مروري بر كتاب
مجموعه داستان قصه هاى کوتاه وولف شاید «فوران جنون آمیز آزادى» باشد اما محیط پیرامون این قصه ها شهرى است و معمولى «خیابان رجنت… معاهده… شیوع آنفولانزا…» وولف در آرزوى تجسم کسالت، وحشت و واقعیت جهان روزمره با تى. اس. الیوت هم داستان مى شود. در تحلیل ادبیات داستانى ویرجینیا وولف، مى توان آثار او را در دو گروه طبقه بندى کرد. یکى داستان هاى بلند و دیگرى قصه هاى کوتاهش ، وولف ادبیات داستانى کوتاهتر خود را در تقابل با شیوه ى سنتى قصه ى کوتاه آفرید. به گفته ى خودش قصه هاى او بیش از آن که «روایى» باشند داراى «ریتم اند.» او در یکى از گفتوگوهایش مى گوید: «گرچه ادبیات موزون براى من از ادبیات روایى طبیعىتر است، این نوع ادبیات کاملاً در تضاد با سنت ادبیات داستانى قرار مى گیرد.» وولف به رغم دشوارى هاى این نوع قصه پردازى نمىتوانست در برابر «وسوسه ى پرواز و گریز» مقاومت کند و خواهرش ونسا را ترغیب مى کرد که از او پیروى کند... «من دلم مى خواهد تو تصویرى بزرگ، بسیار بزرگ نقاشى کنى که در آن همه چیز را در کنار هم بگذارى و با این وجود همه چیز، گویى افسون شده اند، از بوم نقاشى ات پروازکنان مى گریزند...
|