جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  29/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
معرفي كتاب > ادبيات > داستان هاي خارجي

برادرکشی
نويسنده: نيكوس كازانتزاكيس
مترجم: محمدابراهيم محجوب
ناشر: الفبا
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 263
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1360 - دوره چاپ: 1
کد کتاب: 68591

فروخته شد - موجود نمی باشد
کمیاب یا دست دوم - کیفیت : عالی

امتیاز آی کتاب به این کتاب:

امتیاز دهی به این کتاب:

مروري بر كتاب
همه جا فقط سنگ بود بالاي سنگ، و ارواحي كه در ميان اين سنگ ها مي زيستند، نان كور و دست دل تنگ، و كوهها، خانه ها، آدمها از خارا سنگ.

دهكده ي كاسترلو صحنه اي ازنبردهاي داخلي يونان است، سرخ ها به كوه رفته و شعار آزادي برابري عدالت اجتماعي سر داده و با ارتش در دهكده مي جنگند.

همه اهالي يك روستا هستند و پدر و پسر يا دو برادر يا ... در مقابل يكديگر قرار دارند و يكديگر را مي كشند.

پدر ياناروس مي خواهد مانع برادر كشي شود در جايي فرياد مي زند:
"آه، انسان، موجود بيچاره، تو مي تواني كوه ها را بجنباني، معجزه كني و با اين همه در كوه ، در خواب مرگ، در بي ايماني غرق مي شوي! تو خدا را در درون خويش داري، تو خدا را با خودت به اينسو آن سو مي بري و از آن خبر نداري! فقط دم مرگ خبردار مي شوي، اما آن وقت خيلي دير است!...."

هر روز دولت ها و مذاهب و.. برادرها را به جان يكديگر انداخته و به تماشاي كشتار آنها مي نشينند....داستان برادركشي هر روز به شكلي و رنگي دگر ادامه دارد....

هيچ چيز مثل اين پشتت را نمي لرزاند كه مجبور باشي تماس بدن كسي را كه قصد كشتن تو را دارد با بدن خودت حس كني و نفس هايش و كف و آب دهانش را و ترس و وحشتي را كه با وحشت تو ممزوج مي شود و نياز وحشتناك به كشتن او را ، نه به اين دليل كه از او نفرت داري بلكه بدين خاطر كه پيش از آنكه او بر تو دست يابد تو بر او دست يابي .

همه جا فقط سنگ بود بالاي سنگ، و ارواحي كه در ميان اين سنگ ها مي زيستند، نان كور و دست دل تنگ، و كوهها، خانه ها، آدمها از خارا سنگ.

دهكده ي كاسترلو صحنه اي ازنبردهاي داخلي يونان است، سرخ ها به كوه رفته و شعار آزادي برابري عدالت اجتماعي سر داده و با ارتش در دهكده مي جنگند.

همه اهالي يك روستا هستند و پدر و پسر يا دو برادر يا ... در مقابل يكديگر قرار دارند و يكديگر را مي كشند.

پدر ياناروس مي خواهد مانع برادر كشي شود در جايي فرياد مي زند:
"آه، انسان، موجود بيچاره، تو مي تواني كوه ها را بجنباني، معجزه كني و با اين همه در كوه ، در خواب مرگ، در بي ايماني غرق مي شوي! تو خدا را در درون خويش داري، تو خدا را با خودت به اينسو آن سو مي بري و از آن خبر نداري! فقط دم مرگ خبردار مي شوي، اما آن وقت خيلي دير است!...."

هر روز دولت ها و مذاهب و.. برادرها را به جان يكديگر انداخته و به تماشاي كشتار آنها مي نشينند....داستان برادركشي هر روز به شكلي و رنگي دگر ادامه دارد....


كتاب هايي در اين زمينه

نمايشنامه كورس
   

كتاب هايي در اين زمينه       فهرست کتاب های این گروه


راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837