مروري بر كتاب
مصاحبه با ژان پل سارتر در هفتاد سالگی ؛ 1975 ژان پل سارتر، ادیب و فیلسوفی که اثر انگشتش بر تاریخ پر حادثه ی قرن بیستم باقی مانده، از پیش از جنگ دوم تا سه دهه، همه جا نامش بر سر زبان ها بود؛ در بحث های آکادمیک فلسفی، به ویژه نقد مارکس و دیگر فلاسفه ی مسلط نیمه ی اول قرن بیستم، در بحث ها و فعالیت های اجتماعی علیه استعمار و استثمار، و در جهان ادبیات، همه جا حضوری پر معنا داشت، صدها صفحه نوشت، ده ها سخن رانی کرد و آثارش بیش از هر فیلسوف و ادیبی مطرح بود، و ایده هایش در مورد انسان، زندگی و مرگ، در جوامع غربی سرمشق نسل های جوان شد. "اصالت وجود" (اگزیستانسیالیم) که با نام او درآمیخته، بین نسل جوان تا نهایت بی بند و باری و "هیپی گری"، به انحراف کشیده شد. او در جهان فلسفه، ادیبی شاخص، و در جهان ادبیات، فیلسوفی بارز بود، و سخت طرفدار "پراکسیس" اجتماعی، به آنچه گفت و نوشت، عمل کرد، و بر هرچه اعتقاد نداشت، بی واهمه تاخت، پیوسته در هر زمینه ای تغییر عقیده داد و نشان داد انسانی ست متفکر، و نه سنگ یا درخت، تا همه ی عمر یکجا بماند و جهان را از یک پنجره تماشا کند. زمانی مارکسیست و طرفدار شوروی بود تا جایی که چشم بر اردوگاه های کار اجباری در سیبری و دادگاه های جنجالی استالین بست، و دوستان بسیاری از جمله "مرلوپونتی" را از خود رنجاند.... - آیا از این که راجع به خودتان پرسش هایی می کنم ناراحت نیستید؟ - نه، چرا ناراحت باشم؟ به عقیده من هر کس باید در جریان مصاحبه عمیق ترین چیزها را درباره خود بگوید. آنچه رابطه با دیگران را مختل می کند این است که هر کس در مقابل دیگری چیزی را مخفی می کند یا به صورت راز نگاه می دارد، و این کار را اگر لزوماً در برابر همه کس نکند، در برابر کسی که الان با او هم صحبت است می کند.
من فکر می کنم که شفافیت باید همه وقت جانشین راز شود. من روزی را می بینم که دو نفر هیچ گونه رازی در مقابل همدیگر نداشته باشند، زیرا در مقابل هیچ کسِ دیگری هم ندارند، زیرا زندگی درونی مانند زندگی برونی کاملاً باز و عرضه شده خواهد بود. محال است بپذیریم که باید بدنمان را چنان که می کنیم، تسلیم کنیم، اما فکرهایمان را پنهان کنیم. با توجه به اینکه به عقیده من تفاوتی ذاتی میان بدن و روحیات نیست....
|