اساساً تفكرات اصلى فرويد پيرامون دين در چهار كتاب انعكاس يافته است. نخستين آنها «توتم و تابو: مشابهت ها بين زندگى مردمان بدوى و روان رنجورى» است كه خاستگاه به وجود آمدن خداوند و آئين ها و مناسك دينى در آن مطرح شده است. اثر دوم فرويد «آينده يك پندار» نام دارد كه بحث محورى آن ماهيت و كاركرد دين مى باشد. وى در سال ۱۹۳۰ با تعديل در برخى از آراى خويش، سومين كتاب خود را نيز در زمينه دين، با عنوان «تمدن و ناراضيانش» منتشر ساخت و سرانجام واپسين انديشه هاى خويش را در باب دين در هشتاد سالگى، در كتاب «موسى و يكتاپرستى» بيان داشت. فرويد در دو كتاب «توتم و تابو» و «آينده يك پندار»، صرفنظر از ديگر آثارش، دو نظر متمايز از يكديگر را مطرح مى سازد كه هر دو ديدگاه درخور توجه است. فرويد در «توتم و تابو» دو ادعا را بررسى مى كند: 1 رابطه جنسيت و زايش دين، ۲ «توتميزم»؛ فرويد در «آينده يك پندار» دين را مولود ترس بشر مى داند! او در فرازى از اين كتاب [در حالى كه بدون استدلال تنها ادعا مى كند] مى نويسد: «ما درباره كودك اين واقعيت را مى دانيم كه تأثير هراس آور ناتوانى او را نيازمند به حمايت و پشتيبانى كسى نموده است كه محبتش را به جانب خود برانگيزانده و ترس و درماندگى خود را در پرتو قدرت حمايتگرانه اش تحليل برد. در دوره كودكى پدر است كه اين نياز و احتياج كودك را پاسخ مى دهد. اين نياز كه حاصل آمده از ناتوانى و هراس است در دوران بلوغ و كمال نيز از بين نرفته و به سستى و خاموشى نمى گرايد، بلكه بشر براى نجات خود از اين گرداب، نيرويى مافوق پدر مى آفريند تا جاى حمايتگر پيشين يعنى پدر را بگيرد و همين آفرينش است كه در بلوغ، خدا نام مى گيرد.»
فرويد معتقد است كه بيم انسان امروزى، ترس از «تمدن» است؛ به همين دليل، آدمى آرامش را در معنويت جست و جو مى كند و در ذهن خويش وجودى گسترده و غالب بر هستى (ابرموجود Super being) مى سازد و تصويرى زيبا از او ارائه مى دهد. او در نهايت نتيجه مى گيرد كه دين قابل تبديل است و انسان در صورت نياز مى تواند به «هنر» روى آورد. البته يونگ، شاگرد برجسته فرويد، بينشى متفاوت با او دارد. وى در نقد اين باورداشت هنر را نسبى و دين را هميشگى و غيرمختوم معرفى مى كند.
|