ايرانيان براى هر پديده سودمندى جشن (يعنى نيايش همگانى) برگزار مى كرده اند. از اين پديده ها مى توان رويدادهاى طبيعى را نام برد. زمين در گذر خود به گرد خورشيد از مدارى بيضى شكل مى گذرد. هرگاه خورشيد در هر يك از دو مركز اين بيضى باشد (زمين در دو سر قطر بزرگ جاى داشته باشد)، درازاى روز و شب برابر مى شوند كه نقطه هاى اعتدال بهاره و پاييزه ناميده شده اند. با گذر از نقطه اعتدال و رسيدن زمين به دو سر قطر كوچك بيضى طول روز يا شب كم كم به بلندترين اندازه خود مى رسد كه به ترتيب نقطه هاى انقلاب تابستانه و زمستانه نام دارند. از سوى ديگر همزمان با گردش زمين زاويه تابش خورشيد به بخش هاى گوناگون زمين نيز دگرگون شده، گرماى آنجا را كم يا زياد مى كند. بدين گونه سال خورشيدى، فصل ، ماه و ديگر پديده هاى مربوط به گاه شمارى پديد مى آيد. در دو نقطه اعتدال بهاره و پاييزه همچنين در نقطه هاى انقلاب تابستانه و زمستانه به ترتيب جشن هاى نوروز، مهرگان، تيرگان و ديگان (يلدا) برگزار مى شده است. در گاه شمار ايرانى سال دوازده ماه سى روزه دارد كه هر روز را به نامى مى خوانده اند. هر روز كه نام آن با نام ماه يكى مى شده، آن روز را جشن مى گرفته اند. آيين برگزارى اين جشن ها نيز با نام آن هماهنگ بوده است. در همه اين جشن ها نخست با نيايش همگانى از خداوند سپاسگزارى كرده، پيمان مى بسته اند كه به خشنودى اهورامزدا براى نو كردن جهان همه كردارشان را بنابر هنجار هستى انجام دهند و خرد خود را با منش نيك همگام سازند. سپس به شادى برخاسته، داد و دهش (هديه دادن و پذيرايى) مى كرده اند. يكى از بزرگترين جشن هاى ايرانى نوروز است. در باور ايرانيان جهان در شش مرحله آفريده شده است: آسمان، زمين، آب، گياه، جانور، و انسان. بنابر اين باور انسان در پنج روز آخر سال آفريده شده، در نوروز از فروردين (=فروهر = راهنماى اهورايى) برخوردار درنتيجه نو و تازه مى شود. بنابر اين ايرانيان در پايان اسفند پيرامون خود را پاكسازى مى كرده اند. آن گاه در پنج روز مانده آخر سال كه به نام «پنجو، پنجه» شناخته مى شده با سرودن يكى از پنج بخش گاتها مى كوشيده اند كه درونشان را پاكسازى كنند، تا آماده دگرگونى نوروزى شوند. خانه تكانى پيش از نوروز يادگار اين آيين است. سپس به جشن (= نيايش همگانى) مى پرداخته اند تا از خداوند براى چنين آفرينش و هدايتى سپاسگزارى كنند. آتش، نيايش سوى (قبله) زرتشتيان و نمادى از هدايت الهى است، بنابراين در پنج روز آخر سال در پاك ترين جاى خانه آتش افروخته مى شده است تا هم رو به سوى آن به نيايش خداوند بپردازند، هم تاريكى و پليدى دور شود. شب ها نيز به مهمانى و ديدار بزرگتر ها مى گذشته است. عرب ها كه شب چهارشنبه آخر سال را نحس مى دانستند و آن را با شب زنده دارى سپرى مى كردند. براى سرگرمى در كوچه و خيابان آتش مى افروخته، از روى آن مى پريدند كه از ديدگاه زرتشتيان توهين به آتش به شمار مى آمده است. اشو زرتشت خداوند را با نام اهورامزدا ياد مى كند. اهورامزدا (به معنى تنها هستى بخش بزرگ و داناى همه چيز) با دانش افزاينده خويش و از هستى خود جهان را آفريده و بر آن راهى (هنجار، نظم، قانون) به نام اشا (ارد، ارديبهشت) استوار كرده است. جهان هماهنگ با اين هنجار حركت مى كند تا به او باز گردد. به انسان اين آزادى بخشيده شده است كه يكى از دو راه را برگزيند. او مى تواند از توانايى ها و راهنمايى هايى كه خداوند به او بخشيده، بهره ببرد و به سوى اهورامزدا بازگردد و از بهترين زندگى (وهيشتم اهوم = بهشت) با همه آسايش هاى آن برخوردار شود. يا آنكه از راه هاى بيشمار ديگر رفته، به دليل بدكردارى هايش دچار زندگى بد (دوژ انگهو = دوزخ) و رنج ديرپاى شود. واژه دين (از ريشه ديدن به معنى بينش) گوياى همين آزادى و توانايى ها براى برگزيدن بهترين راه به سوى خداوند است.
|