جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  08/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > مقالات عمومي

غربت غمناك كتاب

گروه: مقالات عمومي
نویسنده: معصومه على اكبرى

۱- نشر ظاهراً يك عمل چندجانبه است كه با مشاركت مؤلف (به عنوان نويسنده، شاعر يا مترجم)، ناشر، ويراستار، چاپخانه، مراكز پخش و توزيع و... پديد مى آيد. بى وجود هر يك از اين مداخله گران عرصه نشر، عمل نشر ناتمام و ناموفق خواهد ماند. با اين همه مى توان پرسيد كه نشر به عنوان يك عمل جمعى بر پاشنه كدام يك از درها بيشتر مى چرخد؟ در ناشر؟ در نويسنده و شاعر و مترجم؟ يا اصلاً در ديگرى تعبيه شده كه هيچ ربطى به عمل مشترك نشر ندارد. يعنى در مميزى وزارت ارشاد كه اگرچه از عوامل مستقيم نشر نيست، اما همواره از مداخله گران و ناظران جدى در عرصه نشر بوده است و در نهايت همه چيز نشر بايد از همين در به سلامت عبور كند.
اگر از مجموعه اين مشاركت جويان عمل نشر، فعالان خدماتى و پشتيبان را كنار بگذاريم، سه فعال اصلى يعنى مؤلف، خواننده و ناشر برجسته مى شوند. در واقع اين سه عامل هستند كه بار عمل مشترك نشر را در درجه اول به دوش مى گيرند. بعضى ممكن است خواننده را بيرون از چرخه توليد نشر قرار دهند، اما خواننده به عنوان مصرف كننده اصلى توليدات نشر، نقش مؤثرى در اين چرخه دارد. در واقع اين خواننده است كه به عنوان عامل «تقاضا» در بازار نشر ميزان عرضه را معين مى كند. شمارگانى كه در شناسنامه اثر مندرج مى شود، نسبت ميان اين عرضه و تقاضا را نشان مى دهد.
اين نسبت تا چه حد واقعى و تا چه حد كاذب است؟ يا در اين نسبت خواننده به عنوان عامل تقاضا تا چه حد دخالت دارد؟ نگاهى به تيراژ آثار چاپ شده در حوزه هاى عمومى و تخصصى نشان مى دهد اين نسبت، يك نسبت نزديك به واقع نيست، به استثناى آثارى كه جنبه آموزشى دارند در دو سطح تعليمات عمومى و تعليمات دانشگاهى كه تقريباً تناسبى با تعداد بهره وران دارد. برخى آثار عامه پسند هم ممكن است تيراژ بالايى داشته باشند، اما آثار غيرعامه پسند و غيرآموزشى به حدى تيراژ و شمارگان پايين دارند كه هيچ تناسبى با جمعيت كتابخوان ندارند. منظور از جمعيت كتابخوان، جمعيت تحصيلكرده دبيرستانى و دانشگاهى است.
شايد جمعيت كتابخوان ايران بالغ بر ۳۰ ميليون نفر باشد، به اين ترتيب چه نسبت واقعى دارد با شمارگان دو هزار يا دو هزار و پانصدى؟ حتى اگر اين جمعيت را آنقدر غربال كنيم كه به حد يك يا دو ميليون تحصيلكرده دانشگاهى برسانيم، باز هم در برابر هر پانصد يا هزار نفر يك كتاب خواهيم داشت. به اين ترتيب نسبت عرضه و تقاضا در چرخه نشر يك نسبت متكى بر خواننده به عنوان مداخله گر و مشاركت جوى اصلى نيست. پس مى ماند ناشر و نويسنده. نويسنده (شاعر، مترجم، مؤلف) در خط مقدم جبهه توليد نشر فعال و توليدكننده اصلى است. ناشر در پشت جبهه توليد فكر، امكانات اقتصادى و مادى نشر فكر را به عهده دارد.
البته بگذريم از ناشرانى كه بازار نشر براى آنها تفاوتى با بازارهاى اقتصادى محض ندارد و به يك كالاى فرهنگى مثل هر كالاى مصرفى ديگر نگاه مى كنند. حالا با توجه به ميزان شمارگان پايين كتاب و تعداد ناشرانى كه هر سال افزايش مى يابند، مى توان پرسيد:

«براى اين شمارگان پايين چه نيازى به افزايش ناشر است؟» «اين افزايش ناشر تا چه مقدار در پيشرفت و توسعه مادى و معنوى كتاب در جامعه نقش دارد؟» «ناشران تازه از راه رسيده و حتى بعضى از قديمى ها تا چه حد وزنه اى جدى در چرخه عرضه و تقاضاى نشر به حساب مى آيند؟» اين پرسش ها فنى و تخصصى است و پاسخ آنها را بايد از متخصصان صنعت نشر و صنعت كتاب و كتابدارى پرسيد.
نگارنده به هيچ وجه ادعاى تخصص و يا توانايى پاسخ به اين پرسش ها را ندارد. فقط در حد اشاره به اين نكته مى پردازد. از آن رو كه نشريات تخصصى اطلاع رسانى در پايان هر ماه نيمى از نشريه خود را به فهرست ريز چاپ و نشر آثارى اختصاص مى دهند كه در واقع هيچ تأثير جدى اى در جريان نشر ندارند و نگارنده فقط به عنوان يك خواننده حرفه اى و به عنوان يك منتقد گاه نيم نظرى هم به اين مسأله دارد نه چيزى بيشتر.
۲- توقف مان در چرخه نشر به عنوان يك عمل مشترك و فعاليت چندوجهى طولانى شد و از نكته اصلى و مقصد اصلى اين نوشته دورمانديم. هدف اصلى اين نوشته گزارشى مختصر و فهرست وار از كتاب هاى شاخص حوزه انديشه در نشر سال ۱۳۸۴ است. انديشه، حوزه اى بس فراخ دارد. حتى علوم پايه و رياضى را نيز در بر مى گيرد. مگر مى توان علمى را بر«نه _ انديشه» بنا كرد؟ پس به اين معنا انديشه ظاهراً منطقه الفراغى است كه همه علوم مى توانند در آن با هم ديدار داشته باشند و به اشتراكاتى برسند.
اما روزنامه ها و نشريات به اين معناى فراخ نيست كه صفحه يا ستون يا بخشى را اختصاص مى دهند بلكه معناى خاص آن را در نظر دارند. اين معناى خاص تقريباً شامل مباحث نظرى و انتزاعى و تئوريك در زمينه هاى فلسفه، سياست، اجتماع و دين هستند. به هر حال هر قدر بخواهيم دامنه وسيع انديشه را محدود و خاص كنيم، باز هم از شدت تنوع و تكثر آن كاسته نمى شود. نگارنده قصد ندارد در همه اين زمينه هاى متنوع به معرفى شاخص ها بپردازد، بلكه فقط در محدوده تخصص و حوزه مورد علاقه خود به چند اثر شاخص اشاره مى كند. اين اشارات به اين معنا نيست كه شاخص هاى ديگرى را قبول ندارد و يا اين كه اصلاً شاخص هاى ديگرى نيست.

بلكه در حد وسع و مجال، در يك گزارش فهرست وار به ذكر بعضى ها خواهد پرداخت. نگارنده از ديد خود آثار مربوط به حوزه انديشه را در سه بخش دين، فلسفه، سياست و اجتماع، تقسيم بندى مى كند. در اين سه بخش، هم با آثار ترجمه روبرو هستيم، هم با آثار توليدى خلاقه. در كنار اين تقسيم بندى مى توان به حضور پايان نامه هاى مقطع دكترا نيز اشاره كرد. اين نوع آثار در اين سال ها تحول چشمگيرى داشته است. در حدى كه مى توان گفت جرقه بعضى از آثار شاخص حوزه انديشه در نشر سال ۱۳۸۴ در همين پايان نامه ها زده شده است. اين تحول ممكن است هنوز به توليد مستقل نظريه نرسيده باشد اما تحول اساسى در پژوهش هاى دانشگاهى را نشان مى دهد. اين نوع رساله ها نشان مى دهد ديگر پايان نامه ها فقط در حد تصحيح و بازخوانى متون، حاشيه و تعليقات و يا تكرار تلقيات و آموخته هاى اساتيد نيست.
بلكه تأمل در متون، بازخوانى انتقادى متون و رويكرد انتقادى به مقولات مربوط به اجتماع، سياست و فلسفه در حال حاضر در مركز توجه دانشجويان تحصيلات تكميلى قرار گرفته است. از اين رو تكميل و بازنگارى رساله هاى دكترا در قالب يك اثر مستقل مى تواند به عنوان يك شاخص در تحول ذهنيت منفعل دانشجو لحاظ شود.
۱-۳. كتاب «اسلام، سنت، دولت مدرن» شكل منقح و بازنگارى شده رساله دكتراى سيدعلى موسوى است. اين كتاب كه به بررسى و تحليل «نوسازى دولت و تحول در انديشه سياسى معاصر شيعه» (نشر نى ۱۳۸۴) مى پردازد، در حوزه آثار آكادميك و دانشگاهى انديشه سياسى _ دينى اثر در خور توجهى است. صرف نظر از اين كه با ديدگاه منتخب نويسنده كتاب موافق باشيم يا نه و صرف نظر از اين كه با نتايج او همراه شويم يا نه، نفس پديد آمدن چنين اثرى نشانگر تحولات نظرى در عرصه علوم انسانى در محيط دانشگاهى است. از سوى ديگر نشان مى دهد نخبه ايرانى به لحاظ ذهنى و نظرى ديگر طاقت حمل تعارضات انديشگى را در مواجهه سنت _ مدرنيته ندارد. بلكه دچار توقف و مكث و تأمل درونى شده است. مواجهه محيط دانشگاهى با اين تعارضات ديگر يك مواجهه انتزاعى محض نيست، مواجهه اى است در ميانه ميدان. كتاب «اسلام، سنت، دولت مدرن» چه با اين تعارضات جداً درگير شده باشد و چه در حد طرح از كنار آنها به سلامت گذشته باشد، به هرحال توجهى جدى به اين مقوله داشته و بخصوص دغدغه آن را در حوزه اجتهاد دينى معاصر بخوبى نشان داده است.
با اين كه تلاش سيد على موسوى در سطح اين درگيريها باقى مى ماند و به ريشه ها دست نمى يابد (شايد هم عمداً از ريشه ها چشم مى پوشد) باز هم اين كتاب در نوع خودش به عنوان يك پژوهش نظرى دانشگاهى در حوزه مطالعات فرهنگى و دينى اثرى درخور توجه است.
كتاب «عقل سياسى در اسلام» از محمد عابد جابرى با ترجمه عبدالرضا سوارى (انتشارات گام نو ۱۳۸۴)، هم از كتابهايى است كه به طرح چالشهاى نظرى ميان سنت و مدرنيته در جهان عرب و اسلام مى پردازد. به تصريح ناشر كتاب جابرى «مى كوشد با ارائه قرائتى جديد از سنت اسلامى با تكيه بر مفهوم عقل سياسى و استفاده از نظرات تئوريك انديشمندانى نظير فوكو دلايل عدم شكل گيرى مدرنيته سياسى در جهان معاصر عربى - اسلامى را توضيح دهد.»

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837