مروري بر كتاب
نمايش " در انتظار خودو " از صفحه ۳۳ شروع مي شود نمايشنامه هاي بكت در بستر قرن بيستم دوره اي انتقالي را مشخص مي كنند؛ دوره اي انتقالي از مدرنيسم تا پسامدرنيسم . آثار او تصاويري از فرسايش ارائه مي دهند كه در آن جهان و افرادي كه در آن زندگي مي كنند به آرامي اما به ناگزير رو به افول مي روند. « در انتظار خودو» و « آخر بازي» دو نمايشنامه اي است كه شهرت و جهاني شدن را براي بكت به ارمغان آورد، با اين همه او اعتقاد داشت كه اين موفقيت بر سوء تفاهمي بنيادين استوار است و منتقدان و مردم بطور يكسان بر تفسيري نمادين و تمثيلي از اثري اصرار ورزيده اند كه همواره براي پرهيز از تعريف تلاش كرده است.بكت در ايران بيشتر بهعنوان نمايشنامهنويس شناخته شده و اين شناسايي با ترجمة دو نمايشنامه از او، به نامهاي «در انتظار خودو» و «آخر بازي» توسط سيروس طاهباز انجام آغازيده است. و «كتاب خوشه»، شمارة 2، چاپ خوشه، اول اسفندماه 1346 (1968م)، نزديك به دو ماه پيش از انتشار مالون ميميرد، ترجمة اين دو نمايشنامه را منتشر كرده است. و جالب اينكه در همان سال 1346 (8ـ1967م)، سعيد ايماني نمايشنامة «در انتظار گودو» را ترجمه كرده و «بنگاه مطبوعاتي اشرفي» در تهران آن را به چاپ رسانده است. در سال 1347 (1968م)، داود رشيدي نمايشنامة «در انتظار گودو» را در تالار نمايشي انجمن ايران و آمريكا به صحنه برد. و پرويز صياد، پرويز كاردان، سيروس افهمي و سعيد ساعتچي در آن نقشآفريني كردند. جالب آنكه اين اجرا از تلويزيون ملي ايران نيز پخش شد، و شمار فراواني از مردم، كه با هنر نمايش به سبك اروپايي ـ آمريكايي آشنايي چنداني نداشتند نيز، با نام ساموئل بكت و نمايشنامه و نمايشِ «عجيب و غريب»، «مبهم»، «كشدار» و «بيداستان» و يا «كمرويدادِ» «در انتظار گودو» آشنا شدند.
|