يكي بود يكي نبود. غير از خدا هيچكس نبود. يك دسته از گنجشكها در صحرايي زندگي مي كردند و در زير بته هاي علف تخم گذاشته بودند و جوجه در آورده بودند. يك فيل هم در آن صحرا زندگي مي كرد و يك روز كه فيل مي خواست برود لب رودخانه آب بخورد سر راهش چند تا از جوجه هاي گنجشك را زير پاي خود له كرد. گنجشكها خبردار شدند ...
|