مروري بر كتاب
از طريق پست رسيد. با شيوه اي معمولي و به سبكي قديمي، زيرا قاضي تقريبا نزديك به هشتاد سال داشت و نسبت به هرنوع وسايل مدرن امروزي، بدبين و كم اعتماد بود. دکتر رِی اتلی، استاد دانشکده حقوق در ایالت ویرجینیا، نامهای از پدرش دریافت میکند که در آن از دو پسرش درخواست نموده که در روز یکشنبه به دیدار او بروند. قاضی روبن اتلی قاضی بازنشسته در ایالت میسیسیپی است. ری حدس میزند که موضوع درباره وصیتنامه و چنین مسائلی است. برادرش (فارست) فردی درگیر با الکل و مواد مخدر است که بارها ترک کرده و دوباره شروع کرده است اما نقطه مشترک هر دو فراری بودن از خانه و زادگاهشان است. با برادرش زمان حضور در خانه را هماهنگ میکند... او کمی زودتر از موعد به خانه میرسد اما قاضی کهنسال و بیمار، روی صندلیاش از دنیا رفته است در حالیکه وصیتنامهای در کنار اوست و در آن، ثروتش را به دو پسرش بخشیده است و ری را مجری این امر قرار داده است. ثروت او البته چیز دندانگیری نیست: یک خانه و شش هزار دلار وجه نقد در بانک. ری در همان لحظات اولیه در کمدهای اتاق کار پدرش متوجه جعبههایی مشکوک میشود و در آنها چیزی حدود سه میلیون دلار وجه نقد پیدا میکند... او با این پول که منشاء نامشخصی دارد چه باید بکند؟ پدرش که یک قاضی خوشنام بوده است این پول را از کجا آورده است؟ چرا در لیست اموالش در وصیتنامه به آنها اشارهای نکرده است؟ آیا ری باید این موضوع را به وکیل پدرش یا برادرش اطلاع بدهد؟! آیا این پول را باید جزء اموال به جا مانده از پدرش ثبت کند و بخش عمدهی آن را به عنوان مالیات از دست بدهد و علامت سوالی هم جلوی خوشنامی پدرش اضافه کند!؟ جگونه میتواند ریشه و منشاء این پول را پیدا کند؟ این پول را چگونه نگهداری کند!؟ و...
البته جواب این سوالات در برخی از نقاط کره زمین بسیار ساده است! مثلاً در ایران میتوان به سهولت این پول را در بانک گذاشت یا به ملک و سهام و امثالهم تبدیل نمود و آب از آب هم تکان نمیخورد (منشاء پنشاء کیلو چنده!!). اما در آمریکای فاسد و در حال فروپاشی، با چنین پول بادآوردهای نمیتوان کاری کرد... با خواندن این کتاب میتوان تاحدودی دردسرهای پیدا کردن چنین پولی را در آمریکا حس نمود.
|