نمي توان به روح مردم پي برد و فكر آن ها را دريافت .بالاخره به منزل معاون رسيد ، او زندگي خوبي داشت ، پله هاي خانه روشن بود ، منزل او در طبقه دوم بود . هنگاميكه داخل دهليز شد تعداد زيادي گالوش در آنجا ديد ، سماوري نيز آنجا بود كه بخارش محوطه را پر كرده بود . شنل ها به ديوار آويزان بودند ، بعضي داراي يقه ي مخملي برخي داراي يقه پوست ، ...
|