مقوله آزادي زنان ، مقوله ايست آشنا و در باب آن مقالات و بيانيه ها و كتابهاي زيادي به چاپ رسيده است و سخنرانيهاي زيادي توسط جناهها و بعضا افراد مطلع و آگاه نيز ايراد گرديده است. همچنين در اين راه زنان مبارز بسياري كوشيده اند تا با تكيه بر توانائيهاي خويش نهضتهاي فمينيستي فراواني در اقصي نقاط جهان به وجود آورند تا به وسيله آنها به پرورش بلوغ فكري و فعاليتهاي اجتماعي و حتي سياسي زنان كمك كنند. اما آنچه ما را به تحرير چنين دست نوشته اي واداشت ، تامل در نتايج به دست آمده از اين خطوط فكري و ميوه اي است كه هم اكنون به بار نشسته است. ابتدا به روند شكل گيري نهضت اعتراضي زنان مي پردازيم و به علل عمده ضعف در آنها اشاره مي كنيم : در طبيعت ، نرها عموما قوي تر از ماده ها هستند و هميشه حركت و آمادگي باردهي بايد از طرف نرها باشد و همين غريزه در حيوانات تسلط نرها بر ماده ها را محرز مي كند و حتي غريزه ماده حكم مي كند و دوست دارد بر آن تسلط يابند كه تا حدودي در نوع انسان نيز اين غرايز صادق است چرا كه در طول خلقت ، زنان به واسطه بارداري و سنگيني حاصله پاي گريز نداشتند از اين رو در تنازع بقاء و در پيچ و خم قيود طبيعت راهي جز تسليم بي قيد و شرط در برابر مرد و تحت حمايت مردانه قرار گرفتن چاره ديگري نداشته اند . در اين زمينه تسلط مرد بر زن از لحاظ جسمي و جنسي چون خواست طبيعت و خلقت و بقاء نسل است ، پذيرفتني است اما ادعاي تسلط فكري و رواني بر زنان كه زاده تخيلات و خودخواهي هاي مرد است غير قابل قبول و مطرود است. پس از آنكه مرد، زن و كودكش را ازآن خود دانست و زن اوليه به خاطر حفظ خود و كودكش به او پناه آورد آنگاه مرد حفظ غار و خوراكيها و ... همچنين نگهداري از بچه را به او واگذار كرد و خود براي تهيه غذا و راندن دشمنان عهده دار كارهاي خارج شد و وظائف تقسيم گرديدتا جايي كه زن از دو جهت براي مرد ارزنده شد : اول به دليل توليد مثل و تكثير اولاد كه قدرت و نيرويي براي مرد در مبارزات به شمار مي رفت و دوم براي انجام كارهاي مختلف از خانه داري گرفته تا چوپاني و كشاورزي و... از اين رو زن هميشه مورد احتياج و درخواست بوده و هر مرد و قبيله و گروهي از اضافه كردن زن بر زنان خود براي توليد مثل و كشيدن كار از آنها دريغ نمي كرد و تعدد زوجات نوعي از تشخص و علائم ثروت و جلال محسوب مي گرديد . تا جايي كه رسم شد در قبائل مختلف در ازاي بردن زن ، جنس و وجهي به فاميل وي در برابر داشتن او داده شود كه اكنون در بسياري از نقاط جهان شيربها ناميده مي شود. اين عمل ممكن است خريد و فروش ناميده شود ولي با بررسي بيشتر و از نقطه نظري ديگر مي توان آن را دال بر اين دانست كه در اجتماعات اوليه زن كارآمد تر از مرد و بيشتر از او منشاء اثر و توليد بوده است زيرا هر عملي را مرد از عهده انجام آن بر مي آمد ، او نيز به نسبت جثه و شرايط فيزيكي خود قادر به انجام آن بود و علاوه بر آن توانايي به دنيا اوردن و پرورش دادن فرزند را هم داشته است كه مرد از آن محروم بوده.
|