد سوم
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: مازيار فكرى ارشاد

نام گل سرخ


ويليام شكسپير (۱۶۱۶-۱۵۶۴) پيشتاز و پرچمدار درام نويسى و ادبيات نوين عصر رنسانس است. در قرن شانزدهم و عصرى كه شكسپير در آن به دنيا آمد دوگونه نمايش در اروپا و خصوصاً انگلستان رواج داشت. درام هاى مذهبى و دينى كه وامدار قرون وسطى و عصر سلطه كليسا بر همه اركان زندگى مردم، حتى سرگرمى هاى ناچيز و ديريابشان بود، و اينترلودها (interludes) كه نمايش هاى كوچك و طنزآلودى بودند كه برخلاف گروه اول جنبه آموزشى و سفارشى نداشتند، بلكه صرفاً جهت تفريح عامه و سرگرمى صرف نوشته و اجرا مى شدند.

كارشناسان و تاريخ دانان ادبيات، اينگونه نمايش هاى كوتاه و ظاهراً كم اهميت را سرمنشاء پيدايش درام عصر رنسانس در انگلستان مى دانند و ويليام شكسپير استادى بدون جايگزين در نسل اول درام نويسان قرن شانزدهم ميلادى به شمار مى رود.همزمانى ظهور صنعت چاپ با عصر بزرگانى چون شكسپير تحولى شگرف در اين عرصه پديد آورد و شهرت و فراگيرى نمايشنامه هاى آن دوره را افزون ساخت. بازگشت به سنت هاى ديرين درام يونان باستان و تلفيق عناصر اين دوگونه قديم و جديد درام، سبكى مشخص و ردپايى ماندگار بر تاريخ ادبيات نمايشى جهان (به خصوص بخش غنى انگليسى زبان آن) به جاى گذاشته است.

پيشرفت و تكامل فن درام نويسى در بريتانياى آن دوران بر مقام و منزلت نمايشنامه نويسانى چون شكسپير و كريستوفر مارلو و معاصران شان افزود و اين فن به هنرى فاخر و شايسته تكريم بدل شد. دربار و نظام سلطنتى انگلستان نيز به هنر و ادبيات، بيش از پيشينيان خود توجه و علاقه نشان دادند و درام نويسان آن عصر را در كنف حمايت خود گرفتند. اما هنر نمايش و نمايشنامه نويسى بريتانيا در آن دوره از شيوه طرب و مسخره بازى خارج شد و شمايلى جدى و عميق به خود گرفت.

ويليام شكسپير، كريستوفر مارلو، رابرت گرين و به همراه آنان درام انگليسى زبان بدين گونه و در چنين فضا و شرايطى رشد كردند و باليدند. بخش قابل توجهى از نمايشنامه هاى شكسپير در دربار و كاخ هاى سلطنتى و در ميان شاهان، ملكه ها، شاهزادگان و نجيب زادگان وابسته به دربار مى گذرد. در نمايشنامه ريچارد سوم، چهار پادشاه و چهار ملكه انگلستان قرن پانزدهم از شخصيت هاى اصلى هستند. ريچارد سوم به لحاظ تعداد شخصيت هاى اصلى و داراى ديالوگ، يكى از شلوغ ترين و پركاراكترترين نمايشنامه هاى اين نابغه بى بديل ادبيات جهان به شمار مى رود.

سى وسه نقش اصلى و ده ها نقش فرعى در اين نمايشنامه حضور دارند. پنج پرده و بيست و پنج صحنه متفاوت در مكان ها و زمان هاى مختلف باعث شده تا ريچارد سوم به لحاظ اجرا يكى از دشوارترين آثار نمايشى شكسپير به شمار آيد. «ريچارد سوم» شكسپير از زمان سلطنت هنرى پنجم بر خاك انگلستان و شكست و عزلت فرانسه دشمن ديرين و ديرپاى بريتانيا آغاز مى شود. اما با قتل هنرى پنجم و در حالى كه پسرش تنها سه ماهه است، آرامش سرزمين برهم مى خورد. امرا و نجيب زادگان محلى علم طغيان به دست مى گيرند و از ديگر سو فرانسه نيز به رهبرى دختركى جوان و كاريزماتيك به نام ژاندارك، به مقابله با سربازان اشغالگر انگليسى دست مى زند. تا زمانى كه هنرى ششم بزرگ شود و تخت و تاج مدعيان فراوان مى يابد و دورانى از جنگ هاى داخلى در انگلستان آغاز مى شود كه به دوران جنگ هاى گل شهرت مى يابد. در اين دوران پدر پسر مى كشد، پسر بر ضد پدر مى شورد.

برادر به برادر و شوهر به همسر وفا نمى كند و ارزش هاى انسانى به شدت رنگ مى بازد. عاقبت ادوارد (پسر ريچارد امير يورك، كه از مدعيان ديرين و پروپاقرص سلطنت بود) با نام ادوارد چهارم بر اريكه پادشاهى تكيه مى زند. اما شورش هاى داخلى كاملاً سركوب نشده و آشوب هاى محلى همچنان ادامه دارد. دوباره هنرى ششم به تخت سلطنت چنگ مى اندازد. اما دوران حكمرانى اش براى دومين بار ديرى نمى پايد. عاقبت ريچارد گلاسستر بر همه فائق مى آيد و تاج بر سر مى نهد. او كه با خون ريزى به قدرت رسيده، مى خواهد با ريختن خون هاى بيشتر قدرت را حفظ كند، تا جايى كه مى گويد «عزم جزم كرده ام تا نشان دهم كه آدمى پست و شرير هستم... توطئه ها چيده ام...» و بدين سان خباثت بشرى و جدايى ناپذيرى قدرت و فساد از يكديگر به عنوان يكى از دغدغه هاى بنيادين نويسنده در اين نمايشنامه نيز رخ مى نمايد.

بار ديگر همچون تمامى آثار شكسپير حسادت ها، اغواگرى ها، غرض ورزى ها و مكر و دنائت طبع انسانى مورد نقد و تقبيح قرار مى گيرد. برجسته ترين و بارزترين وجه دراماتيك نمايشنامه هاى شكسپير، نمايش پست ترين و حقيرترين رفتارهاى بشرى است. توطئه و دسيسه چينى براى حذف رقبا ظاهراً از رايج ترين كنش هاى درباريان انگلستان در قرون چهاردهم و پانزدهم ميلادى است. تباهكارى ها و شرارت هاى ريچارد سوم آتش جنگى عظيم را در انگلستان شعله ور مى سازد اما سربازان و سرداران سپاه ريچارد ديگر دل با راهبر و ولى نعمت خود ندارند. كار به جايى مى رسد كه پادشاه ريچارد سوم كه اسب خود را نيز در معركه جنگ از دست داده، در ميانه ميدان كارزار فرياد برمى آورد: «اسب! اسب! پادشاهى ام در برابر يك اسب!» اما خريدارى يافت نمى شود تا اسبش را در ازاى سلطنت انگلستان تاخت زند.

با مرگ ريچارد به دست هنرى ريچموند، گل سرخ، كه نشانه خاندان ريچموند است، به نشانه دربار سلطنتى انگلستان بدل مى شود. هنرى هفتم بر تخت سلطنت مى نشيند و انگلستان را به سوى آرامش و اتحاد راهبرى مى كند. نمايشنامه ريچارد سوم حكايت اين دوران پرتنش و خونين در تاريخ انگلستان است.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837