اكنون درخت لخت كوير پايان نااميدي و آغاز خستگي كدامين مسافر است ؟ مرغان رهگذر مرگ كدام قاصد گمگشته را از جاده هاي پرت به قريه مي آورند ؟
اي شب ! به من بگو اكنون ستاره ها نجواگران مرثيه عشق كيستند هنگام عصر بر سر ديوار باغ ما باز آن دو مرغ خسته چرا مي گريستند ؟
گوشه جلد و چند صفحه کتاب کمی تابدار می باشد
فهرست
آب زمانه ست آنانكه مرگ را سپري آواز خاك آواز خاك آواي وحش از انتهاي باغ از پاي سنگ صبور از هيچ ... تا ... انگيزه اي خفته ! اي بيدار با اين شكسته بازگشت مرد باغ هاي ديگر بگو بخواند بي بهار سبز چشم تو پاييز پرسش تاك ترانه ديدار ترانه هايي در مايه دشتي تشويش تطهير تو چرا پنجره را چيستان حادثه حريق غروب در انتهاي شب ...