مروري بر كتاب
با افزایش مهاجرت و رشد شهر نشینی نیاز به یک مدیریت قوی شهری امری ضروری مینماید از سوی دیگر جمعیت وسیع در کلانشهرها سبب میشود که بهترین مدیران نیز به تنهایی و بدون مشارکت شهروندان قدرت اداره شهرها را به نحو مطلوب و شایسته نداشته باشند لذا در دنیا و در ابر شهرها امروزه مشارکت شهروندان در تصمیم گیری، نظارت و اجرای بهتر برنامهها از مهمترین عناصر مدیریت شهری تلقی میشود. اگرچه شان شهروندی و حقوق و تکالیف مربوط بدان از جمله مباحثی است که از یونان باستان فلاسفه ای چون افلاطون و ارسطو از آن سخن گفته و ویژگی های آن را برشمرده اند اما باید گفت این مفهوم در طول سالیان دراز تغییرات بسیاری را پشت سر گذاشته است. شهروندی به معنای رایج آن در دنیای مدرن امروز از قرن هیجدهم به بعد مورد توجه فلاسفه قرار گرفت.
توماس مارشال- جامعهشناس انگلیسی- شهروندی مدرن در کشورهای پیشرفته صنعتی را تحقق مراحل مختلف روند دموکراتیک در این جوامع طی سه قرن اخیر دانسته است. در قرن هیجدهم حقوق مدنی اساسیترین خواست شهروندی در این جوامع بود که به موجب آن شهروند ملی یعنی حقوق برابر شهروندان در برابرقانون، آزادی تشکیل اجتماعات و سایر آزادیهای فردی طرح و برای تحقق آن مبارزه شد. قرن نوزدهم قرن مبارزه برای تحقق حقوق سیاسی گروه ها و طبقات اجتماعی یا شهر وندی سیاسی بود که درآن مبارزه برای حق رای برابر و نیز مبارزه برای تشکیل و قانونی شدن نهادهای صنفی و سیاسی مدرن جنبه برجسته یافت.
سرانجام قرن بیستم روند تحقق اندیشه های دموکراتیک در قالب تلاش برای احقاق حقوق اجتماعی برابر برای شهروندان یعنی شهروندی اجتماعی جنبه مهم و اساسی پیدا کرد . تلاش برای برخورداری از حقوق مساوی در زمینه آموزش و پرورش،بهداشت و درمان و سایر مزایای اجتماعی به اساسی ترین نیروی محرکه برای فعالیت های عدالت طلبانه تبدیل شد
|