اين قصه در مورد اشخاصي است كه چون كاري را يك بار انجام ميدهند و ضرر آن را ميچشند، ديگر گرد آن كار نميروند، اگر هم كسي از اين اشخاص بخواهد كه آن كار را انجام بدهند ميگويند: «ديگر ما توبه نصوح خواندهايم». در زمان قديم در يكي از ولايات مردي بود به نام نصوح كه برخلاف مردهاي ديگر صاحب ريش و سبيل نبود و به همين جهت هم از ...
|