خلاصه گفت وگو
1- اگر بگوييم وضع كتاب اسفناك است، بايد براى برون رفت از اين مسئله راه حل پيدا كرد، بايد ديد رسانه چطور مى تواند به كتاب و وضعيت آن كمك كند و چگونه مى توان آن را به زندگى مخاطبان و مردم وارد كرد.
۲- بحث در اين است كه اصلاً چرا ما بايد مخاطب را درگير بكنيم. ادبيات چه كار مى كند؟ چه نيازى به ادبيات است؟
۳- الان داستان كوتاه، رونقى پيدا كرده كه نتيجه پروسه اى طى شده است، ولى ما هنوز با اين مقوله ارتباط وسيع پيدا نكرده ايم.
۴- كوتاهى ها و بدسليقگى هايى برخى وقت ها صورت گرفته. غفلتى بوده كه انجام شده و ما الان مى دانيم كه چرا برخى از اين بزرگان آزرده خاطر هستند. اينها واقعاً خطاهاى كوچكى بوده كه اتفاق افتاده و ممكن است در هر جاى ديگرى نيز صورت بگيرد.
شبكه چهار در تعريف سازمانى اش در بين شبكه هاى ديگر براى مخاطبان فرهيخته و نخبه تعريف شده است. گروه دانش، گروه فرهنگ و انديشه دينى، گروه اقتصاد، گروه سياسى، گروه مستند و گروه ادب و هنر گروه هاى برنامه ساز اين شبكه هستند كه وظيفه دارند با توليد و تامين برنامه هاى مختلف سطح فرهيختگى مخاطب خود را بالا ببرند. گروه ادب و هنر شبكه چهار به عنوان مهمترين گروه اين شبكه در بين مخاطبان و مديران آن مطرح است. در تعريف اين گروه آمده است:
«گروهى است كه با تهيه برنامه در قالب هاى متنوع، مسائل و موضوعات ادبى، هنرى جامعه را با توجه به نيازهاى مخاطب خاص طرح كرده و مورد بررسى، تبيين، گفت وگو و نقد تخصصى قرار مى دهد. هدف از ساخت برنامه اى با چنين مفاهيمى عبارت است از افزايش آگاهى و معرفت مخاطبان نسبت به ادب و هنر عينى، واگرايى به نكات منفى ادب و هنر بيگانه، افزايش گرايش عميق به هنر اصيل به ويژه هنر دينى، تقويت و بازيابى هويت دينى- ملى، قرار گرفتن هنر در خدمت ارزش هاى متعالى، مشاركت انديشمندان و فرهيختگان در رفع آسيب ها و معضلات فرهنگى جامعه، گسترش هنر و ادبيات انقلاب و دفاع مقدس.»
در نقد و تحليل برنامه هاى گروه ادب و هنر شبكه چهار با على اصغر دارايى مدير اين گروه قرار گفت وگو گذاشتيم. پرسش ها حول و حوش ساختار برنامه ها مطرح شد و آنچه شنيديم تحليل مدير گروه ادب و هنر از ماهيت هنرها بود. على اصغر دارايى فوق ليسانس فلسفه از تربيت مدرس و مدرس دانشگاه صدا و سيما است كه در اين دانشگاه فلسفه درس مى دهد. او در سال هاى پايانى دهه ۷۰ به عنوان كارشناس در گروه فرهنگ و تاريخ و هنر شبكه يك وارد سازمان صدا و سيما شد و از سال ۱۳۸۰ در گروه فرهنگ و انديشه دينى به مدت چهار سال به عنوان مدير، سياستگزارى كرد.
دارايى حدود ۱۰ماه است كه مديريت گروه ادب و هنر شبكه چهار را برعهده دارد. دو برنامه سينما و ماورا و سينما صامت از جمله برنامه هايى است كه در دوره او در اين گروه شكل گرفته اند. بنابر گفته دارايى تصميم گيرى و برنامه ريزى در اين گروه در هسته اى شكل مى گيرد كه يك استاد دانشگاه ادبيات، دو كارگردان سينما و يك كارگردان تئاتر در آن به عنوان افرادِ موثر عضو هستند و هنرهاى ديگر موسيقى، نقاشى، عكاسى و معمارى در آن نماينده دائمى ندارند. بخش عمده اى از برنامه هاى اين گروه نيز اختصاص به برنامه هاى ادبى، سينمايى و تئاتر دارد و هنرهاى ديگر در آن سهم عمده اى ندارند. برنامه هاى توليدى در بخش موسيقى محدود به برنامه «آواى ايرانى» است كه طبق آمار در برخى اوقات در رده پربيننده ترين برنامه قرار گرفته اند. توجه به موسيقى جهان و پخش كنسرت هاى مهم به جهت اشكال در پخش تصاوير هنوز در اين شبكه با موانع روبه رو است.
نقاشى اما سهم كمترى نسبت به موسيقى دارد و مهمترين برنامه اين شبكه در سال هاى اخير همان برنامه «لذت نقاشى» بود كه در نوع برنامه هاى «تامين» قرار مى گيرد. عكاسى و معمارى مهجوريت عمده اى در شبكه چهار دارد. از آنجا كه عمده برنامه هاى اين شبكه شامل برنامه هاى توليد شده در حوزه ادبيات و سينما است گفت وگوى ما با مدير گروه ادب و هنر شبكه چهار در اين ارتباط اختصاص پيدا كرد.
••• •تعريف مدير گروه ادب و هنر شبكه چهار از اين شبكه و برنامه هايش چگونه است؟
شبكه چهار شبكه اى براى فرهيختگان و نخبگان است كه سعى مى كند سطح فرهيختگى مخاطبان خود را در سطوح مختلف بالا ببرد.
•بنابر تعريفى كه از شبكه چهار صورت گرفته تصور مى كنيد در گروه ادب و هنر تا چه اندازه به حد قابل قبول نزديك شده ايد؟ از ابتدا كه شبكه چهار راه افتاده تلاش شده از آدم هاى صاحب نظر و موثر استفاده كنيم. براى اين كار هزينه شده. در ۱۰سال راه اندازى شبكه با وجود هزينه هاى صورت گرفته، هنوز به جايى نرسيده ايم كه مدنظرمان است. وقتى برنامه اى مانند ابن سينا يا ملاصدرا پخش مى شود عده زيادى ابراز نارضايتى مى كنند. قلمروى كه در آن داريم كار مى كنيم قلمرو سختى است. براى تبديل كلمه به تصوير بايد تلاش زيادى كرد و اين كار نبايد تنها به عهده صدا و سيما باشد. به عنوان مثال وقتى در برنامه اى قرار است از تحقيقات محقق بزرگى چون تقى پورنامداريان استفاده كنيم، بايد در فكر به تصوير كشيدن آن بود تا به شكل بهترى ارائه شود.
كلمه به تنهايى در ذاتش كار خود را انجام داده، اما وقتى قرار است به تصوير درآيد كار مشكل مى شود. در برخى از برنامه هاى كوتاهى كه ساخته ايم نتوانسته ايم به جلوه هاى تصويرى كلمات برسيم.
•داستان كوتاه امروزه به عنوان يكى از مهم ترين نوع هاى ادبى مطرح است. در اين حوزه چه تدبيرى انديشيده ايد؟
كارى كه در ادبيات و تئاتر صورت مى گيرد كارى تدريجى است. الان داستان كوتاه، رونقى پيدا كرده كه نتيجه پروسه اى طى شده است، ولى ما هنوز با اين مقوله ارتباط وسيع پيدا نكرده ايم. قصد داريم اين مسئله را بررسى كنيم و براى بررسى نيازمند اين است كه فرق رمان با داستان كوتاه را براى مخاطب بگوييم و پروسه طى شده را توضيح دهيم. بايد بحث كنيم داستان كوتاه چه مولفه هايى دارد كه تا اين اندازه موفق بوده است؟
براى اين كار برنامه ريزى كرده ايم كه از چهره هاى موفق در حوزه داستان كوتاه استفاده كنيم. مثلاً از داستان كوتاه نويس موفقى مانند مصطفى مستور خواسته ايم تا در حدود ۲۰ برنامه برخى از بهترين داستان هاى كوتاه جهان را انتخاب كند و اهميت آنها را براى مخاطب شرح دهد. تلاش كرده ايم با اين برنامه مخاطب ضمن اينكه از داستان كوتاه لذت مى برد به اهميت آن نيز پى ببرد و اين نوع داستانى را بشناسد و به مرور در اين مقوله خودش نيز صاحب نظر شود.
•يكى از انتظارات مهم از برنامه هاى شبكه چهار ايجاد فضايى براى گسترش فرهنگ كتابخوانى است. بايد ديد از يك برنامه چه مى خواهيم. مثلاً اگر بگوييم وضع كتاب اسفناك است، بايد براى برون رفت از اين مسئله راه حل پيدا كرد، بايد ديد رسانه چطور مى تواند به كتاب و وضعيت آن كمك كند و چگونه مى توان آن را به زندگى مخاطبان و مردم وارد كرد. اگر صرفاً برنامه بسازيم كه در آن فقط بگوييم وضعيت كتاب بد است، دچار تكرار مى شويم .
واقعاً لزومى ندارد كه كتاب را بياوريم در رسانه، ما بايد فضايى ايجاد كنيم كه مخاطب علاقه پيدا كند كتاب بخواند، ولو اينكه كتاب را در رسانه نشان ندهيم. در ژاپن كتابخوانى خيلى رواج دارد و هر كس به اين كشور مى رود متوجه اين مسئله مى شود. در اين كشور فرهنگ كتابخوانى به وجود آمده، يك حقيقت مستمرى است كه ايجاد شده.
با شعار و تبليغات نمى توان اين احساس و حقيقت را به وجود آورد بنابراين بايد تامل كرد كه چطور مى شود اين فضا را ايجاد كرد. دو برنامه مثال مى زنم كه از شبكه چهار پخش شده. در برنامه هاى الهى قمشه اى، حدود ۴۰ تا ۵۰ بيت از اشعار نظامى گنجوى در ۳ برنامه خوانده شد. شرح و توصيفى كه قمشه اى مطرح كردند به گونه اى بر مخاطب تاثير گذاشت كه نسخه هاى مختلف كتاب هاى نظامى گنجوى مورد توجه قرار گرفت و به چاپ هاى متعدد رسيد. شيوه بيان خيلى مهم است.
اين اتفاق در زمانى افتاد كه نظامى به عنوان يك شاعر معروف داشت از حافظه مردم ما خارج مى شد. برنامه آن چنان از تحقيق و پشتوانه علمى برخوردار نبود، اما تاثير زيادى داشت. در مقابل در برنامه ديگرى با اجراى على معلم دامغانى، وقت زيادى صرف شد، مطالبى گفته شد كه محصول غوطه خوردن در زبان و فرهنگ اشعار خاقانى بود، اما تاثيرى مشابه برنامه قمشه اى در ارتباط با استقبال از خاقانى صورت نگرفت.
|