مروري بر كتاب
آنچه در مجموعه گردونه تاريخ مي آيد گوشه هايي است از واقعيتهاي تاريخي و افكار و تخيلات انسانها كه خوب يا بد؛ خوشايند يا ناخوشايند؛ و اسرارآميز يا بي رمز و راز؛ در گذشته هاي دور و نزديك؛ به طور مستقيم و غيرمستقيم؛ بر سير تحولات سرزمينهاي آشنا و ناآشنا و جوامع گوناگون بشري تاثير نهاده است. هدف (گردونه تاريخ) نه توضيح و تشريح فني رويدادها كه بيان چگونگي وقايع و توصيف چهره هاي تاريخي با زباني ساده اما مستند و تفكر برانگيز است؛ به صورتي كه بخصوص براي جوانان و نيز بزرگسالان؛ در سطوح مختلف فرهنگي و علمي و اجتماعي؛ سودمند و سرگرم كننده است. وقتي صحبت از کريستوف کلمب مي شود، همه مي دانند که او "دنياي جديد" را کشف کرده است، پس حتما آدم مهمي است. مجسمه ها و نقاشي هاي ميکل آنژ گواهي دهنده نبوغ او هستند. لوتر در يادها مانده است، چون مردم را بر ضد کليساي کاتوليک شوراند. حتي افراد تبهکار خاندان بورژيا براي خودشان شهرتي دست و پا کرده اند. هرکدام ازاين شخصيت هاي قرن پانزدهم کار بزرگي انجام داده اند يا اثري ماندگار به جا گذاشته اند که نمودار تاثير آنها بر جهان است، اما لئوناردو چه کار کرده که نامش تا به امروز مانده است. ظاهرا آثار گرانمايه فراواني از او به جا نمانده است. فقط معدودي تابلو، تعدادي مجسمه ناتمام، چند نقاشي کوچک در حاشيه آثار ديگران، دو سه دفترچه شامل طرح ها، پيکره ها و نکته ها و ... همين. پس بزرگداشت نام او به چه جهت برگزار مي شود؟ تولد سال 1452، دهکده وينچي در نزديکي فلورانس شاهد تولد کودکي زيبا بود، اما بخت يار اين کوچولوي زيبا نبود و در ابتداي کودکي پدر و مادرش از هم جدا شدند. در نتيجه، لئوناردو زير دست نامادري و پدرش بزرگ شد وهيچ گاه طعم محبت مادر را نچشيد. وينچي در نزديکي مهد فرهنگ اروپا قرار داشت، اما مدارس آنجا چنگي به دل نمي زد. از اين رو لئوناردوي کوچک که در خانواده اي مرفه زاده شده بود، براي تحصيل به فلورانس فرستاده شد.
کودکي او در مدرسه، شاگرد آرام و منظمي نبود. از درس لاتين، رياضي و ادبيات فراري بود و در عوض، عاشق طبيعت بود و دلش مي خواست مستقيما با رموز هستي آشنا شود. به هر بهانه اي از مدرسه فرار مي کرد و به کوه و صحرا مي زد. در آن دوران هنوز دوربين عکاسي وجود نداشت، به همين جهت ثبت و ضبط قيافه ها و مناظر، کار پيکرتراشان و نقاش ها بود. لئوناردو هم مثل بقيه مردم از کودکي با اين هنرها آشنا شد و به نظر مي آمد استعداد خوبي هم در يادگيري آنها دارد. آن روزها هنرمندان به تازگي با پرسپکتيو و سايه روشن آشنا شده بودند، ولي لئوناردو بدون معلم اينها را آموخته بود و در نقاشي هايش استفاده مي کرد.
نوجواني در شانزده سالگي همراه خانواده اش به فلورانس کوچ کرد. غوغاي صنعتي، هنري و علمي فلورانس، لئوناردوي نوجوان را که در آغوش آرام روستا پرورش يافته بود، به شدت تکان داد و به جنب و جوشي عظيم انداخت. از طرفي پدرش هم مي ترسيد که استعدادهاي گوناگون او تباه شود; او را به شاگردي مربي هنرمندي به نام آندرئا دل ورويکو که در فلورانس، کارگاه زرگري و مجسمه سازي و نقاشي داشت درآورد و بدين سان استعداد لئوناردو با علم آميخته شد.
|