آيا احساس مى كنيد منزوى و تنها هستيد؟ يا كاملاً خجالتى و بى دست وپا؟ آيا احساس پوچى و بى ارزشى مى كنيد؟ يا خود را مقصر و سزاوار ملامت مى دانيد؟ آيا آزرده و خشمگين هستيد؟اگر پاسخ شما به سئوالات بالا مثبت باشد، متاسفانه شما جزء آن دسته از افرادى هستيد كه اعتماد به نفس كافى ندارند.
عده اى گمان مى كنند، افرادى كه داراى اعتماد به نفس بالا هستند، داراى صفاتى از قبيل: رياست طلبى، خودخواهى، آگاهى نسبت به همه امور، ثروتمندى، فوق العاده موفق و غيره هستند؛ اما جالب است بدانيد كه صفات ذكر شده از ويژگى هاى افراد با اعتماد به نفس بالا نيستند. براى درك بهتر از اعتماد به نفس بهتر است تعريفى از آن ارائه دهيم.«احساس ارزش به خويشتن» كه در لاتين Self- esteem گفته مى شود و در اصطلاح عوام همان اعتماد به نفس ناميده مى شود به معناى تخمين و ارزيابى فرد از خود است.
پس «اعتماد به نفس يك نوع روش تفكر، احساس و عمل است كه نشان مى دهد فرد خود را پذيرفته و براى خويش احترام قائل است و به خود اطمينان دارد.»هنگامى كه به خود احترام بگذاريم يعنى خود را با وجود تمام كاستى هايمان و به عنوان يك انسان منحصربه فرد مى پذيريم. قضاوت شخصى فردى كه داراى اعتماد به نفس است، با فردى كه فاقد اعتماد به نفس لازم است بسيار متفاوت است.
اين تفاوت در وجود احساس ارزشمندى است. احساس ارزشمند بودن از مجموع افكار، عواطف و تجربياتمان در طول زندگى ناشى مى شود. مثلاً اينكه فكر كنيم فردى باهوش هستيم يا كودن، شخصيتى دوست داشتنى هستيم يا منفور. اين برداشتى كه از خود داريم، ناشى از ميزان اعتماد به نفس در وجود ما است. لازم به ذكر است كه تجربيات دوران كودكى هر يك از ما نقش بسزايى در اعتماد به نفس ما دارد. انتظارات والدين از كودك خويش، وجود مشكلات خانوادگى، مشكلات مالى، و از سويى ديگر انتظارات مدرسه از كودك، روابط همسالان با كودك، تاثيرات راديو و تلويزيون، وضعيت تحصيلى كودك در مدرسه و غيره همه و همه در نحوه نگرش كودك به خود نقش مهمى دارند. «اعتماد به نفس پايين» وضعيتى است كه در آن فرد ارزش كمى براى خود قائل است، اعتماد به خود ندارد و خود را نسبت به ديگران در موقعيت پايين ترى مى پندارد.اعتماد به نفس پايين پيامدهاى منفى وسيعى به دنبال دارد: يادگيرى، خلاقيت، و كارايى را در فرد كاهش مى دهد، باعث اضطراب، فشار روانى و احساس تنهايى مى شود، در ارتباطات فرد با ديگران ايجاد مشكل مى كند، موجب سرخوردگى فرد مى شود و در افراد مستعد اين سرخوردگى ميزان آسيب پذيرى در مقابل مواد مخدر يا الكل را افزايش مى دهد.
از همه مهمتر منجر به ايجاد تصوير منفى از خويشتن در فرد مى شود. اگر بخواهيم اعتماد به نفس بيشترى داشته باشيم، اولين گام اين است كه تصويرى از شخص ايده آل خود در ذهنمان مجسم كنيم. «خود ايده آل» آن شخصى است كه ما ميل داريم باشيم. حال ممكن است خيلى دور از واقعيت و غيرقابل دسترس باشد و گاه نيز كمى بهتر از تصوير خود است. «تحقيقات نشان داده است كه در افراد نابهنجار كشمكش بين خويشتن و خود ايده آل بسيار زيادتر از افراد سالم است.
خود ايده آل اين جنبه مثبت را دارد كه وقتى شخص به آن برسد راضى و متوقف نمى شود بلكه هدف هاى خود را بالاتر مى برد و مجدداً براى رسيدن به اهداف جديد تلاش مى كند.» گام ديگر جهت افزايش اعتماد به نفس اين است كه معتقد باشيم تغيير امكان پذير است، بايد خودمان بخواهيم كه تغيير كنيم. اگر در گذشته والدينمان راه رسيدن به حس احترام به خود و افزايش اعتماد به نفس را به ما نياموخته اند اكنون بايد خودمان در اين جهت گام برداريم. براى اين منظور بايد كوشش مداوم كرد و شناخت لازم را نسبت به خود و رفتارمان به دست آوريم.
در اينجا بايد يادآور شد كه «خودپنداره» يا «تصوير خود» به معناى نگرش، ادراك و برداشتى است كه شخص از خود دارد. همان گونه كه اشاره شد دوران كودكى و نوجوانى در اين زمينه اهميت بسزايى دارد. واكنش ديگران مهمترين منشاء پيدايش تصوير خود و ارزش به خود به ويژه كودك است. از اين نظر تحت عنوان «آينه خودنما» ياد مى كنند. يعنى براى ديدن خود به واكنش هاى ديگران توجه مى كنيم و تصوير خود را در آن واكنش ها مى جوييم. اگر اوليا به كودك بگويند كه او باهوش و زرنگ است يا اينكه او قابل اطمينان نيست، اين مفاهيم به تدريج قسمتى از تصوير خود يا هويت كودك مى شود. بنابراين والدين يكى از مهم ترين منابع شكل گيرى اعتماد به نفس در فرد تلقى مى شوند.يكى ديگر از منابع اصلى در ايجاد اعتماد به نفس مقايسه اى است كه كودك در رابطه با خود و ديگران مى كند.
|