تا همين چندي پيش تنها اطلاع من از اوراقفروشي كليولند از طريق تك و توك دوستاني بود كه چيزهايي از آنجا خريده بودند. يكيشان يك پنجره بزرگ خريد: قاب و شيشه و بقيه به چند دلار ناقابل. پنجره قشنگي بود. آنوقت سوراخي در ديوار خانهاش كه روي تپه پاتررو بود كند و پنجره را كار گذاشت. حالا ديد كاملي از بيمارستان دولتي سانفرانسيسكو دارد.
عملاً ميتواند توي خود بخشها را نگاه كند و مجلههاي كهنهاي را كه از ...
|