كسي به سرهنگ نامه نمي نويسد و تدفین مادربزرگ
نويسنده: گابريل گارسيا ماركز
مترجم: جهانبخش نورائي
ناشر: تندر
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 230
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1361 - دوره چاپ: 1
کد کتاب: 119532

امتیاز آی کتاب به این کتاب:

امتیاز دهی به این کتاب:

مروري بر كتاب
سرهنگ تا در قوطي را باز كرد، ديد كه تنها به اندازه ي يك قاشق كوچك قهوه باقي مانده است. قهوه جوش را از روي اجاق برداشت.
نيمي از آب را روي كف خاكي اتاق ريخت و با چاقو، آن قدر داخل قوطي را تراشيد كه آخرين خرده هاي قهوه، همراه با ذرات زنگ، درون قهوه جوش افتاد.
سرهنگ، كنار اجاق نشسته بود و با حالتي از اعتماد و ساده دلي، انتظار مي كشيد. همان طور كه منتظر جوش آمدن قهوه بود، اين احساس به او دست داد كه انگار در شكمش، قارچ ها و سوسن هاي سمي ريشه مي دوانند و...

...قطار از دهليز كوچك پر از تكان صخره هاي لعل فام به درآمد، وارد مزارع بي پايان و هم قرينه شد؛ آن وقت هوا مرطوب شد و ديگر فقط نسيم دريائي بود كه حس مي شد. دود غليظ خفه كننده اي از پنجره قطار به داخل زد.

كتاب هايي در اين زمينه       فهرست کتاب های این گروه