جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  07/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > گزارشات

ادبيات قدرت دارد

گروه: گزارشات
نویسنده: حسن محمودى

گفت وگو با على اصغر دارايى؛ مدير گروه ادب و هنر شبكه چهار

خلاصه گفت وگو

1- اگر بگوييم وضع كتاب اسفناك است، بايد براى برون رفت از اين مسئله راه حل پيدا كرد، بايد ديد رسانه چطور مى تواند به كتاب و وضعيت آن كمك كند و چگونه مى توان آن را به زندگى مخاطبان و مردم وارد كرد.

۲- بحث در اين است كه اصلاً چرا ما بايد مخاطب را درگير بكنيم. ادبيات چه كار مى كند؟ چه نيازى به ادبيات است؟

۳- الان داستان كوتاه، رونقى پيدا كرده كه نتيجه پروسه اى طى شده است، ولى ما هنوز با اين مقوله ارتباط وسيع پيدا نكرده ايم.

۴- كوتاهى ها و بدسليقگى هايى برخى وقت ها صورت گرفته. غفلتى بوده كه انجام شده و ما الان مى دانيم كه چرا برخى از اين بزرگان آزرده خاطر هستند. اينها واقعاً خطاهاى كوچكى بوده كه اتفاق افتاده و ممكن است در هر جاى ديگرى نيز صورت بگيرد.

شبكه چهار در تعريف سازمانى اش در بين شبكه هاى ديگر براى مخاطبان فرهيخته و نخبه تعريف شده است. گروه دانش، گروه فرهنگ و انديشه دينى، گروه اقتصاد، گروه سياسى، گروه مستند و گروه ادب و هنر گروه هاى برنامه ساز اين شبكه هستند كه وظيفه دارند با توليد و تامين برنامه هاى مختلف سطح فرهيختگى مخاطب خود را بالا ببرند. گروه ادب و هنر شبكه چهار به عنوان مهمترين گروه اين شبكه در بين مخاطبان و مديران آن مطرح است. در تعريف اين گروه آمده است:

«گروهى است كه با تهيه برنامه در قالب هاى متنوع، مسائل و موضوعات ادبى، هنرى جامعه را با توجه به نيازهاى مخاطب خاص طرح كرده و مورد بررسى، تبيين، گفت وگو و نقد تخصصى قرار مى دهد. هدف از ساخت برنامه اى با چنين مفاهيمى عبارت است از افزايش آگاهى و معرفت مخاطبان نسبت به ادب و هنر عينى، واگرايى به نكات منفى ادب و هنر بيگانه، افزايش گرايش عميق به هنر اصيل به ويژه هنر دينى، تقويت و بازيابى هويت دينى- ملى، قرار گرفتن هنر در خدمت ارزش هاى متعالى، مشاركت انديشمندان و فرهيختگان در رفع آسيب ها و معضلات فرهنگى جامعه، گسترش هنر و ادبيات انقلاب و دفاع مقدس.»

در نقد و تحليل برنامه هاى گروه ادب و هنر شبكه چهار با على اصغر دارايى مدير اين گروه قرار گفت وگو گذاشتيم. پرسش ها حول و حوش ساختار برنامه ها مطرح شد و آنچه شنيديم تحليل مدير گروه ادب و هنر از ماهيت هنرها بود. على اصغر دارايى فوق ليسانس فلسفه از تربيت مدرس و مدرس دانشگاه صدا و سيما است كه در اين دانشگاه فلسفه درس مى دهد. او در سال هاى پايانى دهه ۷۰ به عنوان كارشناس در گروه فرهنگ و تاريخ و هنر شبكه يك وارد سازمان صدا و سيما شد و از سال ۱۳۸۰ در گروه فرهنگ و انديشه دينى به مدت چهار سال به عنوان مدير، سياستگزارى كرد.

دارايى حدود ۱۰ماه است كه مديريت گروه ادب و هنر شبكه چهار را برعهده دارد. دو برنامه سينما و ماورا و سينما صامت از جمله برنامه هايى است كه در دوره او در اين گروه شكل گرفته اند. بنابر گفته دارايى تصميم گيرى و برنامه ريزى در اين گروه در هسته اى شكل مى گيرد كه يك استاد دانشگاه ادبيات، دو كارگردان سينما و يك كارگردان تئاتر در آن به عنوان افرادِ موثر عضو هستند و هنرهاى ديگر موسيقى، نقاشى، عكاسى و معمارى در آن نماينده دائمى ندارند. بخش عمده اى از برنامه هاى اين گروه نيز اختصاص به برنامه هاى ادبى، سينمايى و تئاتر دارد و هنرهاى ديگر در آن سهم عمده اى ندارند. برنامه هاى توليدى در بخش موسيقى محدود به برنامه «آواى ايرانى» است كه طبق آمار در برخى اوقات در رده پربيننده ترين برنامه قرار گرفته اند. توجه به موسيقى جهان و پخش كنسرت هاى مهم به جهت اشكال در پخش تصاوير هنوز در اين شبكه با موانع روبه رو است.

نقاشى اما سهم كمترى نسبت به موسيقى دارد و مهمترين برنامه اين شبكه در سال هاى اخير همان برنامه «لذت نقاشى» بود كه در نوع برنامه هاى «تامين» قرار مى گيرد. عكاسى و معمارى مهجوريت عمده اى در شبكه چهار دارد. از آنجا كه عمده برنامه هاى اين شبكه شامل برنامه هاى توليد شده در حوزه ادبيات و سينما است گفت وگوى ما با مدير گروه ادب و هنر شبكه چهار در اين ارتباط اختصاص پيدا كرد.

••• •تعريف مدير گروه ادب و هنر شبكه چهار از اين شبكه و برنامه هايش چگونه است؟

شبكه چهار شبكه اى براى فرهيختگان و نخبگان است كه سعى مى كند سطح فرهيختگى مخاطبان خود را در سطوح مختلف بالا ببرد.

•بنابر تعريفى كه از شبكه چهار صورت گرفته تصور مى كنيد در گروه ادب و هنر تا چه اندازه به حد قابل قبول نزديك شده ايد؟ از ابتدا كه شبكه چهار راه افتاده تلاش شده از آدم هاى صاحب نظر و موثر استفاده كنيم. براى اين كار هزينه شده. در ۱۰سال راه اندازى شبكه با وجود هزينه هاى صورت گرفته، هنوز به جايى نرسيده ايم كه مدنظرمان است. وقتى برنامه اى مانند ابن سينا يا ملاصدرا پخش مى شود عده زيادى ابراز نارضايتى مى كنند. قلمروى كه در آن داريم كار مى كنيم قلمرو سختى است. براى تبديل كلمه به تصوير بايد تلاش زيادى كرد و اين كار نبايد تنها به عهده صدا و سيما باشد. به عنوان مثال وقتى در برنامه اى قرار است از تحقيقات محقق بزرگى چون تقى پورنامداريان استفاده كنيم، بايد در فكر به تصوير كشيدن آن بود تا به شكل بهترى ارائه شود.

كلمه به تنهايى در ذاتش كار خود را انجام داده، اما وقتى قرار است به تصوير درآيد كار مشكل مى شود. در برخى از برنامه هاى كوتاهى كه ساخته ايم نتوانسته ايم به جلوه هاى تصويرى كلمات برسيم.

•داستان كوتاه امروزه به عنوان يكى از مهم ترين نوع هاى ادبى مطرح است. در اين حوزه چه تدبيرى انديشيده ايد؟

كارى كه در ادبيات و تئاتر صورت مى گيرد كارى تدريجى است. الان داستان كوتاه، رونقى پيدا كرده كه نتيجه پروسه اى طى شده است، ولى ما هنوز با اين مقوله ارتباط وسيع پيدا نكرده ايم. قصد داريم اين مسئله را بررسى كنيم و براى بررسى نيازمند اين است كه فرق رمان با داستان كوتاه را براى مخاطب بگوييم و پروسه طى شده را توضيح دهيم. بايد بحث كنيم داستان كوتاه چه مولفه هايى دارد كه تا اين اندازه موفق بوده است؟

براى اين كار برنامه ريزى كرده ايم كه از چهره هاى موفق در حوزه داستان كوتاه استفاده كنيم. مثلاً از داستان كوتاه نويس موفقى مانند مصطفى مستور خواسته ايم تا در حدود ۲۰ برنامه برخى از بهترين داستان هاى كوتاه جهان را انتخاب كند و اهميت آنها را براى مخاطب شرح دهد. تلاش كرده ايم با اين برنامه مخاطب ضمن اينكه از داستان كوتاه لذت مى برد به اهميت آن نيز پى ببرد و اين نوع داستانى را بشناسد و به مرور در اين مقوله خودش نيز صاحب نظر شود.

•يكى از انتظارات مهم از برنامه هاى شبكه چهار ايجاد فضايى براى گسترش فرهنگ كتابخوانى است. بايد ديد از يك برنامه چه مى خواهيم. مثلاً اگر بگوييم وضع كتاب اسفناك است، بايد براى برون رفت از اين مسئله راه حل پيدا كرد، بايد ديد رسانه چطور مى تواند به كتاب و وضعيت آن كمك كند و چگونه مى توان آن را به زندگى مخاطبان و مردم وارد كرد. اگر صرفاً برنامه بسازيم كه در آن فقط بگوييم وضعيت كتاب بد است، دچار تكرار مى شويم .

واقعاً لزومى ندارد كه كتاب را بياوريم در رسانه، ما بايد فضايى ايجاد كنيم كه مخاطب علاقه پيدا كند كتاب بخواند، ولو اينكه كتاب را در رسانه نشان ندهيم. در ژاپن كتابخوانى خيلى رواج دارد و هر كس به اين كشور مى رود متوجه اين مسئله مى شود. در اين كشور فرهنگ كتابخوانى به وجود آمده، يك حقيقت مستمرى است كه ايجاد شده.

با شعار و تبليغات نمى توان اين احساس و حقيقت را به وجود آورد بنابراين بايد تامل كرد كه چطور مى شود اين فضا را ايجاد كرد. دو برنامه مثال مى زنم كه از شبكه چهار پخش شده. در برنامه هاى الهى قمشه اى، حدود ۴۰ تا ۵۰ بيت از اشعار نظامى گنجوى در ۳ برنامه خوانده شد. شرح و توصيفى كه قمشه اى مطرح كردند به گونه اى بر مخاطب تاثير گذاشت كه نسخه هاى مختلف كتاب هاى نظامى گنجوى مورد توجه قرار گرفت و به چاپ هاى متعدد رسيد. شيوه بيان خيلى مهم است.

اين اتفاق در زمانى افتاد كه نظامى به عنوان يك شاعر معروف داشت از حافظه مردم ما خارج مى شد. برنامه آن چنان از تحقيق و پشتوانه علمى برخوردار نبود، اما تاثير زيادى داشت. در مقابل در برنامه ديگرى با اجراى على معلم دامغانى، وقت زيادى صرف شد، مطالبى گفته شد كه محصول غوطه خوردن در زبان و فرهنگ اشعار خاقانى بود، اما تاثيرى مشابه برنامه قمشه اى در ارتباط با استقبال از خاقانى صورت نگرفت.

•پس قبول داريد كه نوع برنامه سازى، انتخاب كارشناس و مجرى تاثير عمده اى دارد؟ مسلماً. در واقع بايد به جاى شعار و تبليغات، فضاى دلنشين ايجاد كنيم تا مخاطب جذب كتاب خوانى شود.

•انتقاد به نوع برنامه هاى معرفى كتاب شما از همين زاويه است. نوع معرفى كتاب در اغلب برنامه هاى شبكه چهار در فضايى عارى از خلاقيت و صميميت صورت مى گيرد. چرا شبكه اى مانند شبكه چهار كه ادعاى فرهيختگى و ترويج فضاى نخبه پرور را دارد، در برنامه هاى خاص كتابش داراى مجرى موثرى نيست كه با دست گذاشتن روى كتابى كه البته استعدادش را هم داشته باشد بر مخاطب آن بيفزايد؟ اغلب برنامه هايى كه در شبكه هاى مختلف درباره كتاب ساخته شده از لحنى سرد و بى رمق برخوردار هستند كه نسبت به يك كتاب هيجان ايجاد نمى كنند. در حالى كه نمونه هاى موفق در اين زمينه در برنامه هاى مشابه وجود دارد. آيا سرانجام يك روز شاهد توليد برنامه موفقى در حوزه كتاب در شبكه چهار خواهيم بود؟

برنامه كتاب بايد از مجرى و كارشناسى برخوردار باشد كه صاحب اعتبار و امضا براى مخاطب باشد. در برنامه هاى مربوط به تئاتر يا سينما شاهد اطلاع رسانى، پخش و تحليل درباره تازه ترين اجراى روى صحنه و فيلم هاى سينماى جهان هستيم، اما درباره ادبيات و كتاب اين اتفاق كمتر مى افتد.

سطوح مختلف برنامه ها درباره كتاب است. برنامه اى داريم به صورت مجله اى كه درباره كتاب اطلاع رسانى مى كند. اين برنامه كتاب تازه منتشر شده را معرفى و درباره آن اطلاع رسانى مى كند. در برنامه مجله اى در هفته تنها نيم ساعت مجال هست. در اين نيم ساعت نمى توان درباره كتاب برنامه سازى كرد. براى سخن گفتن از يك كتاب بايد برنامه سازى كرد و به سمت مستند سازى رفت. در برنامه اى قصد داريم درباره برخى از كتاب هاى مهم ايران و جهان مستند سازى كنيم كه در اين مستند سازى، درباره كتاب هاى مهم ادبيات جهان از برخى از فيلم هاى توليد شده در ارتباط با آن كتاب ها نيز بهره گرفته ايم. قبلاً به اين شكل بود كه برنامه ها به صورت گفت وگو ساخته مى شد و مى رفتيم درباره يك كتاب گفت وگو مى كرديم ولى قصد داريم به جاى گفت وگو كردن، از شكل مستند سازى استفاده كنيم. سطوح مختلفى از متفكران، نويسندگان و هنر هاى مختلف را در نظر گرفته ايم كه درباره آنها مستند سازى كرده و در اين برنامه ها جذابيت ايجاد كنيم.

•از اتفاق برنامه هايى كه به صورت مستند درباره برخى از چهره هاى ادبى، فرهنگى و هنرى ساخته شده، مخاطب بيشترى را جذب كرده، نمونه هاى خارجى موفقى نيز از شبكه چهار پخش شد. آيا تصميم نداريد بنا بر همان الگو، مستند سازى كنيد؟ همين مسئله موفقيت در جذب مخاطب باعث شده كه شبكه چهار به سمت برنامه مستند سازى برود. در تعهد شبكه چهار، سريال سازى پيش بينى نشده است اما به جهت استقبال مخاطب، تصميم گرفتيم به سمت مستند سازى سريالى برويم. مديران نيز به اين نتيجه رسيدند اگر قرار است مثلاً درباره شخصيت هايى مانند ابن سينا يا ملاصدرا سريالى ساخته شود در شبكه چهار اين اتفاق بيفتد. يكى از برنامه هايى كه به طور جدى در شبكه چهار دنبال مى شود، ساخت برنامه درباره خواجه نصير الدين طوسى است.

اين كارها در سطوح مختلف مستند، مستند داستانى و نمايشى قرار است انجام شود. در اين قلمروها شبكه مامور شده طرح بدهد و دنبال ساخت و تهيه آن باشد. با مقدماتى بايد سراغ ساخت اين برنامه ها برويم تا مخاطبان رده هاى مختلف داشته باشد و تنها با يك قشر خاص سروكار نداشته باشد.

•شكل داستانى نيز پيدا مى كند؟

بله. مانند برنامه هاى مستند خارجى كه مثلاً درباره ميكل آنژ پخش كرديم، بنا داريم به گونه اى جذاب و دلنشين براى مخاطب باشد. خيلى از شخصيت هاى مهم و ماندگار ما زندگى جذاب و جالبى دارند. شخصيتى مانند پروفسور حسابى زندگى اش آنقدر جذاب است كه در يك برنامه سازى موفق مى تواند مخاطب زيادى را جذب كند و به آن علاقه مند شود. مخاطب از نظم موجود در زندگى پروفسور حسابى درمى يابد كه چگونه آدمى موفق بوده است. در گذشته چندان از اين زاويه نگاه نكرده ايم و برنامه هاى جذابى از اين نوع نساخته ايم. اين كارى است كه به صورت تدريجى پيش مى رود. مخاطب برخى اوقات حساسيت هايى پيدا كرده كه امكان دارد، مثلاً حوصله تماشاى برنامه هاى تئاتر را نداشته باشد و نتواند با المان هاى آن ارتباط برقرار كند. اين ارتباط به صورت تدريجى امكان پذير است.

•بخش عمده اى از مخاطبان بالقوه شبكه چهار در حوزه هاى مختلف ادب و هنر مثلاً در بخش ادبيات كسانى هستند كه خودشان مى توانند سوژه برنامه ها باشند. منظور نويسندگان و شاعران معاصر از چهره هاى شاخصى هستند كه در برنامه هاى شبكه چهار هيچ حضورى نداشته اند و كمتر موضوع برنامه اى بوده اند. اين عده گلايه دارند كه سهم آنان در شبكه ناديده گرفته شده. اين در حالى است كه در حوزه هايى مانند سينما يا تئاتر، توليدات سال هاى اخير به همراه برخى از چهره هاى فعال و شاخص حضور پررنگى دارند و بخش عمده اى از برنامه هاى شما را به خود اختصاص مى دهند.

به عنوان مثال در برنامه هاى تئاتر، درباره تئاتر هاى روى صحنه مدام اطلاع رسانى، بحث و تحليل مى شود، اما داستان و شعر معاصر سهم بسيار اندكى دارد. در يكى، دو برنامه اى نيز كه به ادبيات داستانى اختصاص پيدا كرده، از كارشناسانى بهره گرفته شده كه گاه ادبيات داستانى معاصر و رمان را منكر شده اند و آن را نفى كرده اند. در اين برنامه ها به جاى تبليغ درباره داستان و رمان معاصر ايرانى، ضدتبليغ شده است. تصميم نداريد اين بخش از مخاطبان را درگير برنامه هاى شبكه كنيد؟

بحث در اين است كه اصلاً چرا ما بايد مخاطب را درگير بكنيم. ادبيات چه كار مى كند؟ چه نيازى به ادبيات است؟ سعى مى كنيم با تعامل با نويسندگان موفق، برنامه هايى را توليد كنيم كه نياز مشترك ما و آنان را برآورده كند. برنامه كتاب آقاى رضا رهگذر با توجه به بازتاب هاى آن ادامه پيدا مى كند. سعى مى كنيم مثلاً از نويسنده موفقى مانند داوود غفار زاده استفاده كنيم. او يك سرى كارهايى در ادبيات انجام مى دهد كه موفق است. ما سعى مى كنيم در اين باره ارتباط برقرار كنيم.

مترجمان خوبى مانند امير مهدى حقيقت دارند داستان هاى خوبى از جومپا لاهيرى ترجمه مى كنند كه مورد توجه قرار گرفته اند. بايد ببينيم چرا اين داستان ها مورد توجه قرار گرفته و جامعه به آن تمايل پيدا كرده است. ادبيات يك قدرت دارد، ما بايد از اين قدرت استفاده بكنيم، والا اين قدرت تبديل مى شود به فلسفه يا هنرى ديگر. قدرتى كه ادبيات دارد در اين كه نسبت هاى مختلفى بين شما و حقيقت برقرار كند، مورد نظر ما است كتابى دارد آقاى مستور با نام «روى ماه خداوند را ببوس». بايد ديد اين كتاب چرا مورد توجه مردم قرار مى گيرد. يا كتاب ديگر او «من داناى كل هستم».

اين داستان نسبت هايى متفاوت برقرار مى كند كه حقيقت را به شكل منشور نشان دهد.

•اگر حرف هايتان را در مورد ادبيات داستانى امروز نشنيده بودم و ميزان آگاهى تان از آن را نمى دانستم، بنابر نوع برنامه هايتان تصور مى كردم كه آگاهى و شناخت چندانى از جريان داستان نويسى امروز ايران نداريد و اگر هم داريد در زمره نفى كنندگان آن هستيد و آن را بى ارزش مى دانيد. اما مى بينم كه از اتفاق نسبت به داستان و شعر معاصر و چهره هاى برجسته آن شناخت داريد. اما اين شناخت و آگاهى در برنامه هايتان بازتاب نيافته. اين درحالى است كه در سينما و تئاتر نمى توان چنين برداشتى داشت.

ما الان داريم برنامه اى با عنوان «روايت چهارم» با آقاى مصطفى مستور درباره داستان كوتاه تهيه مى كنيم. يك سال و نيم است كه درگير اين برنامه هستيم تا به يك قالب مناسب برسيم. داستان هايى از نويسندگان معروف جهان مانند سالينجر، لاهيرى و... انتخاب شده. سعى داريم از موقعيت خوب داستان كوتاه در دنياى امروز استفاده كنيم. منتها بايد درست استفاده كنيم. اگر مواظب زبان نباشيم در زندگى روزمره حل مى شود. اين زبان استفاده اى پيدا مى كند كه شما تنها فايده اش را مى بريد و كم كم اصلاً فراموش مى شود. در اين فضا است كه شعر مهم مى شود و اگر خوب اين را درك نكنيم، شعر نيز تبديل به يك نثر منظوم مى شود و متوجه نمى شويم كه در شعر چطور شالوده شكنى و ساختارشكنى مى شود و چطور برخلاف زبان علمى حركت مى كند.

اينجا خود زبان و خود قالب مهم هستند تا حقيقتى كه مى خواهند منتقل كنند. يك وقتى مى توان درباره شعر برنامه هاى تفننى و مشاعره ساخت و وقتى در پى نشان دادن حقيقت آن بود. خيلى افراد در كشور ما شاعر هستند اما در اين ميان تنها يك نفر به مانند مرحوم سيدحسن حسينى پيدا مى شود.

• از اتفاق انتقاد اينجا است كه شاعرى چون سيدحسن حسينى نيز در زمان حياتش در برنامه هاى شما حضور پررنگى ندارد. سيدحسن حسينى در شبكه چهار حضور يافت و درباره برنامه هاى شبكه طراحى كرد كه قرار است آنها را اجرا كنيم. براى ما متن نوشت. متن بسيار زيبايى كه بنا داريم آن را چاپ كنيم.

سيدحسن حسينى ذوق شاعرانه داشت. خيلى ها شعر مى گويند اما ذوق شعرى ندارند. ما مى گوييم اگر قرار است كسى از حقيقت شعر سخن بگويد، مثلاً بايد قيصر امين پور باشد.

• ولى قيصر امين پور و امثال وى كه در روزگار ما مهر تائيد خورده اند در شبكه چهار حضور ندارند. از جريان شعر معاصر در برنامه ها خبرى نيست. واقعاً چقدر قيصر امين پور و شعرش در شبكه چهار تاكنون حضور داشته است. از طرفى اين عدم حضور ادبيات معاصر در شبكه ناشى از عدم شناخت و يا هراس نمى تواند باشد.

منصفانه اگر بگوييم واقعاً يك خلايى در اين زمينه وجود دارد. اين خلأ احساس شده و به شبكه از طرف مخاطبين منتقل شده است. اقداماتى نيز در حال اجرا است و انجام شده ولى تاكنون به صورت يك جريان حضور نداشته است. همه تلاش ما بر اين است كه اگر كارى مى كنيم با چهره هاى برجسته صورت گيرد. اگر كار را با سطح پايين انجام دهيم، سطح را پايين آورده ايم. از طرفى برنامه بايد با چهره برجسته اى شروع شود كه مورد اعتماد و تائيد همه باشد و ديگران حاضر باشند با او در برنامه حضور داشته باشند. اين مسئله كار مى برد.

• منظورتان اين است كه در مورد آن اجماع نظر وجود داشته باشد. ولى در برخى از برنامه هاى ادبى از چهره هايى استفاده كرده ايد كه اين اتفاق نيفتاده است و برعكس در برخى جاها موجب آزردگى خاطر بزرگان ما شده است.

بله كوتاهى ها و بدسليقگى هايى برخى وقت ها صورت گرفته. غفلتى بوده كه انجام شده و ما الان مى دانيم كه چرا برخى از اين بزرگان آزرده خاطر هستند. اينها واقعاً خطاهاى كوچكى بوده كه اتفاق افتاده و ممكن است در هر جاى ديگرى نيز صورت بگيرد. كسى مثل سيمين دانشور سرمايه اى است كه بايد از آن استفاده شود. اين مهم نيست كه با سليقه من بخواند، وظيفه من اين است كه اين كار را انجام دهم.

• ولى مخاطبين شما آرزو دارند كه كسى مثل سيمين دانشور را در شبكه ببينند و اين اتفاق نمى افتد.

ما در حال حاضر داريم برنامه مستندى انجام مى دهيم با سازمان فرهنگى هنرى شهردارى كه با كارگردان هاى برجسته سينما درباره اين بزرگان برنامه بسازيم. قرار بود سيف الله داد نيز برنامه اى با سيمين دانشور بسازد.

• در چه مرحله اى است؟

در حال آماده كردن مقدمات آن هستيم. رضا ميركريمى نيز عهده دار اين برنامه است. ما يك وقت فردى داريم كه در بزرگ بودنش شكى نداريم. كسى مانند هوشنگ ابتهاج كه شاعر بزرگى است و ما داريم تلاش مى كنيم تا از تجاربى كه او با خود سازمان داشته استفاده بكنيم. در واقع اين سرمايه اى است كه بعدها خيلى ها مى توانند از آن استفاده كنند.

• مديريت سازمان به شاعرى چون منوچهر آتشى عنوان چهره ماندگار جايزه مى دهد، اما امثال او در شبكه حضور نمى يابند و شعرشان خوانده نمى شود. درباره اش حرف هم زده نمى شود. فكر مى كنيد چه زمانى اين بى اعتنايى و غفلت درباره ادبيات معاصر در شبكه چهار كم رنگ تر شود؟

در ابتداى سال هايى كه تلويزيون وارد زندگى بشر شد نظرياتى داشتيم تحت عنوان نظريات انتقالى كه در واقع تلويزيون را خيلى قدرتمند مى دانستند و معتقد بودند تلويزيون هر تغييراتى كه بخواهد مى تواند انجام دهد. مى گفتند مخاطب انسان منفعلى است كه حقايقى را وارد ذهن او مى كنيم. بعدها معلوم شد تلويزيون اين اندازه قدرتى كه به آن نسبت مى دهند ندارد. اما رفته رفته در جريان انتخابات آمريكا معلوم شد مخاطب فعال تر از اين است كه او را صرفاً منفعلى صرف بدانيم. هر پيامى كه بفرستى باز اين مخاطب است كه آن را رمزگشايى مى كند و آن چيزى را مى فهمد كه متناسب با پيش فرض ها و نگرش و فضاى خودش باشد. بنابراين ضرورت باعث شد به سمت شعار و فضاى چندصدايى پيش برويم و رياست سازمان نيز روى اين نكته تاكيد داشته باشد. در اين فضا است كه الان داريم اين حرف ها را مى زنيم.

شايد شكافى بين شاعرانى كه بيرون از سازمان بودند با شاعرانى كه در سازمان بودند و حمايت مى شدند وجود داشت. الان داريم مى گوييم از خود حقيقت شعر استفاده كنيم. كارهايى نيز كه در اين سال ها دارد انجام مى شود با توجه به فضاى چندصدايى مدنظر سازمان است. در اين برنامه ها داريم كسانى را پيدا مى كنيم كه نماينده صداهاى مختلف هستند. برنامه اى داريم با عنوان رودررو در حوزه هاى مختلف ادب و هنر. در اين برنامه تلاش كرده ايم آدم هايى را بياوريم كه كاملاً با هم مخالف هستند. اينها در جهت ارتقاى بينش مخاطب با هم بحث مى كنند.

اما مشكل برخى اوقات در اين است كه آدم هاى منتقد و مخالف همديگر وقتى در رسانه حضور پيدا مى كنند وارد فضاى تعارف و تعريف مى شوند و گرفتار تعارفات معمول برنامه هاى رودررو. تلاش كرده ايم كه در برنامه هايمان از اين فضاى تعارفات معمول دورى كنيم و فضاى تضارب آرا را به وجود بياوريم و از اين طريق به ارتقاى فرهيختگى مخاطب كمك كنيم.

بخش عمده اى از برنامه هاى قابل توجه در گروه ادب و هنر مربوط به برنامه هاى سينمايى مى شود. برنامه سينما چهار، سينما و ماورا و سينما صامت از اين جمله اند.

نگاه كلان شما به سينما چگونه است؟

بدون اينكه بخواهيم به تمجيد از سينما بپردازيم مى دانيم كه بسيارى از متفكرين سينما را هنر مدرن مى دانند. حقايقى كه در عالم مدرن تجلى پيدا كرده، در واقع در سينما است كه همه به هم مى رسند. هايدگر نظريه اى دارد مبنى بر دنياى تصوير شده كه چرا دنيا در حال حاضر به شكل تصوير عرضه مى شود. چرا ما فهمى پيدا كرده ايم كه از راه تصوير كردن به حقايق راه پيدا مى كنيم؟ سينما قدرتى دارد كه به دليل استفاده از همه هنرها، راحت مى تواند با مخاطب خود ارتباط برقرار كند. بسيارى از حقايق از طريق سينما به شكل قوى مى تواند منتقل شود.

مثلاً فيلمى داريم به نام «غلاف تمام فلزى» از كوبريك كه از برنامه سينما چهار پخش كرديم. چطور مى شود بهتر از شكلى كه در اين فيلم از نهيليسم درباره تمدن جديد گفته شده، گفت. اين فيلم به نحوى از تمام امكانات فرعى استفاده مى كند كه مخاطب را ترغيب مى كند تا بارها آن را با علاقه دنبال كند. بنا بر اين ويژگى و خصلت سينما ديديم بسيارى از حقايق فلسفى و فكرى را مى توان از طريق تحليل و سخن گفتن درباره يك فيلم كه پخش مى شود بيان كنيم. منتها گاهى اوقات در زمانى كه داريم، فرصت نيست تا به همه حقايق بپردازيم. مثلاً فيلم «زمانه گرگ» را كه نشان داديم ديديم واقعاً بحث هاى خيلى عميق و بالايى راجع به نظريات مختلف سياسى مى توانيم مطرح كنيم.

مثلاً نظريه انسان گرگ انسان است هابز يا فيلم «مردى كه ليبرتى والاس را كشت» بحث عميقى است درباره نقد تمدن. با توجه به زمان اندك در اختيار برنامه واقعاً نمى توان همه حقايق را گفت و مجبور بوديم نسبت به ذائقه و ظرفيت مخاطب، بخشى از اين بحث ها را انتخاب كنيم. سينما به دلايل متعدد، امر مهمى است. متفكران بزرگى در جهان امروز هستند كه بحث ها و نظريات فلسفى خود را با توجه به تحليل هاى سينمايى بيان مى كنند. در برنامه «سينما و ماورا» قرار است از قالب سينما براى بيان برخى از نظريات و مباحث دينى با افق هاى مختلف استفاده كنيم.

•اين نگاهى كه مطرح مى كنيد تا چه اندازه در برنامه هاى شما تجلى پيدا كرده است؟

به نظر مى رسد برنامه «سينما و ماورا» به نظرات شما نزديك تر است. اما در بحث كارشناسى اين برنامه نمى توان گفت كه كارشناس هاى اين برنامه ها چندان چهره هاى نظريه پردازى در مسائل فلسفى و دينى باشند. بخشى از اين كارشناسان در برنامه هاى مشابه سينمايى در شبكه هاى مختلف حضور پيدا مى كنند. اين كارشناسان در برنامه سينما چهار به مباحث هنرى اش مى پردازند و در برنامه سينما ماورا تلاش مى كنند تا چهره اى متفكر در حوزه دين و فلسفه ارائه دهند. برخى از كارشناسان برنامه هاى سينمايى اطلاعاتى را تكرار مى كنند كه دسترسى مخاطب به آنها بسيار ساده است و افق جديدى در ذهن مخاطب ايجاد نمى كند.

از سينما در شبكه چهار، مخاطب انتظار دارد تا با تحليل خلاقانه ديگرى روبه رو شود. در تعريف برنامه جديد سينما چهار قرار است فيلم هاى به روز سينماى جهان در جشنواره هاى مهم به نمايش درآيد. البته تلاش كرده ايم تا گرفتار سياست هايى كه حاكم بر برخى از جشنواره ها است نشويم. ظرفيت مخاطب را نيز هميشه در نظر گرفته ايم كه تا چه اندازه مى تواند اين نوع فيلم ها را تحمل كند.

•مخاطب در اين دسته برنامه ها تا چه اندازه برايتان مهم است؟

به خاطر ارزش به مخاطب مى گويم. به جهت حساسيت هايى كه براى مخاطب مهم است. در سرى جديد سينما چهار طى فيلم هايى كه پخش كرديم در حدود شش فيلمساز را معرفى كرديم كه تاكنون در ايران، حتى در جشنواره ها و دانشگاه ها از آنها هيچ فيلمى نشان داده نشده بود و اين موفقيت بزرگى است كه فيلم هاى مهمى را پخش كنيم، مورد توجه قرار بگيرد و ريزش مخاطب نداشته باشيم. در انتخاب كارشناس ها دقت زيادى داشته ايم.

•بخشى از كار شما انتخاب فيلم است. محدوديت هايى بر اين انتخاب مثلاً به لحاظ درصد نمايش فيلم هاى آمريكايى داريد و مجبور به انتخاب فيلم هاى بيشترى از سينماى اروپا و آسيا هستيد؟

نه، واقعاً محدوديتى براى ما ايجاد نكرده اند. براى شبكه هاى ديگر نيز ايجاد نكرده اند. در واقع گاهى وقت ها به دليل فضاى سياسى اى كه بر منطقه حاكم مى شود، مثلاً در كشور شيعه اى مانند عراق برادران دينى ما كشته مى شوند و ما به جهت ابراز همدردى حريم هايى را رعايت مى كنيم.

•اين قانون نانوشته از كجا مى آيد؟

بالاخره در شوراى مديران با توجه به اوضاع سياسى متوجه چنين تصميم هايى مى شويم.

•در واقع شما فيلم يك فيلمساز هنرى آمريكا را نشان نمى دهيد. در زندگى بايد حريم هايى را رعايت كرد. وقتى فيلمى آمريكايى نشان نمى دهيم سعى مى كنيم با نمايش فيلم هنرى از كشورى ديگر جبران كنيم.سينماى آمريكا، سينماى خوبى است و حتى به زعم بنده، نسبت به سينماى اروپا اخلاقى تر است اما به هر حال در سينماى اروپا تفكر بيشترى وجود دارد. مى بينيد كه خيلى از فيلم ها در سينماى آلمان، فرانسه و... توليد مى شود و بعد نسخه ديگرى از آن در سينماى آمريكا ساخته مى شود. انديشه در سينماى اروپا بيشتر است.

•و شما نسخه آمريكايى آن را پخش نمى كنيد؟ نه، مثلاً نسخه آمريكايى فيلم «برلين زير پاى فرشتگان» فيلم «شهر فرشتگان» است. شايد اگر مى خواستيم نسخه آمريكايى آن را پخش كنيم به دليل عناصر بسيار جذاب ترى كه در آن وجود دارد، مخاطب بيشترى جذب مى شد، اما ما ترجيح مى دهيم «برلين زير بال فرشتگان» را پخش كنيم.

مثلاً فيلمى مثل «بى خوابى» نسخه اروپايى اش را پخش كرده ايم اما يكى از شبكه هاى ديگر در برنامه اى مشابه، نسخه آمريكايى اش را پخش كرد. وظيفه ما اين است كه به سمت نمايش فضاى هنرى تر برويم.

•در برخى اوقات تمايل به پخش فيلم هاى غيرآمريكايى به جهت رعايت حريم هايى كه مى گوييد برنامه شما را به سمت نمايش فيلم هاى كم ارزش ترى از سينماى كشورهاى ديگر سوق مى دهد. به هر حال ما وظيفه داريم كه مخاطب خود را با سينماهاى مختلف و كارگردان هاى جديد آشنا كنيم. خود اين آشنايى اين مجال را مى دهد كه با مقايسه سينماهاى مختلف، نكات عميق ترى را به مخاطب خود منتقل كنيد.

•عمده ترين گلايه از سوى منتقدان برنامه هاى سينمايى شبكه در اين انتخاب فيلم هايى است كه براى پخش طبق قوانين كشور نيازمند مميزى است. انتقاد به عدم پخش صحنه هاى حذف شده نيست بلكه مى گويند اصلاً چرا اين فيلم ها براى پخش انتخاب مى شوند. ما يك سرى محدوديت ها در نمايش تصاوير داريم. الان خشونت و سكس به حد زيادى در فيلم ها حضور دارد.

سياست شبكه در اين است اگر تصاويرى را شرعى نمى توانيم نشان دهيم و ماهيت فيلم عوض مى شود، اصلاً آن را پخش نمى كنيم. حداقل در سرى جديد سعى كرده ايم اين طور نباشيم. مثلاً فيلمى به نام «ديگران» را پخش نمى كنيم تا صحنه هايى از آن را حذف كنيم كه ماهيت آن عوض شود. فيلم براى پخش كردن زياد داريم. تلاش هم مى كنيم كه فيلمى بدون حذف پخش كنيم. يا حذف آن در موضوع تاثيرى نداشته باشد. خيلى از كارگردان هاى بزرگ وقتى از سكس در آثارشان استفاده مى كنند صرفاً به عنوان تعريف روابط جنسى استفاده نمى كنند، بلكه در اثرشان موضوعيت مى يابد. بنابراين اين دسته از فيلم هاى كوبريك را پخش نمى كنيم. اما مثلاً «غلاف تمام فلزى» را نمايش مى دهيم. حذف صحنه كوچكى از اين فيلم به كل ساختار آن ضربه نمى زند.

•فيلمى در سينماهاى ايران با حذفيات پخش مى شود همين فيلم در شبكه حذفيات بيشترى پيدا مى كند. در اينجا مسئله فراوانى درصد مخاطب مطرح مى شود. اين پرسش وجود دارد كه آيا نمى توان فيلم ها را رده بندى كرد و بنا بر ساعت پخش آن و علامت هشدار آن را نمايش داد؟ جداى از ماجراى خشونت، فيلم هايى در «سينما و ماورا» به نمايش درمى آيد كه دچار وحشت مخاطب رده سنى پايين تر مى شود. در برنامه «سينما و ماورا» اين هشدار را مدام مى داديم.

البته اين برنامه قبلاً ساعت ۳۰/۱۰ پخش مى شد كه انتظار نبود رده هاى سنى پايين تر تا آن ساعت بيدار باشند. سعى كرده ايم آن علامت دائمى را نيز براى هشدار داشته باشيم.

•برنامه سينما چهار با برنامه «صد فيلم» شبكه سه برخى اوقات تداخل دارد. براى اين تداخل مديران دو شبكه با هم به توافقى نرسيده اند؟ ماجرا اين است كه شبكه چهار ابتدا زمان پخش برنامه اش را شروع كرد.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837