|
مروري بر كتاب
اشغال عراق توسط نيروهاى آمريكايى به بهانه كشف سلاحهاى كشتار جمعى، موضوع اين اثر است.
اين كتاب در واقع روايتى است از تداركات حمله به عراق از سال ۲۰۰۱ تا پايان رسمى جنگ در سال ۲۰۰۳ كه به صورت رمان نگارش يافته و گزارش مبسوطى از اقدامات پشت صحنه طرح حمله به عراق و سرنگونى صدام ارائه ميدهد اشغال عراق توسط نيروهاى آمريكايى به بهانه كشف سلاحهاى كشتار جمعى، موضوع اين اثر است. اين كتاب در واقع روايتى است از تداركات حمله به عراق از سال 2001 تا پايان رسمى جنگ در سال 2003 كه به صورت رمان نگارش يافته و گزارش مبسوطى از اقدامات پشت صحنه طرح حمله به عراق و سرنگونى صدام ارائه ميدهد. خيلي سؤال ها درباره تصميم به اشغال عراق پرسيده مي شوند: آيا "بوش" به طور بيمارگونه اي ذهنش را به "صدام" مشغول كرده بود؟ آيا نقشه هاي جنگ به طرز مشكوكي از پيش كشيده شده بودند؟ آيا اطلاعات جاسوسي درباره سلاح هاي كشتارجمعي عراق، آگاهانه تحريف شده بودند؟ آيا "كالين پاول" وزير خارجه وقت آمريكا مخالف حمله بود؟ آيا "ديك چني" معاون بوش در اختراع پيوندهاي رژيم عراق و "القاعده" مؤثر بود؟ تمامي اين سؤالات تحت الشعاع يك سؤال يا يك معماي بزرگتر قرار دارند: چرا اين همه افراد، از رأس دولت آمريكا تا مؤسسه هاي اطلاعاتي و دفاعي اين كشور، در اين فاصله كوتاه پس از حمله به عراق، حاضر به گفتگو با "وودوارد" شده اند؟ هيچكس بهتر از "باب وودوارد" نمي تواند در مورد كتاب "طرح حمله" كه حاصل تلاش وي براي پاسخ دادن به اين سؤال هاست، توضيح دهد. وي مي گويد:
هدف اين كتاب ارائه نخستين گزارش مبسوط از اقدامهاي پشت صحنه و نشان دادن اين است كه چگونه و چرا رئيس جمهوري جرج دبليو . بوش، شوراي جنگي و متحدانش تصميم گرفتند براي سرنگون كردن صدام حسين به يك جنگ پيشگيرانه در عراق دست بزنند. اطلاعات موجود در اين كتاب از بيش از 75 شخصيت مهم كه به طور مستقيم در رويدادها شركت داشتند، از جمله اعضاي كابينه جنگ، كاركنان كاخ سفيد و مقامهايي كه در سطوح مختلف وزارتخانه هاي خارجه و دفاع و اداره اطلاعات مركزي خدمت مي كردند، گرفته شده است. اين مصاحبه ها به عنوان پس زمينه صورت گرفته است كه معناي آن اين است، من مي توانم از اطلاعات در كتاب استفاده كنم اما نام منابع آن را فاش نكنم. با منابع اصلي چندباره اغلب با وقفه اي طولاني ميان مصاحبه ها گفتگو شده است تا آنها بتوانند به اطلاعات جديدي كه من به دست آورده بودم پاسخ گويند. افزون بر اين من با رئيس جمهوري بوش بيش از سه ساعت و نيم ظرف دو روز (10 و 11 سپتامبر سال 2003) مصاحبه كردم كه به طور رسمي ثبت شده است. من همچنين با دونالد رامزفلد، بيش از سه ساعت در پاييز سال 2003 مصاحبه كردم كه آن نيز به طور رسمي ثبت شده است. بسياري از نقل قولهاي مستقيم گفت و شنودها، تاريخها، زمانها و جزئيات ديگر اين داستان از اسناد، ازجمله يادداشتهاي شخصي، گاهنامه ها، رويدادنگاريها، پرونده هاي رسمي و غيررسمي، متن گفتگوهاي تلفني و خاطرات گرفته شده اند. در جاهايي كه افكار، داوريها يا احساساتي به قهرمانان داستان نسبت داده شده است، من آنها را مستقيماً از خود شخص، يا همكاران او با اطلاع دست اول از سابقه نوشته كسب كرده ام. من بيش از يك سال براي كسب اين اطلاعات وقت صرف تحقيق و مصاحبه كردم. گزارش از انتهاي زنجيره اطلاعات كه از منابع بسيار كه نامشان در كتاب ذكر نشده است، اما مايل بودند در بخشي از اين تاريخ سري سهيم باشند، آغاز مي شود. تصميم گيري درباره جنگ عراق - متمركز در شانزده ماه از نوامبر سال 2001 تا مارس سال 2003 - شايد بهترين روزنه به شناخت اين باشد كه جرج دبليو . بوش كيست، چگونه عمل مي كند، و چه چيزي برايش مهم است؟ من نهايت سعي خود را كرده ام دريابم واقعاً چه اتفاقي افتاد و گونه اي تحليل توضيحي و خاص ارائه دهم. من خواستم خواننده را تا آنجا كه مي توانم به تصميم گيريهايي كه به جنگ منتهي شد، نزديك كنم. هدف من بازگوكردن راهبردها، نشستها، گفتگوهاي تلفني، جلسه هاي برنامه ريزي، انگيزه ها، تنگناها، كشمكشها، ترديدها و احساسات خام است. گريزپاترين بخشهاي هر تاريخي بيشتر لحظه هاي بحراني در بحثها و نقطه عطف ها و تصميم هاي مهم هستند كه سالها پنهان باقي مي مانند و فاش نمي شوند تا روِساي جمهوري و ديگران از صحنه كنار بروند. اين تاريخچه بسياري از اين لحظه ها را ارائه مي دهد، اما مي دانم كه همه آنها را نيافته ام.
|
