ژرفاي سرمه اي نويسنده: كيا بهادري ناشر: ققنوس زبان كتاب: فارسي تعداد صفحه: 120 اندازه كتاب: رقعی
- سال انتشار: 1384
- دوره چاپ: 1
کد کتاب: 13537
امتیاز آی کتاب به این کتاب:
امتیاز دهی به این کتاب:
مروري بر كتاب
حالا وقت جملات آماده اصلي است. كمي من و من مي كنم. من و من كردن در اين مواقع لازم است.
«مي خواستم ... البته، مي داني، اين دروغ بي علت نبود... من بايد يك... خيلي دوست داشتم بيشتر با تو آشنا شوم... اگر مايل باشي...» بايد فرصت «نه» گفتن را ازش بگيرم: «امروز عصر، بعد از كار، فرصت داري يك قهوه با هم بخوريم؟»
كمي سرخ مي شود و شرمگينانه به پايين نگاه مي كند. اين هم لازم است. بايد باشد.
پلكهاش را به هم زد و با مردمكهاي تماماً گشوده به منظرة روبروش خيره شد. فضاي اتاق به آبي ميزد، گرد بال شبپرهها را انگار بر آن تكانده بودند. كنارش بر زمينة پردة نازك بيحفاظي كه از منافذ آن، شعاعهاي تهديدكنندة نور غيرزميني به دنياي كابوس او ميتابيد، نيمرخ آشناي مردهاي موميايي قرار داشت.
بر روي پلكهاش سكههاي ضربي عهد عتيق گذاشته بودند تا بسته بماند. دراز كشيده روي مشمع شفاف، با چهرهاي چون گچ سفيد و آرامشي هولناك كه از انحناي اندكي به پايين خميدة گوشة لبان بستهاش خوانده ميشد. لبخندي تعريفناشدني كه قلب را با وسوسهاي ناگزير از تپيدن ديوانهوار به ايست كامل دعوت ميكرد.