جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  29/12/1402
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

وضع عمومي علم و ادب از آغاز قرن دهم تا ميانه قرن دوازدهم عهد صفوي ۱
گروه: نقد و ادبيات
منبع: www.adab.irib

اين دوره ممتد كه از جهت سياسي و مدني و اقتصادي و هنري يكي از ادوار بسيار مهم تاريخ ايرانست از حيث علم و ادب چنان كه بايد مهم نيست. ادبيات فارسي در عهد صفويان از بعضي جهات در مراحلي از ترقي و از پاره‏يي جهات در انحطاطي عجيب سير مي‏كرد و بر روي هم نقاط ضعف آن بيشتر بود.

زبان فارسي در عهد صفوي

زبان فارسي در اين دوره مانند دوره تيموري در طريق انحطاط بود. در اوايل اين دوره لهجه آذري كه از لهجات قديم ايرانست در آذربايجان از ميان رفت و جز در برخي از نقاط باقي نماند. علت اين امر تمادي سكونت تركان و تسلط امراء و بعضي از قبائل ترك و مغول در آن ناحيه از قرن ششم به بعد بوده است و در نتيجه اين امر در اواخر قرن نهم در بسياري از مراكز عمده آذربايجان تكلم به زبان تركي معمول ومتداول شده بود ليكن درآغاز دوره صفوي بنابر آن چه از پاره‏يي شواهد و مدارك بر مي‏آيد تكلم به تركي عموميت كامل نداشت. اين نكته را هم بايد دانست كه تركي معمول در آذربايجان لهجه مختلطي است از آذري و عربي و مقدار كمي از لغات تركي كه به طور كلي تحت تسلط قواعد دستوري زبان ترك در آمده است.

مسأله‏يي كه در دوره صفويان ذكر آن اهميت دارد علاقه و توجهي است كه سلاطين صفوي خصوصاً به زبان تركي داشتند. در اين دوره غالب اصطلاحات ديواني و درباري و نظامي تركي بود و در ميان رجال دولت تكلم به تركي رواج داشت و حتي سر سلسله صفوي، شاه اسمعيل، كه شاعري متوسط بوده ديوان تركي دارد و «خطائي» تخلص مي‏كرد.

از عجائب امور آن است كه در همين دوره سلاطين عثماني به ساختن غزلها و قطعات فارسي اظهار علاقه مي‏كرده‏اند و زبان پارسي و تعليم و تعلم كتب ادبي فارسي در دوره آنان در آسياي صغيري شيوع فراوان داشت و بقاياي نفوذ فارسي در آن سرزمين تا عهد ما نيز امتداد يافته است اگر چه روز به روز از قوت آن كاسته مي‏شود و طريق ضعف و فراموشي مي‏پيمايد.

اين نكته را نيز بايد به خاطر داشت كه رواج زبان پارسي در آسياي صغير منحصر به عهد سلاطين عثماني نبوده و از عهد سلاجقه آسياي صغير يعني از اواسط قرن پنجم هجري به بعد ادامه داشته است.

شيوع و رواج زبان فارسي در عهد صفويان و قرون پس از آن در هندوستان بيش از نواحي ديگر بود. انتشار زبان پارسي در سرزمين پهناور هند از وقتي شروع شد كه دين اسلام به وسيله ايرانيان مشرق به آن كشور راه جست و سلسله‏هاي غزنوي و غوري و مماليك غوري در آن ملك مراكز معتبري براي ترويج زبان و ادب فارسي و تشويق شارعان و نويسندگان فارسي به وجود آوردند. حمله مغول به ايران و پناه بردن گروه بزرگي از شاعران و نويسندگان و دانشمندان ايراني ماوراء‏النهر و خراسان به هندوستان رواج زبان پارسي را در آنجا قوت بخشيد و از همين عهد است كه گويندگان و نويسندگان مشهور در هندوستان ظهور كرده و به زبان فارسي ديوانها و دفترها پرداخته‏اند.

در دوره امپراطوران تيموري هندوستان بر اثر توجه و علاقه وافري كه ايشان اظهار مي‏كرده‏اند و نيز در نتيجه اظهار علاقه امراء جزء مسلمان آن كشور كه غالباً از سلاله‏هاي ايراني بوده يا خاندانهايي كه با فرهنگ و تمدن ايراني آشنايي داشته‏اند، و همچنين بر اثر مهاجرت گروهي از ايرانيان به آن سرزمين، زبان فارسي به درجه‏يي در هندوستان رخنه كرد و آن قدر شاعر و نويسنده و كتاب و غزل و قصيده و مثنوي فارسي در آن نقطه پهناور پديد آمد كه گويي آنجا منشاء اصلي و واقعي زبان فارسي است.

بعد از سلاطين آل بابر اگر چه زبان فارسي يكباره از رواج و رونق نيفتاد ليكن لطمات شديد به آن وارد شد علي الخصوص رقابت زبان انگليسي و زبان اردو با زبان فارسي و بي‏قيدي ايرانيان در حفظ ميراث گذشتگان به شدت عجيبي از توسعه و نفوذ زبان فارسي در هند كاست و با اين حال بقية السيف آن رواج و انتشار هنوز هم قابل توجه و شايسته نگاهداريست.

شعر فارسي در عهد صفوي

شعر پارسي در عهد صفويان از حيث الفاظ و كلمات چندان قابل توجه نيست و اگر از چند شاعر معروف قوي بگذريم از ساير شعرا سخني كه لايق توجه باشد نمي‏يابيم.

علت اين امر آنست كه در اين دوره مانند دوره تيموري تربيت معمول شاعران كه در دوره‏هاي ساماني و غزنوي و سلجوقي و غيره وجود داشت از ميان رفته بود و بيشتر گويندگان اطلاعات وسيع و كامل از زبان فارسي و عربي نداشتند. علاوه بر اين چون دربارها نسبت به شاعران اظهار حمايت نمي‏كردند شعر از دربار بيرون رفت و در دست عامه مردم افتاد يعني وضعي كه در دوره تيموري قوت گرفته بود در اين عصر عموميت و شدت بيشتر يافت. اين امر اگر چه وسيله ايجاد تنوع و تجددي در شعر بود ليكن از حيث اصول و قواعد زبان مايه شكست آن هم گرديد، از اين روي در عين آن كه در اشعار دوره صفويان مضامين و مطالب تازه يافته مي‏شود. در همان حال كلمات سست نيز بسيار است.

موضوع ديگري كه به سستي عبارات و كلمات در اشعار فارسي ياوري كرد رواج به شعر فارسي در سرزمينهاي غير ايرانيست كه در عين ايجاد مضامين و معاني تازه چون محيط غير مساعدي براي زبان فارسي بوده در دور داشتن آن از صحت و استحكام عادي خود مؤثر شد.

در شعر دوره صفوي مرثيه سرايي و مدح دين بسيار معمول بود و اين امر نتيجه طبيعي سياست مذهبي پادشاهان صفوي است. اين سلسله از آغاز تسلط خود بر ايران به شدت و با سختگيري بي‏سابقه‏يي شروع به ترويج در ايران كردند و در اين راه از هيچ گونه مجاهدت سياسي و نظامي و علمي و ادبي هم خودداري ننمودند چنان كه در نتيجه همين توجه، علوم ديني و علي الخصوص كلام و فقه و حديث شيعه در دوره آنان توسعه فراوان يافت و علماي بزرگي در اين ابواب ظهور كردند. پيداست كه اين سياست ديني در افكار گويندگان عهد و در شعر فارسي نيز بي‏اثر نبود و علي الخصوص ترويج و تشويق پادشاهان از مرثيه سازي و مرثيه‏سازان يا كساني كه به ذكر مناقب آل علي عليه السلام مبادرت مي‏كردند، بر درجه رواج اين نوع شعر مي‏افزود.

صاحب عالم آراي عباسي در ذكر احوال شاعران دوره شاه طهماسب صفوي آورده است كه:
«در اوايل حال حضرت خاقاني جنت مكاني ]را[ توجه تمام به حال اين طبقه بود.... و در اواخر ايام حيات كه در امر معروف و نهي منكر مبالغه عظيم مي‏فرمودند چون اين طبقه علهي را وسيع المشرب شمرده از صلحاء و زمره اتقيا نمي‏دانستند زياده توجهي به حال ايشان نمي‏فرمودند و راه گذراندن قطعه و قصيده نمي‏دادند. مولانا محتشم كاشي قصيده غرا در مدح آن حضرت و قصيده ديگر در مدح مخدره زمان شهزاده پريخان خانم به نظم آورده از كاشان فرستاده بود، به وسيله شهزاده مذكور معروض گشت، شاه جنت مكان فرمودند كه من راضي نيستم كه شعراء زبان به مدح و ثناي من آلايند، قصائد در شأن شاه ولايت پناه و ائمه معصومين عليهم السلام بگويند، صله اول از ارواح مقدسه حضرات و بعد از آن از ما توقع نمايند زيرا كه به فكر دقيق و معاني بلند و اشعارهاي دور از كار در رشته بلاغت درآورده به ملوك نسبت مي‏دهند كه به مضمون «از احسن اوست اكذب او» اكثر در موضع خود نيست اما اگر به حضرات مقدسات نسبت نمايند شأن معالي نشان ايشان بالاتر از آنست و محتمل الوقوع است. غرض كه جناب مولانا صله شعر از جانب اشرف نيافت!»

با دقت در اين سخنان نمونه‏يي از افكار سلاطين صفوي نسبت به شعرا و مدايح يا غزلهاي آنان آشكار مي‏شود، اين فكر تقريباً در غالب شاهان آن خاندان موجود بوده و تنها به شاه طهماسب انحصار نداشته است. اينست كه مرثيه‏سرايي و مدح ائمه و معصومين در عهد صفوي راه كمال گرفت و علي الخصوص از ميان شاعران آن دوره محتشم كاشاني شاعر معاصر شاه طهماسب در اين فن گوي سبقت از ديگران ربوده است و او را به سبب اظهار قدرتي كه در اين فن كرده مي‏توان پيشرو همه شاعران مرثيه گوي قرون اخير دانست. روشي كه محتشم در رثاء ائمه به شعر فارسي ايجاد كرد مدتها بعد از او ادامه يافت و شاعران بزرگي تا عهد قريب بما در اين زمينه آثاري پديد آورده‏اند.

از نتايج رفتار شاه طهماسب و جانشينان او با شاعران، آن شد كه گويندگان خوش ذوق غزلسرا ومثنوي ساز و داستان پرداز كه در ايران بودند يا از دربارها دوري جستند و يا براي اعاشه به دربارهاي مشوق عثماني و تيموري هند روي آوردند و علي الخصوص مراكز بسيار معتبري در دستگاههاي امرا و سلاطين هند براي شعر فارسي ايجاد كردند مثلاً تنها در عهد اكبر شاه گوركاني پنجاه و يك شاعر از ايران به هندوستان رفتن و در دربار پذيرفته شدند و اين توجه به حدي بود كه حتي بعضي از شاعران از آن به عنوان مضموني براي بيان كثرت استفاده كرده‏اند مانند صائب در اين بيت:

همچو عزم سفر هند كه در هر دل است
رقص سوداي تو در هيچ سري نيست كه نيست

و ابوطالب كليم كاشاني غزلسراي استاد اين عهد دربازگشت از هندوستان از اظهار ندامت و تأثر خودداري نكرد و گفت:
اسير هندم وزين رفتن بيجا پشيمانم
كجا خواهد رساندن پرفشاني مرغ بسمل را

و عليقلي سليم يكي ديگر از شعراي اين عهد گويد:
نيست در ايران زمين سامان تحصيل كمال
تا نيامد سوي هندستان حنارنگين نشد

نكته ديگري كه در شعر دوره صفوي بايد به خاطر داشت رواج و تداول سبك هنديست كه مقدمات آن از اواخر دوره تيموري شروع شد و كمال آن درين عهد حاصل گشت و بزرگترين گويندگان اين سبك در عهد صفوي ظهور كردند. نفوذ سبك مذكور تا پايان دوره صفوي در ايران امتداد داشت و بعد از آن در اواخر عهد زنديه و اوايل دوره قاجاريه راه ضعف پيمود و جاي خود را به سبكهاي كهن فارسي داد ليكن در ساير مراكز زبان فارسي يعني در افغانستان و هندوستان هنوز هم باقيست.

قسمت قبل   قسمت بعد
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837