پسر اصيل زاده و جواني كه تعطيلات خود را در قصر مجلل خواهر و شوهر خواهرش مي گذراند، يك شب كه براي قدم زدن به باغ زيباي قصر رفته بود با شبح سفيدپوش زني مواجه مي شود كه او را به سمت خود مي خواند ولي هرچه تلاش مي كند تا صورت معشوق ناشناسش را ببيند با ممانعت زن جوان روبه رو مي شود.
از ميان زنان عالي مقام قصر درنهايت 3 نفر مظنون او واقع مي شوند كه هر ...
|