من محكوم مي كنم نويسنده: حسن كريم پور ناشر: اوحدي زبان كتاب: فارسي اندازه كتاب: رقعی
- سال انتشار: 1385
- دوره چاپ: 3
کد کتاب: 11806
امتیاز آی کتاب به این کتاب:
امتیاز دهی به این کتاب:
مروري بر كتاب
داد و فرياد كوكب مثل هميشه در فضاي خانه كه دوازده اتاق و هر اتاق يك خانواده شلوغ پر جمعيت در آن زندگي مي كردند بلند شد : معلوم نيست كدوم پدرسوخته از خدا بي خبر زير پات نشسته ! ديگه تو اين لونه موش كه اميدوارم رو سرت خراب بشه نمي مونم . خودت مي دوني با اين دو تا توله هات . بابا درويش كه تازه بساط منقل و وافورش را پهن كرده بود ، با حالتي عصباني رو كرد به مادرم كه من او را ننه بلقيس صدا مي زدم گفت : باز كه منصور پا گذوشت رو دم اي زنيكه ! نمي ذارن به دقه تو اين خراب شده تو حال خودمون باشيم . هرزمان كه بعضي از مستاجرها بگومگو مي كردند اغلب همسايه ها كنجكاوانه جمع مي شدند كه ببينند چه خبر شده . روزي نبود كه بين همسايه ها دعوايي و بگومگويي پيش نياد ، اما تازگي ها كوكب و شوهرش آقا منصور به قول معروف گاه و بيگاه مثل سگ و گربه به هم مي پريدند .