ماجرا از هتلي متروك در نواداي آريزونا آغاز شد ، هنگامي كه تعدادي از شناخته شده ترين سران شبكه هاي قاچاق قمار و فساد غرب آمريكا تصميم گرفتند تا براي فرار از ماليات و البته عمليات پولشويي و تبديل پولهاي كثيفشان به سرمايه هاي قانوني ، بانكي در سوئيس باز كنند .
جوفيوري ( طراح اين پروژه و يكي از مهمترين افراد اين جلسه سري ) براي فراهم شدن مقدمات كار پسرش و دو نفر از بهترين افرادش را( يك مزدور كارچاق كن و يك جعل كننده بسيار ماهر اسناد و اوراق بهادر ) به سوئيس مي فرستد . بانك سيسيل و آمريكا ( نام مضحكي كه اعضاي هيئت مديره آن به او داده بودند ) براي يافتن جاي پايي محكم تصميم گرفت تا در اولين قدم در يك پروژه بيع متقابل شركت كند . پروژه اي براي سرمايه گذاري در يك معدن باستاني نقره در ايران . درست در هنگامي كه توافقات طرف ايراني ( از اشراف اصيل ايراني ) و شركاي والامرتبه !! آمريكا ئيش به اجرا درآمد و با انتقال نقره به دبيو در حقيقت قاچاق آن قيمت نقره دچار تزلزل و بي ثباتي گشت ، پاي افراد بسيار مهمتر و شركت هاي قدرتمندي كه در عرصه اقتصادي اين فلز قيمتي فعاليت مي كردند به ماجرا باز شد و هريك از آنان به نوبه خود براي بدست آوردن آن معدن نقره باستاني و كنترل مجدد بازار نقره به ميدان آمدند و براي فشار آوردن به فيوري و شركايش آس هاي خود را رو كردند .
اميل پل آردمن در نقره خواران هرمي از مردان قدرتمند و تجار ثروتمند دنياي امروز را براي ما ترسيم مي كنند . قشري از جنايتكاران مهاجر ( اغلب با اصليتي ايتاليايي ) كه در عرصه وسيعي از فعاليت هاي غير قانوني فعاليت مي كنند وبراي پولشويي وفرارازماليات به دنبال راهكارهاي جديد مي گردند . فرزندانشان را به تحصيل در رشته هاي اقتصادي علوم سياسي ويا حقوق تشويق مي كنند و... در كنار آنها طبقه اي از مردان قدرتمند و شركت هاي غول آسا كه مراحل مربوط را سالها قبل پيموده اند و اكنون نه به عنوان جنايتكار و تبهكاران سرشناس بلكه در اوج عزت و افتخار! به فعاليت هاي اقتصادي و سياسي مشغولند و يا اشرافي از كشورهاي جهان سوم كه مانند هميشه تمايلاتي گريز از مركز و عدم طبيعت از حكومت مركزي را در اشكال مختلف از خود بروز مي دهند و با چنگ و دندان از املاك و قدرت مطلق اربابشان دفاع مي كنند .
|