شناخت ويژگيهاى نسل سوم از جمله مسائل اساسى و حياتى ما در دهه ۸۰ است، چرا كه ما در شرايطى زندگى مى كنيم كه از يكسو بحرانها و آسيبهاى اجتماعى پيش روى اين نسل از سطح نرمها و هنجارها بسيار بالاتر رفته و از سوى ديگر انقطاع و گسست بين نسلى، يك رخنه و ديوار عميقى بين نسل اول و دوم و سوم ايجاد كرده است. در اين خصوص به سراغ هادى معيرى نژاد رفتيم و از نظريات او در اين زمينه بهره مند شديم. معيرى نژاد اخيراً كتابى در زمينه لمپنيسم و نسل جوان نوشته و از زواياى گوناگون نظام فكرى معرفتى اين نسل را مورد بازشناسى قرار مى دهد. اين گفت و گو را در ادامه مى خوانيد.
* به نظر مى رسد در دو دهه اخير تحولات گسترده اى در جامعه ما شكل گرفته كه اين تحول به شكل مشخص و تمايز يافته، تأثير خود را بر روى گفتمان نسل سوم گذاشته است، به طورى كه نوع ديالوگ و گفتمان آنها يك تفاوت ماهوى و ريشه اى با دو نسل قبل از خود دارد. نظر شما در اين مورد چيست؟
- در هر دوره اى كه نسل جديد متولد مى شود و شكل مى گيرد، طبيعتاً بر مبناى زمان و مكان وجودى خود خواسته هايى دارد كه مربوط و محدود به خود آنها است. اين دو نسل به دليل گسست معرفت شناختى كه با همديگر دارند، نمى توانند بيان و حرفهاى يكديگر را متوجه شوند و يا درك كنند و يا به نوعى چون نسل قديم از برآورده كردن خواسته هاى نسل جديد براساس شرايط تاريخى، اقتصادى و فرهنگى عاجز بوده و توانايى برآورده كردن آنها را ندارد، به نوعى خود را به نفهميدن يا درك نكردن مى زند كه اين يك مفر و راه گريز از روبرو شدن با نسل جديد است. اين دو عامل دست به دست هم داده تا هميشه در هر دوره اى يك گسست معرفت شناختى بين خواسته هاى نسل جديد و قديم پديد بيايد.
بنابراين در پاسخ شما و در يك ريشه يابى كلى مى گويم كه دليل اصلى اين شكاف به خواسته ها و نيازهايى بر مى گردد كه در هر دوره به شكل جديد و در قالب يك گفتمان جديد توسط يك نسل مطرح مى گردد.
* با توجه به اينكه اين گسست معرفت شناختى وجود دارد، به نظر مى رسد كه اينها يك مبانى جديدى را مطرح مى كنند، به طورى كه گاهى طبقه بندى آنها حتى در قالب يك نسل هم ممكن نيست. به عنوان مثال اگر بر روى جوانان ۱۸ ساله يك تحقيق ميدانى انجام دهيم، به يك نتيجه مشخص و خاص مى رسيم و اگر در مورد ۲۵ ساله ها همين تحقيق را انجام دهيم، به يك نتيجه كاملاً متفاوت ديگرى مى رسيم. اين تفاوت به اين شكل در نسل اول و دوم انقلاب ديده نمى شود. ما در مورد دو نسل قبلى مى توانيم گفتمانهاى ذهنى و فكرى شان را در يك قالب كلى بيان كنيم، اما در مورد نسل سوم نمى توان به چنين نتيجه اى رسيد. علت چيست؟
- من حرف شما را قبول ندارم. اين طبيعى است كه خواسته هاى جوانان ۱۸ ساله با ۲۵ ساله متفاوت باشد و در يك قالب نگنجد. ما نمى توانيم خواسته هاى جوانان را به مقتضاى سن آنها يك شكل و يك دست در نظر بگيريم، در هر نسلى اختلاف سليقه وجود دارد، اما صحبت شما را از اين جنبه تأييد مى كنم كه فراورده ها و محصولات فرهنگى كه ساختار فكرى نسل جوان را فرم مى دهد، در دوره جديد بسيار متنوع شده است. به هر صورت ابزارهاى فرهنگى مختلف، سرعت انتقال فرهنگها و حجم اطلاعاتى كه به ذهن و فكر جوان امروزى مى رسد، باعث مى شود اين تنوع موضوعى پديد آيد و در نتيجه اختلاف شديدى بين ۱۸ ساله ها و ۲۵ ساله ها ديده شود. امروز بسيار در عمل ديده مى شود كه نسل جوان ۱۸ ساله از ابزارهاى موجود به يك طريق استفاده مى كند و نسل ۲۵ ساله ها به طريق ديگر. لذا اين اختلاف زبانى به نوعى ناشى از تنوع و شيوه كاربرد ابزار است، نه اختلاف گفتمانى و نسلى.
|