جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  19/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

آمريكايي آرام
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: گراهام گرين
منبع: حسين مقدم

پس از چند سال ، نبرد بي امان و خانمانسوز ، كشور ويتنام كه در كنترل ارتش فرانسه قرار داشت به دو نيمه شمالي و جنوبي تقسيم شد. در نيمه شمالي انقلابيون ويت كنگ كه زير فرمان رهبر روحاني و معنوي خود هوشي مين مبارزه مي كردند، كنترل كشور را در دست گرفتند و به پياده كردن بر نامه هاي سوسياليستي در بخش كشاورزي پرداختند .

هم زمان با اين سوسياليزه كردن بخش كشاورزي، سازماندهي دهقانان و روستاييان انقلابي براي حمله نهايي به ويتنام جنوبي و متحد كردن و يكپارچه كردن دوباره كشور در دستور كار كميسرهاي ارتش آزاد بخش ويتنام قرار داشت.

استعمارگران فرانسه نيز در نيمه جنوبي كشور حضوري همه جانبه داشتند و به مدد ارتش منسجم و مدرن فرانسه و با كمك مزدوران آموزش ديده ويتنامي (كه آن را ارتش ملي ويتنام مي ناميدند!!) با چنگ و دندان از حقوق اقتصادي و منافع استعماري خود ، دفاع مي كردند. در اين ميان در افق آينده سياسي ويتنام،خورشيد يك قدرت خارجي ديگر در حال طلوع بود كه بيش از انقلابيون جان بر كف ويت كنگ شمالي اسباب نگراني اشغالگران فرانسه را فراهم كرده بود .اين ابر قدرت خارجي كه اسبش را براي غارت ملل مختلف و به بردگي گرفتن آنان زين كرده نه استعمار پيرو مكار انگلستان كه ايالت متحده آمريكاست.

سياست مداران آمريكايي با يك پيكان سه گانه به قصد در اختيار گرفتن ويتنام به رقباي مختلف خود در عرصه اجتماعي و سياسي اين كشور كوچك و سر سبز ( كه به دليل موقعيت ژئوپليتيكي و نزديكي به دو غول بزرگ كمونيستي يعني چين و شوروي مورد توجه آمريكايي ها قرار داشت.) حمله كردند.

جاسوسان آمريكايي و عوامل سازمان سيااز يك طرف با حمايت از افسران ياغي و قدرت طلب ويتنام جنوبي جاي پايي مطمئن را براي خود مي جستند و از سوي ديگر با ايجاد نا امني-بمب گزاري- عدم حمايت اقتصادي و پشتيباني نظامي از همتايان فرانسوي خود و ... ارتش فرانسه را بيش از پيش تحت فشار قرار مي دادند، گو اينكه در تمام اين مدت انقلابيون ويتنام شمالي را از نظر دور نمي داشتند و با مسلح كردن و مدرنيزه كردن يگانه هاي ارتش ويتنام جنوبي( كه اندك اندك افسارش را از چنگ رقيب فرانسوي خارج كرده بودند.) خود را براي مقابله با انقلابيون آماده مي كردند.

تمام اين تحولات مهم كه صحنه سياسي ويتنام را بيش از پيش آشفته مي كردبا چنان ظرافت و پنهان كاريي در حال اجرا بود كه چشمان تيزبين ترين ناظران بين المللي را از ديدن عاجز مي ساخت و در جهل و نا آگاهي زندانيشان مي كرد. مردم ويتنام نيز در زير اين نبوغ چند گانه زجر مي كشيدند و شاهد انقياد فرهنگي - فرو پاشي اقتصاد و در پي آن گسترش فساد و اضمحلال خانواده هاي فقير ويتنامي بودند. عدم حضور مستقيم ارتش آمريكا و مهارت و پنهان كاري استادانه عوامل سيا( كه تحت پوشش هاي متنوع و مختلفي مانند بازرگان يا پزشك و روزنامه نگار فعاليت مي كردند) در اين ناآگاهي ناظران وصاحب نظران سياسي نقش عمده اي داشتند و برگ برنده از استعمارگران جديد محسوب مي شد.

داستان در چنين فضاي اجتماعي شكل مي گيرد. يك خبر نگار پيرو كار كشته انگليسي كه از طرف روزنامه معتبر ديلي ميرور، مامور كسب خبر و جمع آوري اطلاعات نبرد ويتنام است و چندين سال را در ويتنام زندگي كرده و مدت ماموريتش رو به اتمام مي باشد، شخصيت محوري داستان را به نمايش مي گذارد.

اگر چه فقط چند هفته به پايان ماموريت خبري او باقي مانده ولي اين مرد كهنسال ميل چنداني براي ترك ويتنام ندارد و دليل اين امر نه حس ماجراجويي اوست و نه حقوق سنگين ماموريت در مناطق جنگي! او به يك دختر زيبا و جوان ويتنامي علاقه مند است و تصميم دارد از همسرش در انگلستان جدا شود و با معشوقه جوان خود ازدواج كند.

خواهر بزرگتر اين دختر جوان كه سرپرست او محسوب مي شود مشوق اصلي دختر جوان براي ازدواج با اين مرد مسن انگليسي است كه خود نمايشگر وضعيت اسفناك جامعه زنان ويتنامي در پيش از پيروزي انقلابيون است. در نبردي پاياپاي با دشمان تا دندان مسلحي كه فرسنگ ها و اقيانوسها را به قصد غارت ملل كوچك وفقير مي پيمايند و قصد تملك جهان را در سر مي پرورانند مردان آزاده يا كشته مي شوند و يا در زندانهاي نمور و شكنجه گاه هاي مخوف اين دشمنان بشريت جان مي سپارند ولي زنان وضعيتي دهشنا كتر و ترسناك تر دارند چرا كه بايد براي فرار از فشارهاي زندگي و نجات خود از جهنمي كه مهاجمان بر پا ساخته اند به بردگي و فروش خود تمكين كنند و شب را در كنار وحشياني بر بر صفت كه پدر و برادر و شوهرشان را كشته و منابع حقوق ملتشان را به يغما مي بردند،به صبح رسانند.

در همين هنگام، شخصيت اصلي داستان ، با يك پزشك آمريكايي آشنا مي شود كه از طرف گروه پزشكان بدون مرز مامور خدمت در ويتنام شده است.پزشك جوان(كه در حقيقت يك جاسوس آمريكايي است) در اندك زماني به صورت رقيبي قدرتمند براي خبر نگار انگليسي در مي آيد و اين زماني است كه او قصد دارد تا معشوقه زيبا و جذاب خبرنگار را از چنگش به در آورد، همانطور كه دولت و كشور مطبوعش از طريق او وامثال او سعي داشت با خالي كردن زير پاي فرانسويها، اسباب سقوطشان را فراهم آورد و خود ارباب جديد ويتنام باشد!!

با مرور زمان چهره حقيقي پزشك جوان و آرام آمريكايي براي رقيب انگليسي اش آشكار مي شود ولي آنچه كه براي مرد با تجربه و پخته انگليسي سخت تكان دهنده است نه پي بردن به سياسيتهاي كثيف استعمارگران كه آگاهي بر ماهيت حقيقي نوكر ويتنامي اش است. يعني زماني كه پي مي برد مرد ميانسال و آرام ويتنامي كه در طول اين 5 سال خدمتش در ويتنام لحظه اي از او جدا نبوده، عضو ارتش انقلابي ويت كنگ است! در اين حالت، او خود را مانند مردي احساس مي كند كه در مقابل آينه اي بخار گرفته به خود و جهان اطراف خود مي نگرد و جز تصويري مبهم چيزي نمي بيند.

از طريق همين نوكر ويتنامي است كه خبر نگار انگليسي به وسعت اطلاعات ارتش انقلابي پي مي برد و با عظمت يك جنبش خلقي و قدرت خارق العاده آن از نزديك اشنا مي شود.

آشكار شدن هويت پزشك آمريكايي پايان فعاليت هاي بلند پروازانه و مخفيانه سازمان سيا در ويتنام است چرا كه ارتش انقلابي ويت كنگ به شكارشان مي پردازد و درست در لحظه اي كه حتي تصورش را نيز نمي كنند، اسباب مرگشان را فراهم مي آورد.

خالي شدن عرصه سياسي-اجتماعي ويتنام كه با تصفيه شدن شبكه هاي جاسوسي آمريكايي و شكست سنگين ارتش فرانسه در نبردمين، ايجاد شده بود براي سياستمداران آمريكايي چاره اي باقي نگذاشت كه فرمان لشكر كشي و حمله مستقيم را به ويتنام( كه در نبردي نا برابر مخوف ترين و سر سخت ترين دشمنان پنهان خود را همانا شبكه هاي جاسوسي آمريكايي بودند. از پيش رو بر داشتندبه راحتي از پس اين دشمن آشكارشان برآمدند و با حمله به سايگون (پايتخت ويتنام جنوبي) و تصرف آن كشورشان را دوباره يكپارچه كردند و اين در حقيقت مهمترين پيام كتاب است كه همه جزئيات ديگر( عشق- نقشه هاي استعمارگران و رقابت آنان بر سر منافع ملل كوچك و...) را تحت شعاع خود قرار مي دهد ، پيامي كه در صدد به تصوير كشيدن و نمايش قدرت يك ملت است.

آنگاه كه روح جمعي و اراده عمومي بر ملتي غالب شد و تمام جامعه را همچون روحي منسجم و يگانه سازمان داد و يكي را براي همه و همه را براي يكي ساخت، حتي شيطاني ترين نقشه ها و توطئه ها و قوي ترين قدرت هاي جهان قادر نيستند تا در برابر اين رود خروشان ايستادگي كنند و ذلت و بردگي را تحميل نمايند.

از وراي همين اتحاد و يكدلي است كه يك ملت بر بزرگترين موانع پيشرفت خود فائق مي آيد و در فرداي سپيده دم پيروزي آينده اي روشن را براي نسل آينده كشورشان رقم مي زنند.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837