سقوط فرشتگان نويسنده: ريك مافينا مترجم: جمشيد آذر پور ناشر: آسيم زبان كتاب: فارسي تعداد صفحه: 490 اندازه كتاب: رقعی
- سال انتشار: 1383
- دوره چاپ: 1
کد کتاب: 573
فروخته شد - موجود نمی باشد
امتیاز آی کتاب به این کتاب:
امتیاز دهی به این کتاب:
مروري بر كتاب
اين كتاب يك رمان است كه نويسنده آن را براساس ماجرايي حقيقي نگاشته است. وي پس از مصاحبههاي بسياري كه با استادان دانشكدههاي روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه سانفرانسيسكو، مقامات كليساهاي واقع در شمال كاليفرنيا، گزارشگران رسانههاي گروهي، مأموران نيروي پليس سانفرانسيسكو و اف بيآي به عمل آورد اين اثر پليسي- اجتماعي پرحادثه و مهيج را خلق كرد.
سقوط فرشتگان، به اثرات عميق مذهب افراطي در تعليم و تربيت و رشد كودكان ميپردازد و اينكه چگونه موجب پريشاني و آشفتگي در تعادل روان آنان در بزرگسالي ميشود.
احساسات ، عواطف، انگيزه ها و نگرشهاي قشرهاي مختلف مردم آمريكا در قالب ماجراهايي شگفت آور با شخصيت پردازيهاي بسيار جذاب و گاه تكان دهنده به تصوير كشيده شده اند.
خواننده لحظه به لحظه در قلب تپنده وقايعي قرار مي گيرد كه موجب حيرت، تعجب و گاهي نيز تحسين، تاثر و تالمش مي گردد و براي پي بردن به سر انجام ماجراهي بي تاب و بي قرار خواهد بود.
سياه روزي و تباهي افراد كه تحت تعليم و تربيت وزير سلطه مذهب افراطي قرار داشته و رشد يافته اند، در كالبد شخص با نام ادوارد پسر جناب كشيش تنودور كلر ظهور مي كند كه وي را در دوران كودكي اش بسيار مي آزارد؛« دريغ تركه و فساد در بچه» . كشيش در عمق وجودش علاقه اي به پسر خود نداشت و او فقط وسيله اي براي ارضاي مقاصد افراطي اش بود؛« تو اعطايي بي ارزش هستي و قرباني اي كه من آن را از خدا ي خود دريغ نخواهم كرد و از اينكه تو را روي محراب بگذارم سر باز نخواهم زد».
هسته مركزي وجود ادوارد در دوران كودكي و رشدش از هم گسيخته مي شود و علي رغم موفقيت هاي چشمگير اجتماعي اش در سنين بزرگسالي در اثر حادثه اي ناگوار ساختار روان و شخصيتش از هم متلاشي مي شود و فرو مي پاشد و سپس...
احساسات، عواطف، انگیزه ها و نگرش های قشرهای مختلف مردم امریکا در قالب ماجراهایی شگفت آور با شخصیت پردازی های بسیار جذاب و گاه تکان دهنده به تصویر کشیده شده اند.
خواننده لحظه به لحظه در قلب تپنده ی وقایعی قرار می گیرد که موجب حیرت، تعجب و گاهی نیز تحسین، تأثر و تألمش می گردد و برای پی بردن به سرانجام ماجراها بی تاب و بی قرار خواهدبود.
سیاه روزی و تباهی افرادی که تحت تعلیم و تربیت و زیر سلطه ی مذهب افراطی قرار داشته و رشد یافته اند، در کالبد شخصی با نام ادوارد پسر جناب کشیش تئودور کلر ظهور می کند که وی را در دوران کودکی اش بسیار می آزرد؛ «دریغ از ترکه و فساد در بچه». کشیش در عمق وجودش علاقه ای به پسر خود نداشت و او فقط وسیله ای برای ارضای مقاصد افراطی اش بود؛ «تو اعطایی بی ارزش هستی و قربانی ای که من آن را از خدای خود دریغ نخواهم کرد و از این که تو را روی محراب بگذارم، سر باز نخواهم زد».
هسته ی مرکزی وجود ادوارد در دوران کودکی و رشدش از هم گسیخته می شود و علی رغم موفقیت های چشمگیر اجتماعی اش در سنین بزرگسالی در اثر حادثه ای ناگوار ساختار روان و شخصیتش از هم متلاشی می شود و فرو می پاشد. و سپس...