اما در قرن اخير جمعي از فضلا و علماي شيفته ظواهر تمدن مغربزمين ـ آن هم آن تمدن صنعتي و استعماري ويرانگر كه با قدرت نظامي و اقتصادي آنچناني و اين چنيني همراه بود ـ آنچه را كه با آداب و عادات و سنن ما ارتباطي داشت و ركن ركيني از تمدن و فرهنگ و هويت كشور ما به حساب ميآمد شايسته طرد و قلع و قمع دانستند و حتي اشتغال به اين مسائل را منافي با روح تجددطلبي و ...
|